اخبار
دیالوگهایی شاعرانه از واهه آرمن
دیالوگهایی شاعرانه از واهه آرمن
(با توماس الیوت)
واهه:
کودکان را ببین
در دو سوی مرز ایستادهاند و
به عبور پروانهها
از لابهلای سیمهای خاردار نگاه میکنند
به باز کردن دروازهها نمیاندیشم
برای عبور از روزنها
باید به بزرگیِ کودکان باشی
توماس:
«دنیا اینگونه به پایان میرسد
دنیا اینگونه به پایان میرسد
دنیا اینگونه به پایان میرسد
نه با انفجار
که با زوزه»
واهه:
روزی در سنگر
یک نفر داد زد
شاید مرگ
پشت یکی از همین سنگرها
یکی از ما را نشانه گرفته
و شاید خدا
در همین نزدیکی
پشت مرگ پنهان است
توماس:
«تمام داناییمان
ما را به نادانیمان نزدیک میکند
و تمام نادانیمان
ما را به مرگ نزدیک میکند
اما نزدیک بودن به مرگ
نشانۀ نزدیک بودن به خدا نیست.»
واهه:
جیغ کودکان را میشنوی؟
توماس:
«دنیا اینگونه به پایان میرسد
نه با انفجار
که با زوزه…»
***
(با برتولت برشت)
برتولت:
« در درون من دو چیز باهم در جدال است
یکی احساس شادی از دیدن درخت سیبی که شکوفه کرده است
و دیگری احساس وحشت از سخنرانیهای این مردک رنگرز*
اما تنها واقعیت دوم
مرا به سوی میز تحریر میکشاند.»
واهه:
عقربی روی دستم نشسته برتولت
و نمیدانم
در پایان این شعر
کدامیک از ما را نیش خواهد زد
من را
یا خودش را
به درخت سیب تکیه دادهام
و به نوزادی نگاه میکنم
که در وسط اقیانوس
در قایقی کوچک
خوابیده است و
در خواب
میخندد
عقربی روی دستم نشسته برتولت
*هیتلر
***
(با اُکتاویو پاز)
واهه
بر بلندای سنگ خورشید
گوش میسپارم به آواز باران
تو بیوقفه سخن میگویی
و من
طنایی از بلندترین شاخۀ درختِ ژرفریشه
آویزان میکنم
و پیش از رفتن
کودکانم را
که در جنگ با دشمن
یتیم شدهاند
و کودکان دشمنم را
که در جنگ با ما یتیم شدهاند
کمی تاب میدهم
اُکتاویو
«نگاهت درختی کاشت
من سخن میگویم
چون تو میلرزانی
برگهای آن درخت را»
واهه:
مگر این شعر
واقعیست اُکتاویو
و «صدای گامهایت در اتاق مجاور»
و تصویر خورشید
روی دیوار
که هر نیمه شب
با خاموش کردن چراغ
روشن میشود
اُکتاویو:
شعر…
«تا میگویم
واقعیست
محو میشود
پس
واقعیتر نیست؟»
منبع
جانهای شیفته
(دیالوگهای شاعرانه)
واهه آرمن
نشر چشمه
شاید دوست داشته باشید
- چند سروده از مارینا تسوِ تایوا
- تنها مصاحبههای بازمانده از شیمبورسکا
- چند سروده از چارلز بوکفسکی
- چند سروده از ناظم حکمت
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران4 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اوریدیس و اورفئوس!
-
فروغ فرخزاد4 هفته پیش
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
درسی از «احسان یارشاطر» برای زندگی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از نامههای «صادق هدایت» به حسن شهیدنورایی
-
موسیقی سنتی1 ماه پیش
اشعاری از «عطار نیشابوری» با صدای محمدرضا شجریان
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
کاش تبر برادری کند…