با ما همراه باشید

داستان/ رمان خارجی

درباره‌ی «استپ»: نخستین داستان ِ بلند ِ «آنتوان چخوف»

درباره‌ی «استپ»: نخستین داستان ِ بلند ِ «آنتوان چخوف»

نخستین داستان بلند چخوف

استپ نخستین داستان بلند چخوف، شرح سفر کودکی است به نام «یگوروشکا» که برای مدرسه رفتن از روستا به شهر می‌رود.

 

سفر یگوروشکا

یگوروشکا را با یک گاری به شهر می‌فرستند. و این گاری جزیی از کاروانی است که مال‌التجاره‌هائی را حمل می‌کند، و در طی راه از دهکده‌های بسیار می‌گذرد. و در طول این سفر دور و دراز کاروان به هرجا که می‌رسد مختصر توقفی می‌کند و بهانه به دست نویسنده می‌دهد که خلقیات و آداب و رسوم مردم، و حکایتی از حکایات مخصوص آن منطقه را شرح بدهد. بنابراین «استپ» یک رشته داستان است که به موسیقی و شعر می‌ماند و فصل‌های آن با موضوع بچه‌ای که به شهر می‌رود، و حضور دائمی و ملتهب و انسان‌گونه‌ی استپ به همدیگر متصل می‌شوند. و هر فصل مطالعه و تحقیقی است در قوم‌شناسی. حوادث و اتفاقات در درجه‌ی دوم اهمیت است، و این حوادث نیز با احساسات و تصورات بچه‌ای که با گاری سفر می‌کند می‌آمیزد و به ما منتقل می‌شود.

 

چخوف راوی و رمان‌نویس

روایات منثور چخوف، که به صورت قصه‌ها و داستان‌های کوتاه، در طول رمان «استپ» بازگو می‌شوند، شکلی از داستان‌پردازی است که رمان، این‌گونه روایات را در زیر پوشش خود پنهان می‌کند، چخوف وقتی دانشجو بود، این نوع روایات را می‌نوشت، و روزنامه‌ها و مجلات آن‌ها را در صفحات خود چاپ می‌کردند. و معمولا این داستان‌های کوتاه و هجایی در روسیه بر سر زبان‌ها می‌افتند و به صورت ضرب‌المثل  درمی‌آیند.

چخوف صدها روایت و حکایت از این نوع دارد، که از محصولات بیست سال فعالیت و کار ادبی او به شمار می‌‌آیند، و در همه‌ی این داستان‌ها، نویسنده به رئالیسم وفادار می‌ماند و هرچند که این روایات و حکایات شوخ‌طبعی و خوش‌ذوقی چخوف را ارائه می‌دهند، نوعی بدبینی را در اعماق خود دارند. قهرمانان این حکایات مردم عادی‌اند. که صاحب دم و دستگاه و نام و عنوانی نیستند. و موضوع آن‌ها از دردها و رنج‌ها و گرفتاری‌های مردم مایه می‌گیرد، که گاهی این رنج‌ها چنان جان‌کاهند که آدمیان را به سرزمین جنون نزدیک می‌کنند. چخوف که در رشته پزشکی درس خوانده، به خوبی می‌داند که این گونه چیزها را چگونه تجزیه و تحلیل کند. «راهب سیاه‌دل»(1894)، و اتاق شماره‌ی 6 (1892) و داستان‌های دیگر خود را موجز و مختصر می‌نویسد، و هر مسئله‌ای را که مستقیما با موضوع داستان ارتباط ندارد، حذف می‌کند.

در «یک داستان پیش پا افتاده» یک مرد عالم و بسیار موفق، در سودمند بودن زندگی‌اش شک می‌کند. در «حکایت یک مرد ناشناس» (1893) باز از همین شک، و موضوع بی‌فایده بودن زندگی سخن می‌گوید. و در این داستان مرد اصیل و نجیبی که موقع و مقام خود را به علتی از دست داده، ناچار به خدمت مردی درمی‌آید که گرفتارتر و مسئله‌دارتر از اوست. در «موژیک‌ها» (1897) تابلوی تیره و تاری از بینوائی یک دهقان را نقاشی می‌کند.

 

آنتوان چخوف

آنتون پاولویچ چخوف (1860-1904) در میان رمان‌نویس‌های بزرگ روسیه، از همه مدرن‌تر بود و آئینه‌ی تمام‌نمای عصر خود به شمار می‌آید.

 

عقیده‌ی یک صاحب نظر

«هیچکس تا حال نتوانسته است مانند چخوف عیب‌ها و نقص‌های طبیعت آدمی را در تمدن کنونی نشان بدهد. و به خصوص ورشکستگی و افلاس افراد با فکر و با فرهنگ را در برخورد با مسائل ناچیز و گنگ و دست و پاگیر زندگی روزانه، بهتر از هر نویسنده‌ی دیگری شرح می‌دهد.»

«پی‌تر الکسئویچ کروپوتکین»

 

منبع

رمان‌های کلیدی جهان

رمان‌های کلیدی جهان

دومینیک ژِنِس

ترجمه دکتر محمد مجلسی

نشر دنیای نو

صص 318-316

چاپ پنجم

 

مطالب مرتبط

  1. خلاصه و واکاوی داستان نینوچکا اثر آنتوان چخوف
  2. درباره‌ی آنتوان چخوف
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برترین‌ها