و ماه و ستارهها و دنیا گشتهای طولانی شبانه چیزیه که برای روان آدم خوبه دزدکی از لای پنجرهها نگاه کردن به زنهای خانهدار خستهای که...
سه شعر از «برتولت برشت»؛ آنکه میخندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است! به آیندگان (مترجم: جاهد جهانشاهی) حقیقتی است که من در عصر تیرگیها...
پیرامون بدبختی بشری: آندرئاس گریفیوس به راستی بشر چیست؟ سرایی برای درد و رنجی سخت و توانفرسا بازی ساده ثروتی دروغین، امیدی واهی در این...
سرود زندگی موی افتاده به پیشانیت ناگاه پس میرود به یکباره در درون زمین چیزی میآشوبد. درختان در تاریکی به نجوا. دوردستها جایی که نگاه را...
چند سروده از ادونیس از یادها چه مایه رنج را از سرودههای خود تکاندیم و افق را از پلکها لبریز کردیم و فریاد زدیم ای...
دستورِ مصرف من قرصِ مسکنّم در خانه عمل میکنم در اداره تأثیرم پیداست سرِ جلسهی امتحان مینشینم در محاکمه حاضر میشوم با دقت تکههای لیوان شکسته...
سه شعر از «یانیس ریتسوس» ودیعه او گفت: « من به شعر، عشق و مرگ اعتقاد دارم. دقیقا به این خاطر است که به جاودانگی...
زیر درختِ زیزفون شعری از والتر فُن دِر وُگلواید زیر درخت زیزفون، در زیر بوتهها و شاخ و برگها، آنجا که دلبندم در کنارم نشست در...
20 زندگیام چقدر میارزد؟ در پایان (ندانم چه پایانی) یکی میگوید: «من 300 هزار دلار پول درآوردم» یکی دیگر: «من از 3 هزار روز رضایتبخش...
بانو تو را بانو نامیدهام بسیارند از تو بلندتر، بلندتر. بسیارند از تو زلالتر، زلالتر. بسیارند از تو زیباتر، زیباتر. اما بانو تویی. از خیابان...
شعری با یک دُم ما نمیتوانیم باهم باشیم، راه ما جداست تو گربهی قصابی من گربهی سرگردان کوچهها. تو از ظرفی لعابی میخوری من از دهان...
خاطرهای در درونم است خاطره ای در درونم است چون سنگی سپید درون چاهی. سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز: برایم شادی است...