تحلیل شعر
مقدمهای بر شناخت زندگی و شعر رهی مُعیرّی
مقدمهای بر شناخت زندگی و شعر رهی مُعیرّی
محمدحسن فرزندِ محمدحسن مؤید خلوت در دهم اردیبهشت ماه سال 1288 در تهران به دنیا آمد. نام او و پدرش یکی بود. چرا؟ زیرا او شش ماه پس از مرگ ناگهانی پدرش چشم به جهان گشود و به پاس احترام به پدری که تازه درگذشته بود، نام کوچک پدر را بر او نهادند. البته قرار شد برای اینکه اسم پدر به موجودی کوچک خطاب نشود، تا زمانی که به سن بلوغ و کمال نرسیده، او را «بیوک» [در زبان ترکی اخیر در ایران به معنای «بزرگ»] صدا کنند. [ 1] اما در عمل، نام اخیر در میان خانواده و نزدیکان تا آخرین روزهای حیات بر وی باقی ماند. [2[] بیوک یا همان محمدحسن معیری دوم از جانب خانوادۀ پدری نوۀ معیرالممالک نظامالدوله (وزیر خزانهداری در دورۀ ناصری) بود و از همین طریق به فروغی بسطامی (غزلسرای نامور در دورۀ ناصری) پیوستگی داشت. او از جانب خانوادۀ مادری هم نوۀ میرزا عباسخان قوامالدولۀ تفرِشی (وزیر امور خارجه در دورۀ ناصری) بود.[3]
ذوق شعری محمدحسن از دورۀ نوجوانی در وی بالید و بهتدریج، وسعتی یافت. البته، معاشرت با ادیبان و شاعران زمان و شرکت در انجمنهای ادبی در بالیدن و وسعت یافتن ذوق شعری او سهمی بسزا داشت. شرکت در انجمن ادبی حکیم نظامی و همکاری با حسن وحید دستگردی در تصحیح پنج گنج یا خمسۀ نظامی گنجهای، در همراهی با چند شاعر و ادیب پیر و جوان، [4] و حضور در «انجمن ادبی فرهنگستان ایران» که در آغاز زیر نظر حسن وثوق (وثوق الدوله)
و سپس به ریاست حسین سمیعی (ادیب السلطنه) برگزار میشد، نمونههایی است از این معاشرت ادبی. همچنین، وی به همراه دوستش، عبدالکریم امیری فیروزکوهی در «انجمن ادبی قدسی»، که انجمنی مذهبی بود و در حُسینیۀ میرسیدعلی سادات اخَوی و پس از او فرزندش، (میر سید حسین) تشکیل میشد، حضور مییافت.
به روایت امیری فیروزکوهی، ادیبان و شاعرانی مانند نصرالله تقوی، تقی دانش (ضیاء لشکر، مُستشار اعظم، حکیم سوری) و محمدعلی مصاحبی (عبرت نایینی) به قصیدههای ستایشورانۀ او دربارۀ امامان شیعه، که اغلب به شیوۀ فرخی سیستانی و در تعقیب راهِ سروش اصفهانی بود، به دیدۀ اعتنا مینگریستند و از توانایی شعری او به «حیرت و تعجب» میافتادند. [5]
مقدمهای بر شناخت زندگی و شعر رهی مُعیرّی
مطالب بیشتر
- بیژن جلالی شعرهایش و دل ما
- دربارۀ کامیار شاپور همراه با تحلیل اشعار
- از مصاحبت آفتاب نوشتۀ کامیار عابدی
- حسین منزوی: خوشا عشق، خوشا شعر
- شعر امروز در غیبت چشمان باز نقد
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران4 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اوریدیس و اورفئوس!
-
فروغ فرخزاد4 هفته پیش
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
درسی از «احسان یارشاطر» برای زندگی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از نامههای «صادق هدایت» به حسن شهیدنورایی
-
موسیقی سنتی1 ماه پیش
اشعاری از «عطار نیشابوری» با صدای محمدرضا شجریان
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
کاش تبر برادری کند…