قایق من چهرهام گرفته من قایقم نشسته به خشکی. با قایقم نشسته به خشکی فریاد میزنم: «وامانده در عذابم انداخته است در راهِ پر مخافتِ این...
نیما یوشیج، خانزاده شمالیِ اهل روستای یوش، در کوچهباغهایی آرمیده که کوچههایش به نام صمیمیترین رفقا و دوستدارانش مزین است. شورای اسلامی یوش کوچههای این...
آهوی بیگناه شود زخمدار و لنگ با خون خود نویسد در برفِ سیمرنگ: «_بدرود، جنگلِ من! خوش باش در بهار!» گلچین گیلانی وقتی که گلچین...
«فروغ» به روایتِ «فریدونِ فرخزاد» دوست عزیز! امروز که به من گفتی راجع به فروغ برایت چیزی بنویسم، حرفت را درست نفهمیدم بعد که به خانه...
بحثی در آسیبشناسی شعر کلاسیک فارسی در فلسفۀ غرب، از کهنترین ایام، بحث پیوند شعر با زندگی و واقعیت و طبیعت مطرح بوده است. در دوران...
شاسوسا کنار مشتی خاک در دوردست خودم تنها نشستهام نوسانها خاک شد و خاکها از میان انگشتانم لغزید و فروریخت شبیه هیچ شدهای! چهرهات را...
محمد دهقانی: «غربت و غرابت نیما» دوستی حکایت میکرد که وقتی به یوش رفته بودیم، در راه پیرمردی از اهالی همان روستا را دیدیم که سوار...
گفتگو با «سیمین دانشور» دربارۀ «نیما یوشیج»: نیما یک آیدا کم داشت! محمد عظیمی: خانم دانشور بسیار خوشحالیم که در حضور شما، همسایه و هم کلام...
ریرا ریرا…صدا میآید امشب از پشت «کاچ» که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم میکشاند گویا کسی است که میخواند… اما...
دربارهی تولدی دیگر/ فروغ فرخزاد فرخزاد، فروغ / تولدی دیگر._تهران: مروارید، 1342،ص161 انتشار تولدی دیگر از شاعری که از این پیشتر کتابهای اسیر، دیوار و عصیان...
داروگ خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه گرچه میگویند: «میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران» بر بساطی که بساطی نیست در...
در دههی چهل تا پنجاه از نظر فرهنگی و ادبی آثاری به وجود آمده که در تاریخ ادبیات معاصر بینظیر بوده است. حالا شما که شاعر،...