نامهات رسید، دختر! آیدا گلنسایی: وقتی دیشب ساناز ساعی دیباور، دوست مهربانم، به من خبر داد که در اینستاگرام به شکلی کاملاً اتفاقی چشمش به پیامی...
دیدار گوستاو فلوبر، مارینا تسوهتایوا و اُلگا توکارچوک در جهنم! آیدا گلنسایی: گوستاو فلوبر در نامهای[1] مینویسد: «اصلاً کنجکاو نیستم که بدانم اخبار چه میگوید؛...
بازگشت دوبارۀ «مارینا ایوانونا تسوهتایوا» از گور دستهجمعی آیدا گلنسایی: مطالعه کردن من هیچ طرح قبلی و برنامهای ندارد. «به دلم میافتد» کتابی را بردارم و...
نامهای سرگشاده به «ادوارد هرش»، کسی که میخواست دوباره دل ببازیم و… ! آیدا گلنسایی: سال 1399 بود که کتاب شب آخر با سیلویا پلات به...
دل باختن دوباره به شعر، با کتاب «شب آخر با سیلویا پلات» / (بخش اول) آیدا گلنسایی: شب آخر با سیلویا پلات عنوان مجموعه مقالاتی است...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران و نویسندگان عصرِ ما، جهان را چگونه میبینند؟ عصارۀ تفکراتشان چیست...
نمایشنامۀ «کسی میآید» اثر یون فوسه: آینهای برای صداها! آیدا گلنسایی: یون فوسه، نمایشنامهنویس نوروژی، که برندۀ جایزۀ نوبل 2023 شد، به گفتۀ خود خیلی زود...
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ «خشمی که فضیلت است.» آیدا گلنسایی: اریک امانوئل اشمیت در نمایشنامۀ خیانت اینشتین مینویسد: «در زندگیام سه حقارت...
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاد آیدا گلنسایی: کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم دربارۀ نحوۀ زندگی ساکنان اروپای...