«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اریدیس و اورفئوس! آیدا گلنسایی: دارا شوهر مینا باید به سفری کاری برود. زن ابتدا...
کاش تبر برادری کند… باد آورده
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ آیدا گلنسایی: رمان پاییز فلوبر به برهۀ کوتاهی از زندگی گوستاو فلوبر، نویسندۀ بزرگ قرن نوزدهم...
منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش… داوودیها دست داده است دستِ سراب دستهایی که آنقدر خاموشی را شانه کشید که فراموشی گرفت...
بریدههایی از نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» سلیگمان اوپنهایمر وقتی در نمایشگاه نقاشی الا را دیدم، که زیبایی خیرهکننده و سرووضع سادهای داشت، دو احساس...
انتشار نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» نوشتۀ آیدا گلنسایی آیدا گلنسایی: زندگی رابرت اوپنهایمر، پدر بمب اتم، را میتوان در سطری از احمد شاملو خلاصه...
«خاطرات عشق از دست رفته» نوشتۀ اریک امانوئل اشمیت: برخورد عاشقانه با مسئلهی سوگ آیدا گلنسایی: خاطرات عشق از دست رفته نحوۀ رویارویی اریک امانوئل اشمیت...
رمان «ترس و لرز» اثر آملی نوتومب: خودشیفتگی و رنج ژاپنی به روایت راهبۀ دستشوییها! آیدا گلنسایی: آملی دختر بلژیکی تحصیلکردهای است که بنا به شغل...
نمایشنامۀ «کسی میآید» اثر یون فوسه: آینهای برای صداها! آیدا گلنسایی: یون فوسه، نمایشنامهنویس نوروژی، که برندۀ جایزۀ نوبل 2023 شد، به گفتۀ خود خیلی زود...