نمایشنامهنویسان
توضیحاتی دربارۀ کتاب ِ شناختنامۀ غلامحسین ساعدی
توضیحاتی دربارۀ کتاب ِ شناختنامۀ غلامحسین ساعدی
«غم انگیزترین وجه نویسندگیِ ساعدی آنجاست که خلاقیت و تعهد به هم گره میخورند. جایی که ساعدی مجبور است چیزی بیش از نویسنده نشان دهد که یک جور پیام آور باشد، که قلمش را در تهییج و تحریک و مبارزه بگرداند.
وجه تراژیک ساعدی در این است که هی مجبورش میکنند تا از تخیلش کم کند و بیشتر به تعهدات تحمیلی بپردازد. او از هر طرف با توقعاتِ رنگارنگی روبه روست. هی باید از قالبِ خودش در آید و به قالب دیگری برود. از چریک و دانشجو و ناشر گرفته تا ساواک، همه به شکلی مزاحمِ خلاقیتش هستند. در تفکر غالبِ زمانهٔ ساعدی داستان نویس نمیتوانست فقط یک داستان نویس باشد. همه از ساعدی تعهد میخواستند نه خلاقیت و تخیلِ صرف. برای همین ساعدی اوج و فرودهای فراوان دارد. آن جاها که بر نبض و تخیلِ پیش رفته، ناب و شگفت و معرکه است و آنجا که تن به تعهد زمانه سپرده، داستانهایش شکسته بسته است.»
(از کتاب شناخت نامهٔ غلامحسین ساعدی اثر کورش اسدی).
وقتی نامِ «غلامحسین ساعدی» را می شونیم ناخودآگاه به یاد شاهکار ادبیاش داستانِ «گاو» و روستای بَیَل و مسجد وَرَزیل می افتیم. آدمهای تنها و اسیر حوادثِ ناخواسته و ناشناس همیشه دنبال پشت و پناهاند. این بی پناهی آنها را وا میدارد تا دنبال کسی یا پناهگاهی گردند این پناهگاه گاه مسجد وَرَزیل میتواند باشد و آن کس همان شخصیت «اسلام» که نمیخواهد جامهٔ قهرمانی این قوم را بر تن کند و دست آخر از «بیل» میرود یا به عبارتی میگریزد.
در بَیَل نه از جوانی و طراوت خبری هست و نه از تولد. بَیَل پوسیده است؛ متروک و در آستانهٔ فساد و تجزیه. روستا زیر آوار مرگ و حادثه و غارت است و همین طور خانه است که درش گِل گرفته میشود و صاحبش به سفر میرود – که یا مرگ است و یا شهر.
فیلم «گاو» ساختهٔ داریوش مهرجویی با بازی بی نظیر زنده یاد عزت الله انتظامی را به یاد داریم. این فیلم بر اساس قصهٔ چهارم کتابِ «عزاداران بیل» ساخته شده است. مش حسن با مرگِ گاوِ عزیزش چنان ضربهای میخورد که آرام آرام مبدل به گاو میشود. این مبدل شدن به حیوان نه از سر شیفتگی که شکل دیگر مرگ است.
کتاب «شناخت نامهٔ غلامحسین ساعدی» از یک جهت برای خواننده اهمیت دارد و آن اینکه نویسندهٔ این کتاب یک داستان نویس حرفهای است؛ او خالقِ مجموعه داستان «باغ ملی» است که برنده چهارمین جایزه ادبی هوشنگ گلشیری در سال 1383 شد. در پشتِ جلدِ این کتاب میخوانیم:
«ساعدی یکی از نویسندههای محبوب کورش اسدی بود و همواره داستانهای این نویسنده در کارگاهها و کلاسهای آموزش اسدی، از مهمترین مثالهایی بود که تأثیر مثبت خوانش ادبیات روز دنیا را مانند همینگوی بر روند داستان نویسی ایران بیان میکرد. داستانهای درخشان ساعدی از نظر اسدی، نمونههایی بود که به روشنی ساخت جهانی منسجم از عناصر داستانیِ به دقت انتخاب شده را نمایش میداد. عناصری که از یک طرف سطح بیرونی ماجرا را روایت میکنند و در کنش و واکنش با یکدیگر لایههای زیرین جهان رازآلود ساعدی را میسازند.»
غلامحسین ساعدی یکی از پُر کارترین داستان نویسان معاصر ایران بود. هشت مجموعه داستان، سه رمان، نوزده نمایشنامه، چهار فیلمنامه و سه ترجمه را برای ادبیات ایران به یادگار گذاشت. کورش اسدی در این کتاب مروری تند و کوتاه به نمایشنامه نویسی ساعدی میکند (بررسی مفصلتر نمایشنامههای ساعدی را به اهلش میسپارد) و بیشترین تمرکزش فقط بر روی شش مجموعه داستان ساعدی و آن شب نشینی با شکوه، عزادارانِ بیل، دندیل، گور و گهواره، واهمههای بی نام و نشان و ترس و لرز است. در بخش پایانی کتاب با عنوان «رمان پایانِ درخششِ ساعدی»، نگاهی کوتاه و مختصر به دنیای رمان نویسی ساعدی میکند.
کورش اسدی مینویسد:
«ساعدی رمان نویس خوبی نیست. اصلاً رمان نویس نیست. رمان برای ذهنِ تندوتیزِ ساعدی قالبی سخت ناساز و گَل و گشاد است. توپ ساختار رمان ندارد. داستان کوتاهی است که بی خود به درازا کشیده شده است… ارزش ادبی ندارد…. دو رمان تارتار خندان و غریبه در شهر به مقامِ داستان نویسی ساعدی اضافه نمیکند و با توجه به این که این دو اثر در زمان حیاتِ ساعدی چاپ نشدهاند حرف زیادی هم نمیتوان دربارهٔ آنها زد.» (صفحه 101 تا 103 کتاب).
غلامحسین ساعدی، نویسندهٔ داستانهای کوتاه است. او با نوشتنِ داستانهای کوتاه به جامعه ادبی ایران معرفی شد. کورش اسدی با اشاره به نوشتهٔ «ولادیمیر ناباکوف» در «درسهایی دربارهٔ ادبیات روس» مینویسد:
«چخوف هرگز نتوانست یک رمان بلند خوب بنویسد…. ناباکوف انگار نه چخوف که رمانهای ساعدی را پیش چشم داشته است. ساعدیِ رمان نویس مصداقِ بارز سخنِ ناباکوف است.» (صفحه 102 کتاب).
توضیحاتی دربارۀ کتاب ِ شناختنامۀ غلامحسین ساعدی
ساعدی یک قصه گوی حرفهای است. شخصیتهای داستانهایش را از زاویهٔ روان شناختی تجزیه و تحلیل میکند. اکثر داستانهایش، تصویری از ترس، آسیبهای روانی و وحشت به خوبی آشکار است. ساعدی یک روانپزشک بود و آسیبهای روانی جامعه و شخصیتهای داستانش را به خوبی میشناخت، لمس میکرد و میتوانست به راحتی آنها را در داستانهایش بیاورد. فقط پزشک میداند که این مرضهای جامعه چقدر جدی است. این جا چخوف و ساعدی یک وجه مشترک با هم پیدا میکنند؛ بی اعتنایی به فاجعه. کورش اسدی در کتابش مینویسد:
«تمام قدرت چخوف و ساعدی در پنهان کردن قدرتشان است.»
کورش اسدی در مورد جهان داستانی ساعدی مینویسد:
«جهان ساعدی جهانِ آدمهای کم آورده و سر فرود آورده است. جهانی به تمام معنی فقیر. جهانی که از همان ابتدا، آدم هاش تا گلو در فاجعه فرو رفتهاند و در آن دست و پا میزنند. این جهان در آثار داستانی ساعدی ابعادی هول انگیز پیدا میکند؛ ابعادی که ساعدی در نمایشنامههایش کمتر به آن پرداخته است…. جهانِ داستانهای ساعدی، جهان نیازمندانِ بی قهرمانی است که در پی قهرمانِ باقی و قدیس پروری عمرشان تباه شده است و از قهرمان هم خبری نیست. ساعدی در تمام داستانهایش هم فقر را نشانه رفته است. قهرمان نبودن و بی قهرمان زیستن فقر نیست. فقر آن جاست که از آدمی با هزار نقطه ضعف و نیاز، قهرمان قدیس ساخته شود. در جهان ساعدی چنین قهرمانی یا فریبکار میشود یا گریزان و سرگردان.»
نویسنده این کتاب معتقد است آثارِ داستانی قابل تأمل ساعدی، همان هایست که در میانِ سالهای چهل تا پنجاه منتشر شده است؛ مثل عزادارانِ بیل، دندیل، گور و گهواره، واهمههای بی نام و نشان و ترس و لرز.
به گمان کورش اسدی، آثاری که پس از مرگ ساعدی چاپ شده است چندان قابل اعتنا و اعتماد نیست چون پیداست که آثاری نبودهاند که ساعدی مایل به چاپشان بوده باشد.
«شناخت نامهٔ غلامحسین ساعدی» یکی از مهمترین کتابهایی است که جهان داستانی یکی از داستان نویسان مهم ایرانِ معاصر را توضیح میدهد. کتابِ کم حجمی است و خواندنِ آن به دوستان علاقهمند به آثار غلامحسین ساعدی توصیه میشود.
کتابِ «شناخت نامهٔ غلامحسین ساعدی» نوشتهٔ کورش اسدی، توسط نشر نیماژ در سال 1397 منتشر شد. ■
مُصطفی بیان
منبع: chouk.ir
توضیحاتی دربارۀ کتاب ِ شناختنامۀ غلامحسین ساعدی
مطالب بیشتر
- آشنایی با هنریک ایبسُن
- دربارۀ چخوف ایران: اکبر رادی
- همه چیز دربارۀ آگوست استریندبرگ
- ژان ژنه و معماری خلأ
- نگاهی به زندگی و آثار هارولد پینتر
- دربارۀ اوژن یونسکو نمایشنامهنویس رومانیایی
توضیحاتی دربارۀ کتاب ِ شناختنامۀ غلامحسین ساعدی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب4 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
کارگردانان جهان1 ماه پیش
باید خشم را بشناسی بیآنکه اسیرش شوی
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند