شعری از مجموعۀ سماع در سنگستان سرودۀ آیدا گلن برای آشتی صدایت پاسیویی پر از کاکتوسهای رنگیست ریسمانی که سرِ آن میرسد به بیفکریِ بادبادکها...
رمان قهقهه در خلأ؛ از جنونِ هشیاری به هشیاریِ جنون! آیدا گلنسایی: رمان «قهقهه در خلأ»[1] نوشتۀ محمدمنصور هاشمی متشکل از سه روایت مجزا و درهم...
عکسنوشتههایی از ماندگارترین جملات جهان ...
بریدههایی از رمان عالیجناب کیشوت «من میخواهم که باور داشته باشم، و میخواهم دیگران هم باور کنند.» «چرا؟» «برای شادی و خوشبختیِ خود آنها.» «برای این...
رمانِ عالیجناب کیشوت: ساتورنی که عدالت را میبلعد! آیدا گلنسایی: به حکم آنکه مولانا میگوید: «دشمن طاووس آمد پرّ او ای بسی شه را بکشته فرّ...
شعر مادر از محمود درویش
رمانِ «اگر گربهها نبودند» روایتی مدرن از فاوست گوته آیدا گلنسایی: رمان «اگر گربهها نبودند» نوشتۀ گنکی کاوامورا با ترجمۀ روان و دلنشینِ گیتا گرکانی نامهای...
نمایشنامهای رادیویی بر اساس داستان کوتاه «خوشحالی» نوشتۀ آنتوان چخوف خوشحالی نام داستان کوتاهیست از نمایشنامهنویس شهیر روسیه “آنتوان چخوف”. چخوف در این داستان کوتاه با...
«پسرم»؛ مادرانهای از آیدا گلنسایی پسرم [1] رصد کردنِ صدای کفشی آشنا وُ گرفتنِ رد گام عطرها عبث بود در این ناامنی الفاظ که اعتماد...
سطرهایی به یاد ماندنی و تأملبرانگیز از رمان سووشون بعضی آدمها، عین گل نایاب هستند، دیگران به جلوهشان حسد میبرند. خیال میکنند این گل نایاب تمام...
با برادرانِ کارامازوف؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی با برادران کارامازوف مشکل شهابها چیست با شبی که ستارههای بیشماری را در آغوش میکشد؟ دم از کدام...
برای ناییریکا؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی برای نائیریکا همین موسیقی که مرا میبرد تا گُلهای اثیری همین پیرهن سبزِ یشم که عجیب به تو میآید...