منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش… داوودیها دست داده است دستِ سراب دستهایی که آنقدر خاموشی را شانه کشید که فراموشی گرفت...
بریدههایی از نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» سلیگمان اوپنهایمر وقتی در نمایشگاه نقاشی الا را دیدم، که زیبایی خیرهکننده و سرووضع سادهای داشت، دو احساس...
انتشار نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» نوشتۀ آیدا گلنسایی آیدا گلنسایی: زندگی رابرت اوپنهایمر، پدر بمب اتم، را میتوان در سطری از احمد شاملو خلاصه...
«خاطرات عشق از دست رفته» نوشتۀ اریک امانوئل اشمیت: برخورد عاشقانه با مسئلهی سوگ آیدا گلنسایی: خاطرات عشق از دست رفته نحوۀ رویارویی اریک امانوئل اشمیت...
رمان «ترس و لرز» اثر آملی نوتومب: خودشیفتگی و رنج ژاپنی به روایت راهبۀ دستشوییها! آیدا گلنسایی: آملی دختر بلژیکی تحصیلکردهای است که بنا به شغل...
نمایشنامۀ «کسی میآید» اثر یون فوسه: آینهای برای صداها! آیدا گلنسایی: یون فوسه، نمایشنامهنویس نوروژی، که برندۀ جایزۀ نوبل 2023 شد، به گفتۀ خود خیلی زود...
نمایشنامۀ «زبان تمشکهای وحشی» اثر نغمه ثمینی: جستوجوی زبانِ پیشابابلی اتصال! آیدا گلنسایی: نمایشنامه با صحنهای غریب شروع میشود. یک پراید و مردم بهظاهر بیربطی که...
رمان «فهرست حسرتها» نوشتۀ شهلا حائری: اعتراض به فرهنگ اسکیزوئید آیدا گلنسایی: سیمینخانم زن میانسالی است که عاشق شوهرش «آقای مهندس» بوده و از زندگیاش راضی،...
برشی از رمان «خداحافظ آنا گاوالدا» نوشتۀ آیدا گلنسایی چقدر راست گفت گل سرخ که جهان خوشبوست، چقدر راست گفت برگ که جهان سبز است، چقدر...