نویسندگان جهان
آشنایی با توماس مان

آشنایی با توماس مان
توماس مان را از نظر میزان دستاوردها و نفوذ ادبی با مارسل پروست و جیمز جویس سنجیدهاند. او از بلندپایهترین اندیشمندان عصر جدید است. علایق او از کتاب مقدس تا موسیقی دوازده پردهای، پزشکی تا اسطورهشناسی، آگاهی هنری تا فاشیسم، تاریخ تا علم و روانکاوی را در برمیگیرد. نوشتههای او پژوهشگری شگفتانگیزی را به نمایش میگذارد. توماس مان کجروی فکری و نبوغ فکری را به هم نزدیک میدید و گویا باور داشت انگیزهی هنری از نسبتی با مرگ ریشه میگیرد. در کوه سحرآمیز (1926) که مان جایزهی نوبل ادبی سال (1929) را برای آن به دست آورد، این مضمونها با ظرافت و هیجان کاویده میشوند.
بورژوازی جوانی به نام هانس کاستورپ به عیادت پسردایی مسلولش میرود و چنان تحت تأثیر شدت حساسیت و احساسات بیمار قرار میگیرد که هفت سال آنجا میماند و صحنهی نبرد گرایشهای فکری و هنری ساکنان آن آسایشگاه میشود. سرانجام هنگامی که جنگ جهانی اول درمیگیرد، کوه را ترک میکند، ولی دیگر آن بورژوازی خشک نیست. با تجربهاش به حساسیت تازه و خودارضایی پیچیدهای دست پیدا کرده است. در چهارگانهای به نام یوسف و برادرانش که مان از سال 1926 تا 1943 سرگرم آن بود، همین مضمونها با استفاده از داستانهای تورات بیشتر کاویده میشوند. یوسفِ مان هم نابغهای است که میتواند تعبیر خواب کند و هم مرد عملی است که خانوادهاش را نجات میدهد. اگرچه از نخستین آثار مان برمیآمد که اطاعتطلبی فرهنگ آلمان را میپسندد، سخت ضد نازی بود و در سال 1933 به تبعید خودخواسته رفت. در سال 1948 دکتر فاؤستوس منتشر شد که روایت تازهای از افسانهی فاوست است. آهنگسازی به نام لِیوِرکون توانایی مهرورزی انسانی خود را در ازای نبوغ به شیطان واگذار میکند. لیورکون گرچه در درجهی اول بیانگر نظراتِ مان
در زمینهی ارتباط میان آفرینندگی و ویرانگری نبوغ است، نیروهای اهریمنی زندگی آلمانها را نیز نمودار میسازد. ترجمههای انگلیسی داستانهای کوتاه او را
در مجموعهای با نام داستانهای سه دهه (1935) گرد آوردهاند که سه رمان کوتاه برجسته را نیز دربرمیگیرد: تونیو کروگر، مرگ در ونیز، ماریو و جادوگر.
همان مضمونهای رمانها در داستانهای کوتاه هم به چشم میخورد. مان خبرهی داستان کوتاه نبود. او روی پیچیدگیهای کامل صحنهها و موقعیتهای دلخواهش اصرار داشت. در خواندن آثار مان نباید به روی کار بسنده کرد. زیرا زیر این لایه، فکر پیچیدهای در کار است شاید نظریهای خبره فهم، اسطورهای در لباس امروزی، بحثی فلسفی. مان در سال 1875 در لوبک آلمان به دنیا آمد و در سال 1955 در زوریخ سوییس درگذشت.
منبع
یک درخت، یک صخره، یک ابر
برجستهترین داستان کوتاههای این دو قرن اخیر
ترجمه حسن افشار
نشر مرکز
چاپ دهم
صص326-327
مطالب بیشتر
- خلاصهی داستان آقای فریدمان کوچک
- نگاهی به خانوادۀ بودنبروکها نوشتۀ توماس مان
- تی.اس الیوت
- پل والری
- برتولت برشت
- جانوری در جنگل
آشنایی با توماس مان
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
نظر محمدمنصور هاشمی دربارۀ رمان «خداحافظ آنا گاوالدا» نوشتۀ آیدا گلنسایی
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
دیو جغرافی و دستهای دکتر زملوایس نوشتۀ نغمه ثمینی: جدال حافظه با فراموشی
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
بزرگ بود و از اهالی امروز بود…
-
معرفی کتاب1 ماه پیش
نیکوس کازانتزاکیس، آن رهیده از پیله…
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
خداحافظ آقای ابراهیم گلستان…
-
مستند4 هفته پیش
پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است…
-
حال خوب1 ماه پیش
تو خوبی و این همه اعترافهاست…
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند…