نوبلخوانی
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
اشاره: اکتاویو پاز، شاعر، مقالهنویس و اندیشمند سیاسی مکزیکی، از شاعران برجسته قرن بیستم است که در ایران نیز شناخته و آثار او به فارسی ترجمه شده است. کتاب «هزار توی تنهایی» که توجه جهانیان را به او جلب کرد به کاوش در میراث مکزیک میپردازد و شعر بلندش به نام «سنگ آفتاب» نمادی از تنهایی افراد و جستوجوی آنان برای اتحاد با دیگران است. پاز در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
گزارش نشست نوبلخوانی با حضور اولیسس کانچولا (سفیر مکزیک در ایران)، فواد نظیری و بلقیس سلیمانی:
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
گشودن درهای مُدرنیته
سفیر مکزیک در ایران، اکتاویو پاز را شاعر زمانهای زیاد و مرد دوران خویش دانست و اظهار داشت: او نماینده اوج تواناییهای فکری و اخلاقی فرهنگ مدرن مکزیک است. درباره این برنده نوبل مکزیکی مطالب زیادی نوشته شدهاست، لذا من بهطور خلاصه به شرح سه مطلب میپردازم: نقش شاعر، خدمات پاز و محیطی که درآن چنین خدماتی را انجام داد.
وی در ادامه نقش شاعر را تبیین کرد. کانچولا گفت: تمرین هنری نباید به بازآفرینش روح محدود شود. اگر برای افلاطون، شعرا باید از «جمهوری» خارج باشند، برای پاز باید نقشی فعال در آفرینش و تکامل حکومت ایفا کنند. حساسیت، دروننگری و حاشیهنشینی شاعر به وی امکان میدهد تا با بافتهای درونی جامعه خود (از طریق کشف اسطورهها و الگوهایش و تماس با آنها و کشف «ضمیرناخودآگاه جمعی» یونگ) آشنا شود و نیز از مزیت فاصله برای دیدن تابلوی کامل آن مردم و شرایط آنها استفاده کند.
کانچولا افزود: پاز «همواره از حس سیاست برخوردار بود… نوع نگرش او، ساختارهای سیاست بیواسطه را درهم میشکست و مسائل را به سمت سطوح غیرمعمول میبرد: سطوح یک دولتمرد خارج از حکومت و سطوح دولتمرد شهروندی که از چشمانداز تاریخی و حس نهایی ساخت خانه مشترک غافل نمیشود.» آنچه گفته شد، دو چیز را ثابت میکند: حساسیتی فارغ از ممارست، تلاش و تفکر وجود ندارد؛ تعهدی غیرقابل چشمپوشی از سوی هنرمند وجود دارد که مبنی بر ایفای نقش وجدان و راهنمای جامعهایی است که او در آن سکونت دارد.
سفیر مکزیک در ایران، در تبیین بخش دوم سخنان خود، «خدمات پاز و پیرامون او»، افزود: بر اساس آنچه در کتاب «اخلاق شاعر» (۱۹۳۱) و سپس به شکل کاملتری در کتاب «کمان و بربط» (۱۹۵۶) اوکتاویو پاز انعکاس یافته است، وی نقطه عطفی را در ادبیات مکزیک به وجود آورد که بر ادبیات آمریکای لاتین و جهان نیز تاثیر گذاشت؛ او نقطه قبل و بعد را در ادبیات مکزیک پدید آورد، زیرا آنچه را که برخی نویسندگان «گورستان» آثار و نویسندگان مکزیکی مینامند، دوباره تبیین کرده است؛ او این کار را با توصیف محیط جهانی و اعطای جایگاهی به ادبیات مکزیک در عرصه جهانی انجام داده است. به این ترتیب، پاز درهای مدرنیته را نه تنها بر روی ادبیات مکزیک بلکه بعدها بر روی ادبیات آمریکای لاتین گشود. پیش از او، تنها یک نویسنده و متفکر بزرگ مکزیکی دیگر یعنی «آلفونسو ریس» کاری مشابه صورت داده بود که البته نتواست آن را کامل کند.
وی ادامه داد: دامنه خدمات جهانی پاز ترجمه آثار چندین شاعر فرانسوی چون مالارمه (که اشعارش در زمره آثار غیر قابل ترجمه قراردارد) و شکل برخورد او با تمرین هنری بهعنوان ابزار نقد، فارغ از هرگونه محدودیت تحمیلی از سوی هر اصل جزمی، را شامل میشود (مزیت قیاسی که پاز در اوایل فعالیت ادبی خود، با مقایسه انقلاب مکزیک و انقلاب روسیه بر آن صحه نهاد).
کانچولا، ضمن اشاره به شرایط فرهنگی مکزیک تصریح کرد: نادیده گرفتن کمبودهای ساختار فکری مکزیکی که اوکتاویوپاز در آن متولد شد و رشد کرد، آسان است؛ چهارچوب فرهنگی که یک هنرمند بتواند در آن منظور خود را به وضوح بیان نماید، آماده نشده بود؛ بنابراین هنرمند میباید در فقدان این چهارچوب به آفرینش و باز آفرینش سکوی دسترسی به اذهان مخاطبین خود میپرداخت. علت این کمبودها و نقصانها، دگرگونی اجتماعی ناشی از انقلاب بود؛ جامعهای از همگسیخته از لحاظ فکری که در آن هنرمندان و روشنفکران به تبیین تاریخ و تجزیه، تحلیل، نقد جامعه و رهبری سیاسی روی آوردند؛ «در چنین شرایطی، هنرمندان و روشنفکران وظیفه تشکیل وطن را بر دوش گرفتند.»
سفیر مکزیک افزود: به نظر میرسد این حرکت «پرشور» در روح خلاق برنده جایزه نوبل ادبیات در طول آثارش باقی مانده باشد.
این امر نه نتها در تمرین شعری انتقادی و خلاق بلکه در شمار زیادی از حوزههای مورد بازدید و کنجکاوی پاز که در نوشتههایش در معرض بازآفرینش، تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، نیز منعکس شده است. گستردگی علاقه او رشتههایی مانند تاریخ، مردم شناسی، ادبیات تطبیقی، زیباشناختی (در تمام شاخههای آن) و حتی فیزیک را شامل میشود. پاز در وصف گابرئیل زائید میگوید: «او یکی از نادرترین شعرای بزرگ معاصر فاقد دشمنی جاهلانه نسبت به علوم طبیعت بود.». به گفته ژاکلفی شارل ملامود متخصص مشهور سانسکریت و هندوئیسم (که در خود هند نیز اشتهار دارد)، از یکی از آثار پاز بهعنوان کتاب مرجع برای هندوئیستهای حرفهای یاد کرد. دانیل شولومبرگر باستانشناس نیز زمان آشنایی با پاز در افغانستان همین احساس را داشت.
وی، در انتهای مباحث خود به کتاب «هزارتوی تنهایی» (۱۹۵۰) اشاره کرد و اظهار داشت: این اثر بیتردید پرتیراژترین و تحسینشدهترین کتاب اوکتاویو پاز است. ژاکلفی در اینباره میگوید: «اوکتاویوپاز از طریق ریسمان آریادنه موفق شد گذشته و حال مکزیک را از لحاظ اسطورهای به هم متصل کند؛ از این گرفتاری متناقض با نوشتن، این مطلب صحیح و سالم استخراج میشود: «مکزیکی، یک عصاره نیست، یک تاریخ است.» این بیست سال پس از جستجوی راه برونرفت از هزارتو، بهعنوان بخشی از افکار پاز، در کتاب «یادداشتها» (۱۹۷۰) دیدهمیشود. به نظر من این جمله، بیشک از اهمیت جهانی برخوردار است؛ این مطلب به مثابه آغاز روند وجدان فردی و اجتماعی لازم برای ملاقات مجدد با تاریخ و قرار گرفتن در تاریخ جهانی است؛ تنها از این طریق میتوان به مدرنیته، پست مدرنیته یا جهانیسازی گذر کرد که اکنون بدون از دست دادن هویت خود در حال گذر از آن هستیم.
تصاویری از عشق و زندگی
سلیمانی، طی سخنان خود اکتاویو پاز را به تفصیل معرفی کرد. وی گفت: سال ۲۰۱۴، صدمین سالگرد تولد اکتاویو پاز برنده نوبل ۱۹۹۰ بود. سال تولد وی مصادف با آغاز جنگ جهانی اول و انقلاب مکزیک است. کورتاسار و دوراس نیز در همین سال متولد شدند که هر کدام جهانی را به جهان ما افزودند، ضمن اینکه در این سال جهانهایی هم کاسته شدند. پاز زندگی پر فراز و نشیب و شخصیتی چند وجهی داشته است.
میدانیم که او شاعر و منتقد بسیار برجسته و هم متبحر در حوزه فلسفه و اساطیر بوده است. در شعر وی تاریخ، اسطوره، فلسفه و تصاویری از عشق و زندگی روزمره در هم آمیختهاند. زندگی خانوادگی پاز عجیب است و از اینروی برآمدن چنین فرزندی از بطن آن بعید نمینماید.
پدر بزرگ او نویسنده و پدرش در انقلاب مکزیک موثر بوده است، آنچنان که گویا زاپاتا را به آمریکاییها معرفی کرده است. پاز فلسفه، ادبیات و حقوق خوانده است. او در یک مقطع چهارساله به واسطه یک بورس در آمریکا نیز تحصیل کرده است.
وی افزود: پاز در شانزده یا هفدهسالگی نوشتن شعر را آغاز کرد و بسیاری از اشعار او در مجلات چاپ شدند. در سال ۱۹۳۷، زمانی که فاشیسم در اروپا در اوج خود قرار داشت و در اسپانیا فرانکو قدرت مییافت، پاز به دعوت کنگره نویسندگان ضد فاشیسم به اسپانیا سفر کرد، او پس از بازگشت دو مجله را راهاندازی کرد؛ پاز تا آخر عمر خود، پس از استعفا از مشاغل سیاسی مجلات دیگری را سردبیری کرد. او همه عمر خود را کار کرد و آموخت. جریان فکری پاز از سرزمین اسطورهها و پرفراز و نشیب مکزیک، فرانسه سوررئالیستها، شعرای اسپانیایی و موج نوگرای آمریکایی متاثر بوده است؛ ضمن اینکه او خود در پایان قرن بیستم در حوزه شعر در سطح جهان بسیار تاثیرگذار بوده است.
سلیمانی، بر اشکال مختلف تاثیرگذاری پاز در ادبیات مکزیک و جهان اشاره کرد و اظهار داشت: او به نوعی سنت و مدرنیته را آشتی داد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند، وی در اینباره متاثر از الیوت بوده است؛ آنها «سنگ آفتاب» را همعرض «سرزمین بیحاصل» میدانند. پاز پس از بازگشت از آمریکا برای دورههایی دیپلمات بوده است و سفرهای متعدد به کشورهای مختلف در جریان کاری او تاثیری بهسزا داشته است.
ازدواج وی که آن را مهمترین حادثه زندگی خود میداند، در هند اتفاق افتاده است؛ از اینروی عشق و زن از مضامینی هستند که همواره در آثار او تکرار میشوند؛ پاز تصاویری بسیار قدرتمند از این دو ارائه کرده است.
بسیاری معتقدند که او عشق و زبان را دو راه برقراری صلح در جهان میداند. حضور در هند مقطع مهمی از زندگی او را به خود اختصاص داده است، به دلیل اینکه دو اثر بسیار مهم «دامنه شرقی» و «نحو میمونی» را در همان مقطع منتشر کرده است.
وی افزود: به عقیده پاز شباهتها و قرابتهایی بین فرهنگ هند و مکزیک وجود دارد. دو اثر بسیار مهم دیگر وی «هزارتوی تنهایی» و «سنگ آفتاب» نام دارند که او را به شهرت جهانی رساندهاند. هزارتوی تنهایی، در پی بازنمایی هویت مردم مکزیک دیروز و امروز است؛ بهزعم وی باید مکزیک امروز را از بطن گذشته فرا خواند و احیا کرد تا بتوان انسان امروز مکزیکی را شناخت. در هزارتوی تنهایی، انسان مکزیکی به یک نهیلیست غریزی که خود را پشت نقاب تنهایی پنهان کرده است، تعبیر شده است.
بهزعم بسیاری صاحبنظران این نکته عصاره این کتاب است که آن را به شهرت رسانده است. مصادف با انقلاب دانشجویی ۱۹۶۸ در فرانسه، در مکزیک نیز اعتراضی دانشجویی رخ داد که منجر به کشته شدن سه دانشجو شد؛ از آن پس پاز به اعتراض از شغل دیپلماتیک خود استعفا داد و به اداره چند مجله پرداخت. او با فوئنتس رابطه خوبی داشته است که البته به اتفاقی ختم میشود چون آنچه بین مارکز و یوسا صورت گرفت.
سپیدهدم تاریخ عتیق، انسان، تقدیر
نظیری سخنان خود درباره دیدگاهها و رویکردهای اکتاویو پاز را در قالب مقالهای ارائه کرد که در این مقاله آمده بود: در کتاب عظیم و شریف کشفالاسرار رشیدالدین میبدی چنین میخوانیم: چون از آسمان به زمین آمد، به آخر روز بود تا روشنایی روز میدید.
لختی آرام داشت، چون آفتاب نهان شد، دل آدم معدن اندهان شد. آدم هرگز شب ندیده و مقاصات تاریکی و اندوه نکشیده بود، ناگاه آن ظلمت دید که به همه عالم برسید و خود غریب و رنجور، از جفت خود مهجور. در آن تاریکی گه آه کردی، گه روی فرا ماه کردی، گه قصد مناجات درگاه کردی. اصل همه غریبان آدم بود. پیشین همه غمخواران آدم بود، نخستین همه گریندگان آدم بود، بنیاد دوستی در عالم آدم نهاد، آیین بیداری شب آدم نهاد، نوحه کردن از درد هجران و زاریدن به نیمهشبان سنتی است که آدم نهاد. اندران شب گه نوحه کردی به زاری، گه بنالیدی از خاری، گه فریاد کردی، گه به زاری دوست را یاد کردی و بدین سان در سپیدهدم تاریخ عتیق جهان تنهایی به مثابه تقدیر مقدر انسان و جزو جداییناپذیر جان و وجود آدمی باری پای به عرصه هستی نهاد و عمیقترین واقعیت سرنوشت انسان شد.
وی، در فراز دیگر مفهوم انزوا را تبیین کرد و ادامه داد:با ادراک ژرف و اندوهبار انزوا انسان احساس میکند که از خویش و از جهان جداست و با شناخت بیشتر خویش راز عمیق انزوای خود را افزونتر در مییابد. او یگانه موجودی است که به تنهایی خود آگاه است و وجودی دیگر را مییابد تا خویشتن را در وی تحقق بخشد. انسان آمیزه غم غربت و بازجستن روزگار وصل است. هم از اینروست که با توجه به وجود خویش به خلایی دیگر که همانا انزوای خویش است متوجه میشود. با تولد نوزاد، انسان از زندگی محض خام و بدوی و ناآگاه از وجود خویش خارج میشود و پیوندهای زندگی کورکورانه در زهدان مادر را که در آن میان ارضای میل و خود میل فاصله چندانی نیست، از هم میگسلد و دستخوش تحولی میشود که در نظر او خسران و هجران است و به خود رهاشدن است در فضایی بیگانه و همین احساس بدوی خسران است که سپستر به احساس انزوا تبدیل و بعد به آگاهی بدل میشود.
نظیری افزود: احساس انزوا در انسان مفهومی دوگانه دارد؛ از سویی خودآگاهی است و از سویی دیگر میل به گریز از خویشتن. با نسخ تنهایی و پایان بخشیدن به آن، احساس اضطراب و تعلیق به آخر میرسد و با خروج از هزارتوی انزوا انسان به وصال، که احساس آرامش و شادکامی و همسازی با جهان است، نائل میشود. هجران و وصل مفاهیم متضاد اما مکمل یکدیگرند و انزوا و رنج مفهوم یگانه تبیین این دوگانگی است. انزوا گناه و در عین حال کیفر گناه است که در خود اما، بشارت به آخر رسیدن دوران دوری و سرگشتگی انسان را در بر دارد. این دیالکتیک حاکم بر حیات انسان است و اهمیت دوگانه انزوا در همین گسستن از دنیا و تلاش برای خلق دنیایی دیگر است. زیستن در انزوا و دوری تزکیه خویش است و بازگشت سرشارتر به زندگی. این مفاهیم جوهره و اساس بحث اکتاویو پاز در مقاله ارزشمند و روشنگر دیالکتیک انزوا است و پایبندی به همین اصل است که پاز را به شاعر زندگی و عشق و به همانسان به شاعر مرگ و انزوا تبدیل میکند.
وی در ادامه، شعر سمندر یکی از مهمترین آثار پاز را خواند و تاکید کرد: پاز همچون سرزمین خود مکزیک، اصل و نسبی دوگانه دارد؛ اجداد او اسپانیاییتبار و سرخپوست بودند و او در مقاله وزین خود، هزارتوی انزوا، ماهیت مکزیک و ملیت آن و اهمیت و نقش این دوگانگی را در تاریخ تفسیر میکند. او در این مقاله در باب فرومردن و خاموشی نیروی خلاقیت مردم مکزیک بر اثر سرکوب و تحمیل عقاید در قالبهای خشک و بیروح دینی در دوران استعمار و سالهای پس از آن به بحث میپردازد و با تقسیم جهان به دو بخش ملتهای عقبمانده و ملل مترقی تفاوتهای ریشهای دیدگاه مردم آمریکای لاتین و ایالات متحده را در برخورد با زندگی روشن میکند.
خلاقیت پدیدهای است که هستی حقیقی و عمیق انسان را از زندگی و معیشت غیراصیل آن متمایز میکند؛ از دیدگاه پاز انزوا تاوان و بهایی است که هنرمند در راه این خلاقیت میپردازد. مضمون انزوا در شعر پاز آنچنان اصلی و مشخص است که از حالت استعاره و نماد خارج شده و به گونهای اسطوره بدل شده است و کوشش و تلاش انسان نیز برای در هم شکستن دیوارهای این انزوا و ایجاد رابطهای ژرف و انسانی، عشقی سترگ و اسطورهوار را ایجاب میکند.
نظیری پس از خواندن بندی از سنگ آفتاب افزود: پاز شاعری مردمگریز نیست و با حوادث و تحولات اجتماعی نفس میکشد و به آنها واکنش نشان میدهد.
جنگ داخلی اسپانیا بر شعر و شخصیت او تاثیری عمیق میگذارد و شعر او در همین چالشها است که قوام و کمال مییابد. با این حال پاز به وضعیت جامعه امروز به شدت بدبین است و شرایط بیرونی را برای درک عمیق کلیت هستی کاملا نامطلوب میبیند.
در جوامع بورژوایی انسان تبدیل به کالا شده است و در جوامع انقلابی نو نیز با او به مثابه ابزار و وسیله برخورد میشود و این هر دو شرایطی را به وجود میآورد که با خلاقیت هنرمندانه به کلی مغایر است.
پس هنرمند- شاعر باید که برون از چشماندازها و مرزهای معمول جامعه بایستد و از قید حصارهای بیهودگی جهان نو خود را رها کند، به راه خویش رود و منادی اصالت نهاد ژرف انسان باشد. اکتاویو پاز به راه خویش میرود، پژواک گامهایش را میشنویم، همیشه به گوش میآید، همیشه.
منبع ettelaat
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
مطالب بیشتر
1. نگاهی به کتاب اوکتاویو پاز صدایی از آن خود نوشته نیک کیستر
2. معرفی کتابِ اوکتاویو پاز صدایی از آن خود ترجمه لیلا مینایی
3. اثری دربارۀ فریدا کالو: زیبا مثل ماگنولیا
4. معرفی کتاب جذابیت پنهان بونوئل
5. نگاهی به رمان فرزندان سانچز نوشته اسکار لوئیس
6. نگاهی به کتاب مثل آب برای شکلات از لورا اسکوئیل
7. آشنایی با خوزه امیلیو پاچکو
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…