تحلیل داستان و نمایشنامه
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
1)
اورهان پاموک نویسنده معاصر ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۶ است که کتابهای بسیار زیبا و ارزشمندی را به نگارش درآورده است. کتابهای پاموک به بیش از ۶۰ زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند. کتاب موزه معصومیت او درباره عشق، روابط بین انسانها، انتقاد از قشر مرفه جامعه و شکستن تابوهای سنتی جامعه ترکیه در گذر از تفکرات سنتی به سمت مدرنیته است.
موزهای در استانبول نیز به همین نام وجود دارد که یادآور اشخاص و اشیای وصف شده در کتاب است. پاموک از همان ابتدای دهه ۹۰ میلادی ایده ایجاد موزه و نوشتن رمان را با هم جلو برد و این دو اثر در دل هم رشد کردهاند. خود پاموک در این باره میگوید:
موضوع این نبود که من یک کتاب موفق نوشته باشم و بعد فکر کنم که حالا میتوانم موزهای هم بر مبنای این کتاب درست کنم. وقتی دخترم کوچک بود، هر روز او را به مدرسه میبردم و هر روز از برابر یک ساختمان عبور میکردم که نبش یک خیابان قرار داشت. ناگهان، یک روز، فکری عجیب به سرم راه پیدا کرد که داستانی درباره این خانه بگویم. به همین دلیل آن را خریدم و شروع به نوشتن کردم.
کتابهای اورهان پاموک در ایران طرفداران زیادی دارد و بسیاری از کتابهای این نویسنده ارزنده در ایران ترجمه شده است. موسسه نوبل در وصف آثار این نویسنده چنین نوشته است: «کسی که به جستجوی روح افسرده شهر مادریاش رفت و نمادهای جدیدی از برخورد و بافت فرهنگی کشف کرد.»
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب موزه معصومیت آمده است:
وقتی موزه معصومیت را میخوانید، فقط عشق نیست که در آن تجلی پیدا میکند بلکه دوستی، پیوند، جذابیت، خانواده و خوشبختی هم مورد بحث قرار میگیرد و میبینید که دلتان نمیخواهد از دنیای رنگی کتاب خارج شوید.
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
کتاب موزه معصومیت
داستان کتاب موزه معصومیت که نویسنده شش سال برای نوشتن آن وقت گذاشت از زبان «کمال» در قالب خاطرهنویسی روایت میشود. موزه معصومیت درباره عشقی پر از رنج است و با این جمله آغاز میشود:
میدانستم که این لحظه شادترین لحظه زندگیام است.
کمال از خانواده ثروتمند و سرشناسی در شرف ازدواج با «سیبل» از خانوادههای نامدار ترکیه است اما در یک روز زمانی که به قصد خرید یک هدیه برای نامزد خود به مغازهای در استانبول مراجعه میکند، با «فسون» از بستگان دور خود مواجه میشود و این جرقهای برای ایجاد یک عشق بزرگ میشود.
در ادامه داستان، این دو رابطه پنهانی خود را آغاز میکنند. عشق پر التهابی که از نخستین سطور کتاب خود را نمایش میدهد.
اگر میدانستم این لحظه شادترین لحظه زندگی هم خواهد بود، هیچوقت آن را از دست نمیدادم. با آرامشی عمیق تمام وجودم از آن حس طلایی پر شد. شادمانیای که شاید چند ثانیه طول کشید اما برای من به اندازه ساعتها و سالها گذشت. روز دوشنبه ۲۶ می ۱۹۷۵ بود. چند لحظه مانده به ساعت سه انگار از گناه و جزا و پشیمانی نجات پیدا کردیم.
کمال با تصور اینکه میتواند پس از ازدواج با سیبل همچنان فسون را در کنار خود داشته باشد با سیبل نامزد میکند، اما پس از شب نامزدی فسون به ناگهان ناپدید میشود و پس از آن کمال با یک سردرگمی و رنج بینهایت در فراق فسون به سر میبرد.
او برای تسکین درد خود به اشیاء پناه برده و به جمعآوری اشیاء و وسایلی که او را به یاد فسون میانداختند، مشغول میشود و بدین ترتیب موزهای از آنها میسازد. در این میان سیبل هم به نوبه خود سعی در بهتر کردن حال کمال و حفظ زندگیشان دارد و… .
کتاب موزه معصومیت شاید یکی از واقعیترین توضیحات در باب عشق و ناکامی باشد که به کششهای جنسی، عواطف و احساسات بین شخصیتها، کشف طبیعت عشق، چرایی عشق و پیدایش عشق پرداخته است. تا جایی که چندین بار کمال در ذهن خود به دنبال علت این عشق میگردد. به عنوان مثال در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
در این لحظات بود که حس میکردم مسئله عشق و غیرقابل تحمل بودنش تنها از ضعف من ناشی میشود و بس. چیزی که مهم بود این بود که آن دنیای اسرار انگیزی که پشت سر گذاشته بودمش بخاطر عذابی نبود که کشیده بودم، بلکه به خاطر ناتوانی ام در تحلیل قضایا و روبرو شدن با مشکلات بود.
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
درباره کتاب اورهان پاموک
احتمالاً برای همه پیش آمده که با دیدن یک شی یا حتی گوش دادن به یک آهنگ یاد و خاطرهی واقعه یا شخصی در ذهن ما زنده میشود. این حس برای تک تک ما آشناست. این مفهوم بنمایه کتاب موزه معصومیت از اورهان پاموک شده است. اشیا پیرامون ما، عنصر اصلی تشکیل دهنده این کتاب است و پاموک چندین بار آن را به عنوان یک کلید واژه اساسی در کتاب قرارداد است. برای مثال شروع رابطه فسون با کمال از طریق یک کیف و در حقیقت یک شی شروع میشود.
فسون پس از آشنایی با کمال یک لنگه از گوشواره خود را گم میکند این گوشواره گمشده مظهر ناممکنی وصال کمال و فسون است. پس از آن فسون در بخش نامزدی کمال، به سیبل میگوید «اگه دلتون برای کسی که خیلی دوستش داری تنگ شده، کدوم رو ترجیح میدید؟ اینکه دوستاتون رو جمع کنید و روحش را احضار کنید، یا اینکه یکی از یادگاریهای قدیمی رو، مثلاً یک پاکت سیگارش رو پیدا کنید؟» و دراینجاست که جدایی و فراق کمال و فسون آغاز شده و فصل تازهای از کتاب باز میشود.
کمال برای آرام شدن و تسکین خود به اشیا پناه میبرد و هرچیزی که نشانی از فسون داشته باشد جمع آوری و نگه میدارد که برای او ارزشمند است. در حقیقت در این کتاب اشیاء سند یک عشق پر التهاب و حامل خاطرهها و پیامهای مخفی این داستان هستند.
بحث دیگر در این کتاب، بحث گذر و تغییرات دوره زمانی است، برای مثال کتاب به ورود تلویزیون و نحوه برخورد آدمها با تلویزیون و یا تغییر روند فیلمسازی در سینمای ترکیه اشاره دارد. پاموک در این رمان، تقابل سنت و مدرنیته در این برهه زمانی را توصیف میکند و در حقیقت سنت و مدرنیته را در وجود دو زن نمایش میدهد که فسون نماد جامعه سنتی و سیبل نماینده یک جامعه مدرن هستند. او تصاویری از جوامع آن سالهای ترکیه را به نشان میدهد و شما با خواندن این کتاب میتوانید در کوچه پس کوچههای استانبول قدم بزنید و وقایع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی آن روزهای استانبول را دنبال کنید.
یکی از مهمترین نکاتی که در مواجه با کتاب موزه معصومیت در ذهن مخاطب ایجاد میشود بحث حذفیات کتاب و سانسور است. کتاب موزه معصومیت به دلیل کیفیت رابطه بین کمال و فسون حذفیات بسیاری داشته و به نوعی، شکل کلی داستان را دست خوش تغییر قرار داده است. با تورق کتاب متوجه میشویم که حذفیات کتاب چقدر زیاد و موثر بر محتوای این کتاب بوده است. بنابراین در هنگام تهیه کتاب بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید.
از جالبترین نکتههای قابل توجه این رمان، وجود موزهای با همین نام، در خیابان چوکورجوما در استانبول است. این موزه ناکامی و ناتمامی یک عشق را به نمایش میگذارد. در این موزه ۸۳ بخش منطبق بر ۸۳ فصل این رمان وجود دارد. در هر بخش اشیا و وسایل مرتبط با همان بخش از کتاب را نیز میتوان مشاهده کرد. در حقیقت دیدن اشیا موزه معصومیت به شما این شانس را میدهد که به آن دوره سفر کنید.
از جمله جذابترین بخشهای موزه وجود ۴۲۱۳ ته سیگار فسون بر روی یک دیوار از این موزه است که زیر هر کدام تاریخ و یا ماجرایی به چشم میخورد. اگر کتاب را نخوانده باشید با دیدن آن نوشتهها تا حدودی به ماجرای عشق کمال و فسون پی میبرید. در صورتی که کتاب اورجینال و یا کتابی که دارای حق مولف است، با خود همراه داشته باشید، میتوانید به رایگان از این موزه نیز دیدن کنید. در ورودی موزه با زدن یک مهر که طرح گوشواره فسون است یادگاری زیبایی از عشق کمال و فسون خواهید داشت.
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
جملاتی از کتاب موزه معصومیت
گوشهای از کاغذ دیواری روی دیوار سمت چپ خانه را بریدم و برداشتم. گوشهای از اتاق، لباس پاره شده عروسک فسون روی زمین افتاده بود، آن را نیز بر داشتم. هر چیزی را که فکر میکردم میتوانم از فسون برای خودم خاطرهساز کنم، پیدا کردم و در جیبم گذاشتم.
ساعت حدود پنج بود که من هنوز در رختخواب دراز کشیده بودم. یادم آمد که مادر بزرگم بعد از فوت پدربزرگ برای خاطراتش را فراموش کند اتاقش را عوض کرده بود. تمام ارادهام را به کار گرفتم تا به خود بقبولانم که باید برای فرار از خاطراتم از این اتاق و این اشیای قدیمی دل بکنم. چیزی درونم ندا میداد که کاملاً برعکس عمل کنم و بیشتر به سمت اشیا کشیده شوم. یا من نسبت به مادربزرگم خیلی ضعیف بودم یا اینکه این اشیا تسلی خاطری برای من بود و نمیتوانستم از آنها دل بکنم.
اشیا مثل دارویی بودند که نگاه کردنشان دردم را کم میکرد و تا از آنها دور میشدم بیماری دوباره اوج میگرفت. این تضاد انگار یک جاهایی به من جسارت میداد، اینکه به زودی به زندگی عادی هم بر میگردم و میتواند سیبل را از صمیم قلب دوست بدارم. تمام اینها را با شادی و غم پیش خودم مرور میکردم. اما تمام این قولها و حرفها و حدیثها تنها یک روز و یا حتی چند ساعت بیشتر طول نمیکشید. انگار حالا این اشیا بودند که مرا بازی میدادند و آنها بودند که حالم را تعریف میکردند.
وقتهایی که من نبودم فسون سیگارش را تا انتها میکشید. حتی گاهی از ته سیگارها میفهمیدم که شرایط در خانه چندان مناسب نبوده. سیگار کشیدنش به احساسات او در آن روز خاص برمیگشت. شبهایی که من در آنجا بودم ویا شبهایی که آرام بود، سیگار را تقریباً نیمه رها میکرد. اما با تمام اینها گویی فسون به هر ته سیگارش روحی جدید میداد. ته سیگارها را در آپارتمان مرحمت از جیبم بیرون میآوردم و با دقت نگاه میکردم و هر کدام را جداگانه ارزشگذاری میکردم. گاهی حس میکردم بعضی از آنها به چیزی اشاره دارند؛ یک اخطار و یا یک خبر خوش. آنهایی که در موزه میگردند، میدانند که اینجا حدود ۴۲۱۳ ته سیگار وجود دارد که با صبر و حوصله زیر هرکدام تاریخی نوشتهام. هر سیگار حسی دارد که فسون هنگام روشن کردن اش به آن القا کرده است. مثل سیگارهایی که در روز شنیدن خبر فیلمبرداری فیلم «زندگیهای از هم گسسته» روشن کرده بود؛ که پر از کینه و نفرت و خشم بود. این ته سیگارهای له شده نشان میدهد که افزون همه آرزوهای کوچک و بزرگش را نقش بر آب میدید. آن سیگارهایی که بهتر خاموش شده بودند و له نشده بودند، نشان میدهد که افسون آن روز حال بهتری داشته.
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
مشخصات کتاب
کتاب موزه معصومیت
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: مریم طباطباییها
انتشارات: پوینده
تعداد صفحات: ۴۹۹
قیمت چاپ ششم: ۳۵۰۰۰ تومان
? نویسنده مطلب: فرناز صادقینیا
منبع: kafebook
درنگی در رمان «موزۀ معصومیت» اثر اورهان پاموک
2) کتاب موزه معصومیت به قلم اورهان پاموک، نویسندهی بزرگ ترکیهای به نگارش درآمده است. کتاب موزه معصومیت یک رمان عاشقانه است که خالق اثر برای به نگارش درآوردن آن حدود شش سال از عمر خود را وقف آن نموده است. اورهان پاموک در سال 2006 موفق به کسب جایزه نوبل شد و تنها نویسنده ترک تباریست که به این مهم دست یافته است. داستان کتاب در بهاری زیبا در سال 1975 و در شهر استانبول به وقوع میپیوندد. رمان موزه معصومیت ضمن بررسی تاریخ فرهنگی شهر استانبول، به عمق نوع زندگی برای گسترش مدرنیته در این شهر و همچنین بررسی وابستگیهای عاشقانه میپردازد. این رمان در خلال روایت یک داستان عاشقانه به بررسی و شرح رسم و رسومات دست و پا گیر موجود در اجتماع کشور ترکیه میپردازد. از کتاب موزه معصومیت به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر نام برده میشود.
برگزیدهای از کتاب موزه معصومیت
داستان کتاب موزه معصومیت، روایت عاشقانهای در شهر زیبای استانبول است که در بهاری زیبا رخ میدهد. کمال و سیبل فرزندان خانوادههای ثروتمند و مرفه استانبول هستند که قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. قبل از انجام مراسم ازدواج، کمال با یک دختر زیبا از طبقه پایین اجتماع آشنا میشود. نام این دختر فقیر و زیبا فسون است، که در ادامه مشخص میشود نسبت خویشاوندی خیلی دوری با کمال دارد. با آشنایی و ایجاد رابطه عاشقانه میان کمال و فسون، شکاف و فاصلهای عمیق بین او و سیبل ایجاد میگردد. همچنین این فاصله زندگی مرفه و به سبک غربی کمال را در بر میگیرد. این شکاف تا جایی پیش میرود که دیگر کمال عظمت و زرق و برق بناها، باشگاههای شبانه، مهمانیها و رستورانهای شیک، دیگر به چشم او نمیآید. به علت گسترش این شکاف فکری در کمال، سبب ایجاد جرقه برهم زدن نامزدی خود با سیبل میشود، اما برای عملی کردن این تصمیم کار از کار گذشته است.
تحلیل و بررسی کتاب موزه معصومیت
در کتاب موزه معصومیت علاوه بر تجلی عشق، خوشبختی، خانواده، جذاب بودن و پیوند دوستی به وضوح دیده میشود. بیان نویسنده به قدری جذاب است که مخاطب علاوه بر این که غرق در دنیای کتاب میشود، دوست ندارد از این دنیا به بیرون برود. رمان عاشقانه در قسمتهای بالای شهر استانبول مانند محلهی بی اوغلی، حربیه، نقسیم و چوکورکوما روایت میشود. نویسنده در این کتاب میکوشد واقعیت آداب، سنتهای سخت و دست و پاگیر مردم ترکیه و اهمیت این رسوم را در نوع زندگی جامعه ترکیه به تصویر بکشد. اجتماعی که در حال پوست انداختن میان فرهنگ سنتی و یک جامعه غربی قرار گرفته است. این رمان در دل خود قسمتهایی گفته نشده از شهر استانبول را در فاصله میان سال های 1950 تا 2000 قرار داده است.
آشنایی با خالق اثر و کتاب موزه معصومیت
نویسنده کتاب موزه معصومیت در سال 1952 در شهر استانبول و در خانواده مرفه به دنیا آمد. اورهان پاموک در شهر استانبول به تحصیل در رشته معماری مشغول شد. برای عقب انداختن خدمت سربازی، در دانشگاه استانبول در یک دوره روزنامهنگاری شرکت کرد. و در ادامه از تحصیل در رشته معماری صرفنظر نمود. هرچند خانواده او با رها کردن تحصیل مخالف بودند، اما پدرش همواره از او حمایت به عمل میآورد. نویسنده برجسته کشور ترکیه، از طرف دولت ترکیه در سال 1998 لقب با اعتبار هنرمند کشور را به او اعطا کردند اما اورهان از پذیرفتن آن خودداری نمود. وقتی در این مورد از او سوال شد در جواب گفت: با پذیرفتن این لقب در چشم کسانی که برایم مهم بودند دیگر نمیتوانستم هرگز نگاه کنم. اورهان از اواسط دهه 1970 شروع به نویسندگی کرد. بیست سال پس از آن، یعنی در سال 1990 محبوبیت و موفقیت خود را کسب نمود. پس از این زمان در تاریخ کشورش تبدیل به نویسندهای مشهور و پرفروش شد. در بیرون از ترکیه، این نویسنده را به سبب نگارش رمانهای برف و نام من سرخ، میشناسند.
نویسنده کتاب موزه معصومیت، با نوشتن رمان نام من سرخ، موفق به کسب جایزه ایمپک دوبلین شد. این رمان به بررسی علل تنشها و اختلافهای بین شرق و غرب و از نقطه نظرهای متفاوت وارد میشود. اورهان پاموک در اثر ارزنده خود به نام برف، برای نخستین بار موضوعات سیاسی را مبنای خلق رمان خود قرار داده است. یکی از راههای درک کردن دنیای پاموک، آشنایی نسبی با شهر محل تولد او یعنی، استانبول میباشد. در اثر جذاب موزه معصومیت، تصویری کمیاب و مثال زدنی از زندگی در استانبول با خلق داستانی فوقالعاده و بیان جذاب و تاثیرگذار نشان میدهد. از نظر اورهان پاموک دو نمونه از داستانهای مهم، تاثیرگذار و بنیادی فرهنگ اسلامی و اروپا حکایت رستم و سهراب از آثار فاخر فردوسی و همینطور اثر سوفوکل به نام ادیپ محسوب میگردد. در خلق رمان زنی با موهای قرمز، او از این موضوع الهام و تاثیر گرفته است.
اورهان پاموک اولین رمان خود را که موضوع آن خانوادهای پرجمعیت، ثروتمند و مرفه بود، آقای جودت و پسران نام نهاد، و در سال 1982 به چاپ رسانید. به واسطه نگارش این کتاب جوایزی همچون کتاب سال و جایزه ملی ارهان کمال به او اختصاص داده شد. این نویسنده شهیر ترک، پس از انتشار اثر قلعه سفید در دانشگاه کلمبیا به جایگاه تدریس ادبیات داستانی دست یافت، و به همراه خانواده خود عازم نیویورک شد. در سال 1998 با انتشار داستان نام من سرخ، اوج شهرت و محبوبیت را برای خود به ارمغان آورد و موفق به کسب جوایز ادبی مختلف در کشورهای زیادی شد. اولین و آخرین اثر سیاسی خود را به نام برف، در سال 2002 منتشر ساخت. در سال 2004 نیویورک تایمز این اثر را به عنوان یکی از رمانهای برتر دنیا به حساب آورد. نویسنده کتاب موزه معصومیت، در سال 2003 اثری به نام استانبول را به رشته تحریر درآورد. اورهان پاموک در سال 2006 به اوج افتخارات ادبی خود دست یافت. در این سال آکادمی سوئدی نوبل، جایزه ارزشمند و مهم نوبل ادبیات را به او اهدا نمود. از آثار ارزشمند و با اهمیت نویسنده تاثیرگذار ترکیه، میتوان به کتاب سیاه، چمدان پدرم، خانه خاموش، آقای جودت و پسران اشاره کرد.
منبع: ketabweb
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند