چهار دقیقه با شاهکار توکارچوک: «با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن»
رمان «دریاس و جسدها» نوشتۀ بختیار علی: روایتِ شهر شطرنجی و مهرههایش آیدا گلنسایی: دریاس یکی از پسران ستارهخانم از پدری گموگور شده در جریانات سیاسی...
نمایشنامۀ «جنون جورج سوم» نوشتۀ الن بنت: راهنمای آدم کردن دیکتاتور! آیدا گلنسایی: جورج سوم پادشاه مستبدی است که ناگهان دچار عارضۀ جسمی و روحی عجیبی...
نمایشنامۀ «ببر پشت دروازه» اثر ژان ژیرودو؛ لبخندی تاریک به حماقتِ خوشبینی آیدا گلنسایی: پاریس، شاهزادۀ تروا، هلن را از آبها ربوده و کشور را در...
و کتابهایی که کس و کارهای کاغذیام هستند…. برای نائیریکا همین موسیقی که مرا میبرد تا گُلهای اثیری همین پیرهن سبزِ یشم که عجیب به تو...
بانویی در ون نوشتۀ اَلن بِنِت: روایت جذاب یک تراژدی مضحک! آیدا گلنسایی: در پشت جلد کتاب بانویی در ون نوشتۀ اَلن بِنِت خلاصهای از محتوای...
ما آدمهای بدی نبودیم فقط میخواستیم سهممان کمی بیشتر باشد
نمایشنامۀ «اینجا کجاستِ» نغمه ثمینی: بیتوترین نقطۀ یک زندان! آیدا گلنسایی: اعظم دختر چهل و چندسالهای است که برای یافتن خوشبختی به کشور دیگری میرود. اینجا...
هفده درسی که از رمان «به سوی آزادی» اثر نیکوس کازنتزاکیس میگیریم آیدا گلنسایی: تسئوس، پادشاه آتن، به مقر پادشاهی کرت میآید تا بفهمد چطور باید با...
رمان «شهر موسیقیدانهای سپید» روایت افسونگرانۀ مسیحِ دوباره مصلوب آیدا گلنسایی: جلادت کفتر نوجوان کرد بیکس و کاری است که فلوت را افسونگرانه مینوازد. او پس...
رمان «باهم، همین و بس» نوشتۀ آنا گاوالدا: شاعرانگی بیکرانۀ موقعیتهای روزمره آیدا گلنسایی: با هم، همین و بس[1] رمانی است که نقاشیهای کسانی را به...
نمایشنامۀ «بچه» نوشتۀ نغمه ثمینی: شفقت از عشق بالاتر است! آیدا گلنسایی: سه زن مهاجر کرد ایزدی، افغانی و لیبیایی همدستانه تعلق یک بچه را به...