اختصاصی کافه کاتارسیس
نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را….
نهاینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را….
یک بازی تازه
نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را
یا فکرش قد نمیداد به باتلاق
سیاست اطلسیهای ساده
و بیشیلهپیلگی پروانهها را میپسندید
هرچند انداخته بودنش به خشکسال
تهی نمیشد از تیشتر[1]
باور داشت با اعتماد به باد
به بار مینشینند ابرها
باور داشت شبِ برافراشته
ظُلمتِ تنومند را تکان دادن
نبوغ و تعالی میاندازد توی دامن سطرها
طلق میکشید روی تنهایی
تا بشود یک کتاب شعر
تا بشود بهانهای برای اندیشیدن به بیشتر.
نه اینکه بلد نبود تمسخر خطِ میخکها
و طرفِ فراموشی گرفتن را
اُتراق در ارتفاعات قصهی دقوقی[2]
و هوای محشر شطحیات[3]را میپسندید
میپسندید بچرخد با سبحانی ما اعظم شأنی[4]
و پیام طوطی بازرگان را از تمثیل دربیاورد
وَ طن کند
وقتی معنایی ندارد زندگی
باید تنها رقصید و دل سپرد
دل سپرد به ساحرۀ سَلمَک[5]
و سماع در سنگستان
راستی در این وفور روز
نظرت دربارۀ یک بازی تازه چیست؟
من چشم بگذارم، تو پنهان شوی
کوهی که جا میماند
مرتفعتر از رودیست که جا میگذارد
[1] ایزد باران در ایران باستان
[2] داستانی در دفتر سوم مثنوی معنوی مولانا و بیان رویارویی سالک با تجربهای شهودی
[3] در اصطلاح صوفیه گفته عجیب و پیچیدهای است که از جوشش روح صاحب وجد حاصل شده و حال او را وصف میکند. شطح حرکت و جوششی است که در پی وجد در عارف ظهور میکند. در لغت شطح به معنای حرکت است.
[4] شطح معروف بایزید بسطامی عارف نامدار قرن سوم هجری
[5] نام آوازی است از جمله شش آواز موسیقی که آن شهناز، گردانیه، گَوَشت، مایه، نوروز و سلمک باشد. نام پردهای است از موسیقی
منبع
سماع در سنگستان
آیدا گلنسایی
نشر مروارید
نهاینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را….
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران2 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
کودک و نوجوان1 ماه پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
اختصاصی کافه کاتارسیس3 هفته پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
دوستت دارم بیآنکه بخواهمت…
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
هنر مدرن از ونگوگ تا پیکاسو
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اوریدیس و اورفئوس!
-
فروغ فرخزاد2 هفته پیش
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…