برای جعفر همایی (مدیر بیکرانِ نشر نی) و مهمترین روز زندگی من آیدا گلنسایی: از وقتی خودم را به خاطر میآورم حس میکردم در قلعهای به...
برای بختیار علی؛ به بهانۀ آرمانشهرِ درونِ ماسههایش آیدا گلنسایی: روزی را به خاطر میآورم در دانشگاه الزهرا که استاد یگانهام دکتر مریم حسینی با حالتی...
نظر دکتر محمد دهقانی دربارۀ مجموعه شعر «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی “سماع در سنگستان” نام مجموعه شعر تازۀ دکتر آیدا گلنسایى است. او هم...
شعر زیبایِ «بدون اغراق دربارۀ مرگ» سرودۀ ویسواوا شیمبورسکا بدون اغراق دربارۀ مرگ شوخی سرش نمیشود، ستارهها، پلها نساجی، معادن، کشت و زرع کشتیسازی و...
جملاتی برای ادامه دادن…
سطرهایی شاعرانه از رمانِ «شهر موسیقیدانهای سپید» نوشتۀ بختیار علی بگذارید آفتاب به روح شما نفوذ کند و باران درونتان را خیس کند. مشکل بزرگ جسم...
درنگی در «دون ژوان از زبان خودش» اثر پتر هانتکه “دون ژوان ” (از زبان خودش) نویسنده: ” پتر هانتکه “ ” شوالیهای با هیبتی غمگین...
«یک بازی تازه» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» یک بازی تازه نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را یا فکرش قد نمیداد به باتلاق سیاست...
بریدههایی...
پرسش عاشقهای بزرگ… «همچنان که در موسیقی انسان نمیداند چه میخواهد بگوید، در عشق حقیقی نیز همین مسئله هست. مشکل فقط ناتوانی زبان و نارسایی کلمات...
رمانِ زوربای یونانی: روایتِ بیگناهی مقدّس آنکس که بر خود میبخشاید! آیدا گلنسایی: رمان زوربا[1] نوشتۀ نیکوس کازانتزاکیس که با ترجمۀ هنرمندانۀ محمد قاضی به فارسی...
شعری از آیدا گلنسایی که به «ایران درّودی» تقدیم شد برای نائیریکا (به نگارگر لحظههای مکاشفه: ایران درّودی) همین موسیقی که مرا میبرد تا گُلهای...