اخبار
چند سروده از خانم «آزاده طاهایی»
سوگ
آدمها میآیند،
زندگی میکنند،
میمیرند،
و میروند.
امّا
فاجعۀ زندگی تو؛
آنهنگام آغاز میشود
که آدمی میمیرد
امّا نمیرود،
میماند،
و نبودنش در بودنِ تو
چنان ته نشین میشود،
که تو میمیری در حالی که زندهای،
و او زنده میشود در حالی که مرده است.
تبرهای کاج
هوا سرد است
و من تازه از خواب جنگلهای کاج
به اتاق بازگشتهام
بخاری را از نفت پر کردهای
و اتاق را از تاریکی
حالا دستهای ما
آنقدر کوچک است و سرد
که در مشتی برف
ذوب میشود
ها کن!
بگذار روی چشمانم بخار بنشیند.
پیش از ذوب شدن
آخرین انگشتت،
بر چشمانم
طرحی از پرنده بکش!
از این زمستان تبر به دست بیزارم
و از دستهایی که
به سر بریدۀ کاجها
ستاره آویزان میکنند
کاش عیسی تابستان به دنیا میآمد
سرانجام رود
رودها،
سرنوشت آدمها را پی میگیرند.
شبی در دانوب
تصویر ماه میافتد
شبی دیگر در کارون
تصویر بمب
بااینهمه؛
هر شب،
کنار رود،
چه در دستت نارنج باشد
چه نارنجک
عشق خاصیت هجده سالگیست.
قرار
از دور میآیی
نگاهت میکنم؛
با وقار و با صلابتی
با آن بارانی مشکی
که نخواهد گذاشت
حسی از درونت بیرون بریزد
با کلاهی که میدانم
روی فکرهایت را خواهد پوشاند
و دستکشهای چرم سیاه
که گرمای تنت را
تنها برای خودت
نگه خواهد داشت
کلمات میریزند از قدمهایت
دهانت اما بسته است.
به هم که میرسیم
حرفی درنمیآید
خیابان همچنان خیابان میماند
و به انتظارهای بیهوده
میخندد.
دایرۀ پنجم
با صفر جمع شدم،
فایده نداشت.
باز تنها خودم بودم.
خود را از او کم کردم
شدم یک آدم منفی،
با خط فاصلهای کنار اسمم،
که دست مرا تا منهای بینهایت میبرد
داشتم سقوط میکردم،
علامت ضربدر دستم را گرفت
و دستم را در دست صفر گذاشت:
حالا یک صفر درست و حسابیام.
دایرۀ ششم
یک روی سکه:
مردان قدرتمند
قصرها و طاقبستانها
تاجها و تختها
روی دیگر سکه:
ماده گرگی
که به آن سوی سکه
میخندد.
بدون شماره
انتهای دایره نقطه است
انتهای نقطه چیست؟
شاید هیچ
منبع
نام تو زخم من است
آزاده طاهایی
نشر مروارید
مطالب دیگر
- عاشقانهای از آیدا گلنسایی
- چند سروده از شهرام شیدایی
- چند سروده از گراناز موسوی
- چند سروده از نازنین نظام شهیدی
- قسمتهایی از شعر بلند بصیرت سایهها رضا صفریان
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند