«یک بازی تازه» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» یک بازی تازه نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را یا فکرش قد نمیداد به باتلاق سیاست...
بریدههایی...
پرسش عاشقهای بزرگ… «همچنان که در موسیقی انسان نمیداند چه میخواهد بگوید، در عشق حقیقی نیز همین مسئله هست. مشکل فقط ناتوانی زبان و نارسایی کلمات...
رمانِ زوربای یونانی: روایتِ بیگناهی مقدّس آنکس که بر خود میبخشاید! آیدا گلنسایی: رمان زوربا[1] نوشتۀ نیکوس کازانتزاکیس که با ترجمۀ هنرمندانۀ محمد قاضی به فارسی...
شعری از آیدا گلنسایی که به «ایران درّودی» تقدیم شد برای نائیریکا (به نگارگر لحظههای مکاشفه: ایران درّودی) همین موسیقی که مرا میبرد تا گُلهای...
«پدربزرگ» شعر و صدا: وحید عیدگاه طرقبهای منبع من هم یکی از شمایم وحید عیدگاه طرقبهای نشر مروارید چاپ دوم مطالب بیشتر دکتر محمد دهقانی:...
«برای آشتی» شعری از آیدا گلنسایی با صدای او برای آشتی صدایت پاسیویی پر از کاکتوسهای رنگیست ریسمانی که سرِ آن میرسد به بیفکریِ بادبادکها صدایت...
میخواستم جنگلی شوم و تبر را تبرئه کنم… وجه اشتراک کنار یکدیگر راه میرویم دستان همدیگر را میگیریم عکسها اسنادی هستند که رسمیت ما را اثبات...
پیرایه یغمایی: جیمز جویس و آخرین شعرش پیرایه یغمایی: در مجموعهی اشعار جیمز جویس که در 1995 چاپ شد (2)، در پایان کتاب به شعری به...
انتشار مجموعه شعر «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی آیدا گلنسایی: مارگوت بیکل در «چیدن سپیدهدم» میگوید: «میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماند چیزی نادر...
«زیگورات» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی زیگورات[1] پس از برگ برگ شدنِ یقین نخستین هنگامِ گُلی عمیق است که رویید در...
هیچ چیز مهمی وجود نداشت که بهخاطرش «لبها» را به تعویق بیندازیم… تعویق هیچ چیز مهمی وجود نداشت که بهخاطرش لبها را به تعویق بیندازیم...