با ما همراه باشید

تحلیل داستان و نمایش‌نامه

واکاویِ داستانِ ساده دل اثر گوستاو فلوبر

واکاویِ داستانِ ساده دل

واکاویِ داستانِ ساده دل اثر گوستاو فلوبر

* دوست عزیز، برای مطالعه‌ی این بخش لازم است ابتدا خلاصه‌ی داستان را بخوانید.

واکاوی داستان ساده دل

در ابتدا نگاهی به نویسنده‌ی این داستان می‌اندازیم. بورژوایی که با وجود افکار مخالف با پرولتاریا و طبقه‌ی فرودست به ترسیم یک کلفت رو می‌آورد و مقابل ایدئولوژی اشرافی خودش می‌ایستد. تا نشان دهد نویسندگان بزرگ آنهایی‌اند که بتوانند از باورهای خود فراتر روند و شخصیت‌هایی مخالف نظر و جهان‌بینی خود خلق کنند. نکته‌ی اول در مورد شخصیت فلیسته خودتحقیری اوست. وی آنگونه اسیر واقعیتی است که طبقه‌ی بورژوا برایش تعریف کرده که به خانمِ خود حق می‌دهد که او را نادیده بگیرد. مثلا در داستان گاو نر یا در مرگ خانم اوبن. در هردوی این صحنه‌ها او باور دارد که جایگاه ضعیف‌تر اجتماعی دلیل کمتر ارزش داشتن می‌شود یا به عبارت دیگر این طبقه‌ی اجتماعی است که تعیین می‌کند چه کسی مهم و ارزشمند است. در این داستان تبعیض اجتماعی بارها خود را نشان می‌دهد: او حق ندارد بچه‌ها را ببوسد، دلتنگی‌اش برای ویکتور اهمیت ندارد و کلا باید بداند جایگاهش کجاست.

در صحنه‌ای که خانم او را در آغوش می‌کشد او یک آن می‌تواند برابری را حس کند و این لحظه برایش یک اتفاق بزرگ است. نکته‌ی دیگر در مورد این داستان زندگی جنسی سرد و اسفبار زنان است. خانم اوبن زن جوانی است که با وجود بیوگی وارد رابطه با کسی نمی‌شود و با سوزن‌دوزی و خود را وقف بچه‌ها کردن عمر می‌گذراند. خود فلیسیته هم وقف فداکاری و خدمت شده و زندگی راهبه‌گونی دارد. این نشان می‌دهد در قرن نوزده چندان روابط رمانتیک بین زنان و مردان وجود نداشته و ازدواج اسیر مصلحت و مسئله‌ای اجتماعی بوده تا امری فردی و بر اساس احساسات شخصی. تنها جریان جنسی این داستان ازدواج پل است، آنهم برای استفاده از نفوذ پدر زن. مرگ‌های پیاپی، فقدان‌ها و ناکامی‌های دائمی زندگی زن را نشان می‌دهد. عادت او نگهداشتن اسباب و وسایل کهنه و لباس‌های مردگان است. زیرا او که آینده‌ای ندارد، به گذشته برمی‌گردد و خودش را با آن سرگرم می‌کند. هیچ لحظه‌ی گرمی در زندگی این کلفت نمی‌بینیم، جز هدیه گرفتن طوطی.

طوطی به او حس عرفانی هوس‌آلودی می‌دهد. طوطی تجسم روح‌القدس است. ذهن او غرقِ داستان مریم باکره و روح‌القدس می‌شود. طوطی روح‌القدس را به زندگی‌اش می‌آورد و می‌توان از توصیفات کتاب فهمید او که از تجربه جنسی محروم است دچار نوعی شهوت روحانی است. و می توان گفت برایش روح‌القدسی که زن باکره را بارور کرده، جذابیت دارد. علیرغم کلفت بودن فلیسیته ما زنی را می‌بینیم که می‌تواند در همچنین زندگی بی‌معنایی برای خودش معنا بیافریند. طوطی روح‌القدسی است که به پاداش یک عمر زندگی پاک و فداکارانه به جهان او می‌آید و به او یک تجربه‌ی عمیق روحی می‌دهد او هنگام مرگ لبخند برلب دارد زیرا طوطی غول‌پیکری بر فراز سرش می‌بیند. مرگ برای او پیوستن و یکی شدن با روح‌القدس و درک تجربه‌ی وحدت و یگانگی است. درواقع هرچند او زندگی جنسی خاموشی دارد اما با تجربه‌ی عشق و آرامش از دنیا می‌رود.

واکاویِ داستانِ ساده دل اثر گوستاو فلوبر

مطالب بیشتر

  1. دختری در قطار
  2. نینوچکا

برترین‌ها