رمانِ آخرین انار دنیا: «هر گم کرده راهی گمراه نیست» آیدا گلنسایی: مظفر صبحگاهی 21 سال از عمرش را در زندانی کویری سپری میکند و پس...
شعری برای «تزار»؛ یکی از مخوفترین بمبهای هستهای جهان شعری برای «تزار»؛ یکی از مخوفترین بمبهای هستهای جهان باد آورده نشسته است ترکِ تاریکی و...
به یاد غلامرضا بروسان: مرثیهای از او مطالب بیشتر بروسان: شعر از دروغ گفتن خسته شده است سرودههایی از غلامرضا بروسان عاشقانههایی از بروسان سرودههایی از...
شعر به چه کار انسان میآید؟
بخشهایی از داستان ده فرزند هرگز نداشتۀ خانم مینگ چین بیش از این که یک کشور باشد یک راز است. خانم مینگ با چشمان تیز،...
قسمتهایی از داستان«سقوط» اثرِ «آلبر کامو» من هرگز شب از روی پل نمیگذرم. این نتیجهی عهدی است که با خود بستهام. آخر فکرش را بکنید که...
برای روسپیان؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی روی میز، کمی مه ته کاسهی کوهستان ماسیده بود ماه که میدانست آسمان رنگینکمانی زیر سر دارد روی صندلیاش...
جملاتی دلنشین و تأمل برانگیز
«بنزها» شعر و صدا: آیدا گلنسایی بنزها بنزها جادّهها را سر میکشند دوچرخهها اندوه را آهستهتر پا میزنند کاش این چراغهای قرمز میتوانستند تاریکی را...
پشیمانم کن؛ شعر: عباس صفاری، صدا: محمد عارفیفر دانلود شعر مطالب بیشتر 1. عاشقانهای از محمد عارفیفر با صدای او 2. صحاری؛ شعر و...
له دوای خنکانی حهلهبچه حلبچه که نفسش برید سکالایێکی دریژم …. شکواییهای بلند… نووسی بۆ خوا به خدا نوشتم بهر له خهلکی بۆ درهختێکم خوێندهوه قبل...
بادآورده شعری از مجموعۀ کافهکاتارسیس باد آورده