موسیقی بی کلام
مستی از شعر، از شراب، از پرهیزکاری، از موسیقی…
مستی از شعر، از شراب، از پرهیزکاری، از موسیقی…
مست شوید
تمام ماجرا همین است،
مدام باید مست بود،
تنها همین.
باید مست بود تا سنگینی رقتبار زمان
که تورا میشکند
و شانههایت را خمیده میکند را احساس نکنی،
مادام باید مست بود،
اما مستی از چه؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری،
آنطور که دلتان میخواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پلههای یک قصر،
روی چمنهای سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوهبار اتاقتان،
در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده، بیدار شدید
بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است،
آواز میخواند و سخن میگوید
بپرسید اکنون زمانِ چیست؟
و باد، موج، ستاره، پرنده،
ساعت جوابتان را میدهند.
زمانِ مستی است
برای اینکه بردهی شکنجهدیدهی زمان نباشید
مست کنید،
همواره مست باشید،
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری،
آنطور که دلتان میخواهد
شارل بودلر
ترجمه: سپیده حشمدار
مستی از شعر، از شراب، از پرهیزگاری، از موسیقی…
مطالب بیشتر
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران2 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
کودک و نوجوان1 ماه پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
گفتوگو1 ماه پیش
مناظرۀ دیدنی «اسلاوی ژیژک» و «جردن پترسون»
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
دوستت دارم بیآنکه بخواهمت…
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
هنر مدرن از ونگوگ تا پیکاسو
-
هر 3 روز یک کتاب1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «عشق در دو نگاه»؛ نرگس انتخابی