با ما همراه باشید

نیما یوشیج

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

نمایش «افسانه مانلی» با اقتباس از منظومه مانلی از مجموعه اشعار نیما یوشیج ( پدر شعر نوی ایران) تمرین و برای اجرا  آماده می‌شود. بنیاد فرهنگی هنری نیما یوشیج با همکاری آموزشگاه تئاتر پیشدادیان و گروه تئاتر مولانا، این نمایش را در حال آماده سازی دارند. در این پروژه، میثم زندی به عنوان دراماتورژ، طراح صحنه و کارگردان حضور دارد.

در خلاصه داستان نمایش اینگونه آمده است که «مانلی، ماهیگیر ناتوان و تهیدست هر شب برای صید به دریا می‌رود؛ امّا با همه تلاشی که دارد، صید اندکی نصیب وی می‌شود. تا این که در شبی مهتابی، دریا توفانی می‌شود و ماهیگیر  با وجود تردیدهای بسیار، سفر در توفان را بر می‌گزیند و به امواج می زند. در این توفان سخت، به ناگاه با پری دریایی روبه رو می‌شود و ضمن گفتگو، پری از او می‌خواهد تا با او به اعماق دریا برود و با او زندگی کند تا آنچه آرزو دارد را در اختیارش قرار دهد و خوشبخت شود. مانلی، ماهیگیر، مرد مسکین و رفیق شب هول، مولا مرد، تردید دارد. نیرویی درونی او را به ماندن با پری دریایی، ترغیب می‌کند. از سوی دیگر پری برای اطمینان بیشتر، مانلی را می آزماید پس از آن که مانلی در آزمون موفق می‌شود، او و پری دریایی در دریای بی کران غوطه‌ور می‌شوند. سحرگاهان مانلی خود را در ساحل می‌بیند، در حالی که به کشف نوینی از جهان دست می‌یابد و عناصر طبیعت وی را به سوی کلبه‌اش و معشوقه‌اش راهنمایی می کنند درحالی که هیچ چیز شبیه گذشته نیست. سفر شب گذشته او با پری دریایی صدسال به درازا کشیده است….»

طبق اعلام دست‌اندرکاران این تئاتر، اجرای نمایش با تلفیقی از شیوه های اجرایی مدرن صورت گرفته است. در اجرای نمایش، از تاکید بر عنصر کلمه و گفتگوی کلامی که از عناصر کلیدی شعر محسوب شده، اجتناب شده است و تاکید بر عنصر حرکت، کرئوگرافی و پرفرمنس های فیزیکال بازیگران است. در واقع تمرکز اصلی بر بعد دیداری مفاهیم موجود در بطن منظومه مانلی در قالب هنر نمایش می باشد. مانلی سفر خود را از روی زمین و در دل شب آغاز می کند و در روز و در دل دریا به پایان می رساند. سیر و سفر این قهرمان در ۱۲ اپیزود با اجراهای فیزیکال، موسیقی و آواز بازیگران ساخته شده است. برای موسیقی این اثر نمایشی، ۱۲ قطعه از مجموعه موسیقی کیهان کلهر، نوازنده و آهنگساز ایرانی، با توجه به تم موسیقی و هر رویداد نمایشی، انتخاب شده است.

میثم زندی کارگردان نمایش درباره رابطه شعر و تئاتر بیان کرد: با تثبیت شعر نیمایی، قلمروی زبان و بیان هنر نمایش و بخصوص درام، تجدید حیات یافت. شعر همواره شاهرگ حیاتی ادبیات ایران در طول تاریخ بوده است. انقلاب ادبی در ایران از شعر و از اشعار نیما آغاز شد. همان کسی که هم به تمام رسانه های ادبی غیر شعر آگاهی داشت و هم از نقش پیشرو و رهبرانه شعر در تمام محصولات فرهنگی ایران مطلع بود. جنبش های نمایش نامه نویسی درست و اصولی امثال آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی که قبل از نیما آغاز شده بودند در عصر نیما تثبیت شدند و مهر تأیید خوردند. چرا که قبل از پدید آمدن شعر نو، این آثار علیرغم قوتشان، هنوز در عرصه ادبیات رسمی ایران جدی گرفته نمی شدند و هنوز جو غالب با نمایشنامه‌ها و تئاترهایی بود که گرایش به اجرای صحنه‌ای آثار کهن ایران مثل شاهنامه و خمسه، با همان نظم و قافیه، داشتند. نیما زبان کهنه را در سرچشمه  اصلی فرهنگی ایران، یعنی در شعر نشانه رفت و آن را متحول کرد. زبان تازه‌ای که نیما خلق کرد به گفته خود او هم به کار نمایشنامه می آید و هم به کار داستان و هم دکلمه. امکان‌های این زبان به گفته‌ی خود او نامحدود است. همان زبانی که از پیرایه‌های خنک و اضافی تخلیه شده و ارزش‌های راستین برای برجستگی خود یافته است. در آثار خود نیما، محصولات بسیار متنوع و درخشان این زبان را می‌یابیم. شعر نمایشی، شعر داستانی، شعر اجتماعی، و حتی شعر نمادین، حاصل تغییرات این زبان است. ویژگی های مهمی مثل ساختمان، حرکت، چندصدایی، سادگی و سمفونی توصیف و احساس در زبان، بسیار فراتر از آن هستند که فقط محدود به دامنه شعر باشند و برای همین، آثار عالی و برجسته نیما در طول دوره کاری‌اش، از محدود شدن صرف در دامنه شعر می گریزند و به حوزه‌های دیگر نیز کشیده می‌شوند. فهمیدن، شناختن و ساختار بندی مولفه‌های این زبان تازه که آزمون خود را در رسانه‌ی مهم فرهنگی ایران یعنی شعر با بهترین رتبه و در طول تاریخ پس داده است، حتماً می تواند یاری رسان ما در قوت بخشیدن به زبان نمایشنامه و تئاترمان نیز باشد. به ویژه که پس از این همه سال هنوز برخی از بیماری های زبان کهن ادبی، گریبان‌گیر نمایشنامه‌های ماست، به همان شکلی که گریبان گیر شعر و داستان ما نیز هست. افسانه‌ها و قصه‌های فولکور یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌های ادبیات جوامع انسانی شناخته می‌شوند که در بطن خود، پیام‌ها، درس‌های آموزنده و تجربیات ارزنده‌ای را جای داده‌اند. این قصه‌ها و افسانه‌ها که جزو میراث ناملموس فرهنگی ما به‌شمار می‌روند، متاثر از فرهنگ، باور، تخیل، زیست و اقلیم اجدادمان سربرآورده‌اند تا پرترۀ روشنی از زندگی را پیش روی ما که میراث‌دار برحق آن‌ها به‌شمار می‌رویم، قرار بدهند. بدیهی است که قصه‌های عامیانه یکی از شاکله‌های اصلی ادبیات شفاهی را تشکیل می‌دهند. بازآفرینی و بازنویسی قصه‌های عامیانه و بازتعریف آن‌ها در قالب‌های هنری مثل تئاتر می‌تواند نقش بی‌بدیلی را در کشف هویت و معنابخشی زندگی افراد جامعه ایفا کند.»

منبع: isna

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

 

 

 

پیوند مبارک شعر و نمایش: مانلی نیما یوشیج روی صحنۀ تئاتر

برترین‌ها