منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش… داوودیها دست داده است دستِ سراب دستهایی که آنقدر خاموشی را شانه کشید که فراموشی گرفت...
شعری برای روسپیان… روی میز، کمی مه ته کاسهی کوهستان ماسیده بود ماه که میدانست آسمان رنگینکمانی زیر سر دارد روی صندلیاش مستأصل ابرها را...
وقتی نیستی گویی/ گویِ پیشگویم را گم کردهام… برای آشتی صدایت پاسیویی پر از کاکتوسهای رنگیست ریسمانی که سرِ آن میرسد به بیفکریِ بادبادکها صدایت...
زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند… ظهر زلال ساعتش را نگاه میکند دیوار وقتِ بدرقهی آسمان است به سمت هادس اتاق دور شده و...
نهاینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را…. یک بازی تازه نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را یا فکرش قد نمیداد به باتلاق سیاست اطلسیهای ساده و...
پنجمین سالگرد پرواز «مریم میرزاخانی» و «مرثیه»ای برای او مرثیه صدای هق هق هندسهی ریمانی صدای ضجهی ریاضیاتی که چیزی جز یک ریاضت محض نبود و...
میخواستم جنگلی شوم و تبر را تبرئه کنم… وجه اشتراک کنار یکدیگر راه میرویم دستان همدیگر را میگیریم عکسها اسنادی هستند که رسمیت ما را اثبات...
هیچ چیز مهمی وجود نداشت که بهخاطرش «لبها» را به تعویق بیندازیم… تعویق هیچ چیز مهمی وجود نداشت که بهخاطرش لبها را به تعویق بیندازیم...
«پسرم»؛ مادرانهای از آیدا گلنسایی پسرم [1] رصد کردنِ صدای کفشی آشنا وُ گرفتنِ رد گام عطرها عبث بود در این ناامنی الفاظ که اعتماد...
با برادرانِ کارامازوف؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی با برادران کارامازوف مشکل شهابها چیست با شبی که ستارههای بیشماری را در آغوش میکشد؟ دم از کدام...
برای ناییریکا؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی برای نائیریکا همین موسیقی که مرا میبرد تا گُلهای اثیری همین پیرهن سبزِ یشم که عجیب به تو میآید...
بریدههایی از مجموعه شعر «کافهکاتارسیس» منبع کافه کاتارسیس نشر آنسو