نویسندگان/ مترجمانِ ایران
محمدمنصور هاشمی: از «دفتر یادداشتهای بد»، مجموعه بیست و هشتم
محمدمنصور هاشمی: از «دفتر یادداشتهای بد»، مجموعه بیست و هشتم
صورت آرمانی دموکراسی
گفتگو است،
یعنی تلاش برای فهم دیگری.
تا وقتی گفتگو تنها تلاش برای فهماندن خود به دیگری باشد
دموکراسیای در کار نخواهد بود.
آنچه هست فقط دعوای قدرتِ اعداد است.
——————–
کار اندیشمند این نیست که چند وقت یکبار سوار موج هیجانات جامعه بشود،
کار اندیشمند این است که یادآوری کند هیجانات هیجانات است،
چه ماجرای فوتبال باشد
چه ماجرای انتخابات.
کار اندیشمند تحلیل بازیها است:
چه بازیهای ورزشی باشد، چه بازیهای سیاسی، چه بازیهای اقتصادی، چه بازیهای اجتماعی، چه بازیهای فرهنگی، چه بازیهای فکری.
آنها که چند وقت یک دفعه دم به دم هیجانات جامعه میدهند و بی هیچ دستاوردی ژرفتر از تن دادن به سطح امواج از این موجسواری به آن دیگری میپردازند، فقط بوقچیاند نه تحلیلگر، لیدرند نه اندیشمند.
—————————
دموکراسی باید تلاشی باشد برای به چالش کشیدن سرمایههای نمادینی که حقیقتاً ارزش سرمایه بودن ندارند.
———-
علوم انسانی اصلاَ جوانمرد نیست
شوخ آدمیزاد را صاف میآورد پیش چشمش.
ناخودآگاهِ پسزده پشتِ هزار لایهی روانشناختی را میآورد در خودآگاه،
رفتارهای مطلوبمان را میکند عادتوارههای ناشی از خاستگاه اجتماعی،
خیالات آرمانیمان را میگذارد پیش رفتارهای واقعیمان بی هیچ پردهپوشی و آبروداری!
خلاصه اینکه حقیقت را میکند توی حلقمان.
برای همین است که اکثر ملت ترجیح میدهند جاهای دیگر دنبال حقیقت بگردند تا خدای نکرده با علوم انسانی دچار نسبیت حقیقت نشوند!
آدمیزاد چقدر خوب برای ترسهایش توجیههای شیک میتراشد!
—————
معمولاً دربارهی انواع نابرابریها بحث میشود جز نابرابری در راحتی با جسمانیت!
دقت کردهاید طبقات بالای اجتماع چقدر با بدنشان راحتاند؟
هر چه فقر اقتصادی و فرهنگی بیشتر باشد
تابو بیشتر میشود
و شرمندگی از جسم.
——————
تفاوت نظرها در علوم انسانی ناشی از تفاوت منظر است.
مگر کسی پزشکی را کنار میگذارد چون متخصص مغز یک چیز میگوید و متخصص قلب بر چیز دیگری تاکید میکند؟
هایک و بوردیو از دو منظر به دنیا نگاه میکنند و دو نوع بصیرت در اختیارمان میگذارند.
ولی آنها که نمیتوانند پیچیدگی بصیرتهای مختلف را تحمل کنند میخواهند با بهانه قرار دادن این تفاوتها به عادات سادهی ذهنیشان پناه ببرند.
اسلامیکردن علوم انسانی به بهانهی اختلاف نظرهای موجود در آنها
فرار از پیچیدگیهای تخصص است به دامن سادهدلی مألوف!
———————–
بهترین صورت معلمی
نحوهی بودن است.
اینکه دانش و بینشات چنان در جانت سرریز کرده باشد که، بی تکلف و تصنع و قصد، گفتارت آموزنده باشد و دیدارت راهگشا؛ اینکه برخورد با تو برای دیگران “تجربه” باشد و “روشنی”.
نامپرانی و دادهبازی و اندرزسازی
قیممآبی والدانه است نه معلمی بالغانه.
البته در جامعهای که در آن مطب پزشکهایی شلوغتر است که والدانهتر رفتار میکنند معلم مطلوب هم معلم والد است نه فرد بالغ.
این چرخهی رشد نیست، دور باطل بازتولید قدرت و سرکوب است.
—————–
نمیفهمم آنها که بچهدارشدن را تبلیغ میکنند
در حالی که میدانند بسیاری از کسانی که فریفتهی این تبلیغ میشوند نمیتوانند توقعات مادی فرزندانشان را تأمین کنند -تا به باقی نیازها چه رسد- منظورشان چیست؟
دنبال نیروی کار ارزان نمیگردند به قیمت کودکی تلخ بچههایی که محرومیت از انواع سرمایهها را با تمام وجود لمس میکنند؟
بعد، فردا بچههای خودشان در نهایت بلاهت فکر میکنند بقیه همت بلند و ژن خوب نداشتهاند که مثل آنها تخم دوزرده نکردهاند! نه عزیزم قضیه ساده است: سرمایه سرمایه میآورد، چه سرمایهی اقتصادی، چه سرمایهی اجتماعی، چه سرمایهی فرهنگی.
—————
بهشت فقط زیر پای مادرانِ خوب است
چون هر جا آدم خوب پا بگذارد همانجا بهشت است.
مادر و پدر بودن به خودی خود هیچ نیست جز یک فرایند “طبیعی”.
فرایندهای طبیعت هیچ تقدسی ندارد.
دنیا پُر است از مادر و پدرهایی که هر جا پا بگذارند آنجا جهنم فرزندانشان است.
—————
در دنیای مصرف
در دنیای ارزشهای نمادین
آنکه کالاهای نمادین بیشتری جمع میکند “روشنفکر” نیست
یکی از مشتغلان به “شو بیز” است در شاخهای مسمّی به روشنفکری در بازار صنعت فرهنگ.
حتی آنکه سهم بیشتر یا منصفانهتری از آن کالاها را برای همه میخواهد الزاماً روشنفکر نیست
چون دانسته یا ندانسته دارد همان نظام نمادین را بی نقادی تأیید میکند.
کسی بهراستی روشنفکر است که کورکورانه به این نظام ارزشهای نمادین تن ندهد
کسی که بودنش احیای فردیت باشد.
—————
اگر چشم بصیرت داشته باشیم
بخشی از قیامت پیش چشم ماست.
نوشتهی هرکس، خواه کتابی مفصل باشد خواه پیامکی کوتاه، بیانکنندهی اسرار درون اوست
لحظهی نوشتن هرکس، لحظهای است از یوم تبلی السرائر.
باطن آدمها به نحوی جادویی در نوشتارشان ظاهر میشود.
منبع: mansurhashemi
مطالب بیشتر
1. محمدمنصور هاشمی: بررسی نسبت میان فلسفه و رمان
2. محمدمنصور هاشمی: شارل بودلر و جنون هوشیاری
3. محمدمنصور هاشمی: مارسل پروست و فانوس جادویی زمان
4 سخنرانی محمدمنصور هاشمی در مراسم بزرگداشت داریوش شایگان
5. مناظرۀ شهریار زرشناس و محمدمنصور هاشمی
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…