خوشحالم خوشحالم سبب آزار تو نیستم شادم که تو آزارم نمیدهی زمین سنگین، از زیر پاهای من به جایی نخواهد رفت میتوانیم در کنار هم...
دختری است وطنم نمیتوانم تاریخی را دوست بدارم که تنها بوی پیکر و گیسوی سوختهی زن از آن بیاید. نمیتوانم آینهای را دوست بدارم که در...
[بند اول] این بام آرامی که کبوتران بر آن راه میروند در میان کاجها و در میان گورها در تب و تاب است ظهر عادل...
1- خاکسپاری مرده آوریل بیرحمترین ماه است که میرویاند از خاک بیجان یاسها را باهم میآمیزد خاطرهها و هوس را و به جنبش میآورد ریشههای افسرده...
در ستایش فراموشی چه خوبست فراموشی! گر جز این بود، پسر چگونه باید دل میکند از مادری که شیرش داده؟ که به اندامش نیرو میدهد و...
افکاری که در خیابان شلوغ به سراغم میآیند چهرهها. میلیاردها چهره بر گسترهی زمین. هریک متفاوت از چهرههایی که بودهاند و خواهند بود. ولی چه...
مسیح پس از مصلوب شدن زان پس که به پایینم آوردند بادها را شنیدم که در نالهای درازآهنگ نخلها را در هم میتنیدند صدای گامها...
گلها سبدهایی از گل میبینم میان هر نیمخواب و بیداری بر هر دسته گلی نام آورنده بر کارت نوشته است گلهای زیبا به من میگویند که...
بلقیسِ نزار قبانی با صدای دکتر نسرین شکیبی ممتاز
«با هر خداحافظی میآموزی» شعری از خورخه لوییس بورخس کمکم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت. اینکه...
له دوای خنکانی حهلهبچه حلبچه که نفسش برید سکالایێکی دریژم …. شکواییهای بلند… نووسی بۆ خوا به خدا نوشتم بهر له خهلکی بۆ درهختێکم خوێندهوه قبل...