آرشیو اسلایدها
هرج و مرج محض

فکرشو بکنین اولش عین زامبیها از زیر یه خروار خاک بلند میشین
و میرین ساکن خانهی سالمندان میشین.
اونجا روز به روز حالتون بهتر میشه
تا اونجا که بخاطر اینکه حالتون از بهتر خیلی بهتر شده
با تیپا میندازنتون بیرون.
اونوقت میرین سر کار.
در همون روز اول کار یه مهمونی ویژه براتون میگیرن
و یه ساعت طلا همراه با پاداش یک عمر خدمت دولتی رو بهتون میدن.
بعد شما به مدت چهل سال همونجا کار میکنید تا جوون بشین.
حالا مهمونی میرین، مهمونی میدین و حسابی خوش میگذرونین.
چیز میخورین، چیز میکنین یعنی تفریح میکنین.
بعد آماده رفتن به دبیرستان میشین
بعدش هم میرین دبستان که درساش خیلی راحتتر از دبیرستانه.
کلاس اول رو که تموم کردین تبدیل به یه بچه میشین
و صبح تا شب فقط بازی میکنین.
دیگه هیچ مسئولیت و هیچ غم و غصهای ندارین.
شما روز به روز بچه و بچهتر میشین
تا اینکه به یه نوزاد تبدیل میشین.
نُه ماه آخر زندگیتون رو در حالت شناور
توی یه چشمهی آب معدنی لوکس و گرم و نرم
با شرایط تهویه و تغذیهی عالی سپری میکنین
و دست آخر…
دست آخر هم پایان عمرتون مصادف میشه
با رسیدن به اوجِ لذت
فوق العاده است…
مگه نه؟
…………………………………………………………………………………………
* گفتنی است این کتاب (هرج و مرج محض) در سال 2007 وارد بازار شده
اما همین ماجرا را در داستان کوتاهی از اف. فیتزجرالد
به نام «مورد شگفت انگیز بنجامین باتن» میخوانیم که در سال
1922 منتشر شده است.
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به رمان «هیچ دوستی بهجز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 روز پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
مولوی خوانی1 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 هفته پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
-
تحسین برانگیزها1 هفته پیش
«رازهای سطح» مستندی دربارۀ مریم میرزاخانی