جهان نمایش
تأملی در سفری طولانی از روز به شب نوشتۀ اونیل
تأملی در «سفری طولانی از روز به شب» نوشتۀ یوجین اونیل
نمایشنامه سیر طولانی روز در شب تراژدی است که حسی از تزکیه را روی بیننده به جا میگذارد. به صورتی که با دیدن رخدادهای عمیق و تأثیرگذار، عواطف و احساسات تان برانگیخته می شود. نمایشنامه روند نابودی و در هم شکستن چیزی را به تصویر می شکد که زمانی محکم و استوار بوده و جایگاه ارزشمندی داشته است. داستان نمایش حول زندگی خانوادهی تایرون پیش می رود، خانوادهای که زمانی فضایی گرم و صمیمی و یکپارچه داشته که اکنون باگذشت زمان به دلایلی شروع فروپاشی کرده است. دلایلی هم چون اعتیاد ماری به مورفین، الکلی بودن جیمز پسر و ادموند، خساست تایرون، بی توجهی و سهل انگاری پسران به کار و کسب درآمد و دلایل مختلف دیگری از جمله عوامل این شکست ها و مشکلات موجود زندگی این خانواده هستند. با شروع نمایش پدر و مادر خانواده که سالخورده و پیر شده اند دیگر امید و آرزویی که زمانی برای پسرانشان داشتند را ندارند، آرزوی رسیدن پسرانشان به موفقیت های آنچنانی رفتهرفته به یأس و نا امیدی تبدیل شده است.
نمایش تا حد زیادی خود زندگی نامهای از زندگی اونیل است و از بسیاری جهات شباهتهایی به زندگی نویسنده دارد. در نمایش، خود اونیل در نقش کاراکتر ادموند، پسر کوچک خانواده ظاهر میشود. چرا که اونیل هم همچون ادموند از سل رنج می برده است. برخی تطابق و شباهتهای نمایشنامه با زندگی شخصی اونیل بسیار جالب توجه هستند. پدر اونیل هم همچون تایرون درون نمایش، مردی کاتولیک ایرلندی، الکلی و بازیگر برادوی بود. مادر اونیل هم همچون ماری اعتیاد به مورفین داشت. همچون برادر بزرگ اونیل، جیمز برادر ادموند هم زندگی را جدی نمی گیرد و زندگیاش در چند کلمه معنا شده است: الکل، روسپی و گذراندن بی هدف زندگی در جاده ها. اونیل برادر بزرگتری به نام ادموند داشته که در همان نوزادی از دنیا می رود، در این نمایش هم ادموند برادر بزرگتری به نام یوجین داشته که در همان نوزادی مرده است.
این نمایشنامه که پس از مرگ نویسنده منتشر شد، آخرین سخنان اونیل در جهان ادبیات بود. این نمایشنامه در وجود خود کسی را محکوم نمیکند و هیچ یک از شخصیتها را بدتر از دیگری جلوه نمی دهد. این موضوع یکی از نقاط قوت این اثر است. منصفانه و به دور از تعصب نشان میدهد که بسیاری از نقصها و خطاهای شخصیت ها اگر از منظر متفاوتی مورد توجه قرار گیرند، میتوان حتی نگاهی مثبت به آنها داشت. جهان نمایشنامه به توصیف تقابل گونه های شخصیتی مختلف، فواید و مضرات آنها می پردازد.
نمایش جهانی را ترسیم می کند که در آن، ارتباط و گفت و گوی بین افراد دچار مشکل شده است. یکی از مهمترین و برجستهترین تضادهای موجود در نمایش همین ضعف و ناتوانی شخصیتها در برقراری ارتباط است و در نتیجه آن، دائما با ستیز و تنش های مختلفی همراه می شوند. برای نمونه مردهای درون نمایش بر سر مساله اعتیاد ماری همیشه در نزاع هستند و هیچ یک هم نمی خواهند مستقیماً با خود ماری روبه رو شوند و مسائل و نگرانی هایشان را با خودش در میان بگذارند. در نتیجه همهی این ها باعث می شود ماری در مورد اعتیادش و مریضی ادموند به خودش دروغ بگوید. ادموند و برادرش جیمز تا رسیدن به پرده پایانی گفت و گویی درست و حسابی با هم ندارند، اینجاست که بالاخره جیمز به حسادتش نسبت به برادرش اعتراف میکند و اقرار می کند که بسیار مشتاق دیدن شکست خوردن برادرش است. تایرون هم فقط میتواند از پسرانش ایراد بگیرد و از آنها انتقاد کند اما خودش با سماجتی که دارد، اصلا انتقادپذیر نیست. تمامی شخصیتهای نمایش نیاز دارند با هم اختلاط کنند و حرفهایشان را با هم در میان بگذارند، اما از انجام این امر به شیوه ای مناسب عاجزند.
بیشتر مسائلی که در زندگی این خانواده می بینیم چیزهایی هستند مربوط به گذشته که هنوز هم در زندگیشان حضور دارند. ماری نمیتواند گذشته را، آرزوهایش برای راهبه یا پیانیست شدن را فراموش کند. تایرون هم که همیشه امید و آرزوهای زیادی برای جیمز در سر داشت، امیدش همیشه به یأس بدل می شود. تمامی تنشها و مسائل مربوط به گذشته برایشان فراموش نشدنی اند و به نظر محکوم اند به اینکه هر روز این خاطرات را زندگی کنند. خاطرات گذشته به صورت مداوم برایشان زنده شود.
سیر طولانی روز در شب تنها سفری رو به جلو در زمان نیست، بلکه سفری است به سمت زندگی تمامی شخصیت ها در گذشته، شخصیت هایی که دائما به سبک زندگیشان در گذشته رجوع می کنند. ما به عنوان یک بیننده این برداشت را از نمایش داریم که این خانواده هیچ قدمی به سوی بهتر شدن بر نمی دارند، بلکه به طور مداوم با یأس روبه رو می شوند و محصور در گذشتهای هستند که نمی توانند فراموشش کنند. آن ها همچنین نمی توانند دست کم ناکامی هایشان را بر خود ببخشند.
تراژیک بودن این نمایشنامه بیشتر به این خاطر است که امید اندکی به آینده می بینیم، آینده برای خانوادهی تایرون چرخه ای از گذشته است که در دایرهای از الکل و مورفین محصور مانده است. این نمایشنامه وقتی برای اولین بار منتشر شد، موفق به کسب جایزه ی پولیتزر شد و یکی از نمایشنامه های خوب و ستودنی قرن بیستم محسوب می شود. شاید یکی از دلایل موفقیت تجاری اش هم این باشد که تقریباً هر خانوادهای می تواند بازتابی از خودش را دست کم در بخشهایی از نمایشنامه ببیند.
منابع
Spark Notes
naqderooz
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»