کلاسیکخوانی
شرح یک قصیده از ناصرخسرو نوشتۀ استاد محمد دهقانی
شرح یک قصیده از ناصرخسرو نوشتۀ استاد محمد دهقانی
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور 1
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته، گه مخمور 2
شادمانی بدان کهت از سلطان
خلعتی فاخر آمد و منشور 3
تا به پیشت یکی دگر فاسق
بیش و بهتر رودت فسق و فجور 4
یات 5 شاعر به مدح در گوید
شاد بادیّ و قصر تو معمور
قصر تو زین سخن همی خندد
بر تو، ای فتنه بر سرای غرور 6
بر تو خندد که غافلی تو ازانک
در سرای غرور نیست سرور
چند رفتند از آن قصور بلند
بهتر و برتر از تو سوی قبور؟
چرخ گردان بسی برآوردهاست
نوحهٔ نوحهگر ز معدن سور 7
شهر گرگان نماند با گرگین 8
نه نشابور ماند با شاپور 9
بر کهن کردن همه نوها
ای برادر موکّل است 10 دُهور 11
عسلش را به حنظل است 12 نسب
شکرش را برادر است کژور 13
که شناسد که چیست از عالم
غرض کردگار فرد غیور؟
چون زمین پر شکستگی است چرا
آسمان بی تفاوت است و فطور؟ 14
تو چه گوئی، که مر چرا بایست 15
این همه خاک و آب و ظلمت و نور؟
تا پدید آید اشتر و خر و گاو
مار و ماهی و گزدُم 16 و زنبور؟
یا یکی برجهد چو بوزِنِگان
پای کوبد به نغمت طُنبور؟ 17
یا ز بهر یکی که پنجه سال
عمر بگذاشت بینماز و طَهور؟ 18
مر تو را خانهای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور
پس چه گوئی ز بهر ایشان کرد
آسمان و زمین غفور شکور؟
تو یکی هِندباج 19 ندهیشان
چون دهدشان خدای حور و قصور؟
این گمانی خطا و ناخوب است
دور باش از چنین گمانی دور
گرت هوش است و دل ز پیر پدر
سخنی خوب گوشدار، ای پور
عالمی دیگر است مردم را
سخت نیکو ز جاهلان مستور 20
اندر او بر مثال جانوران
مردماناند از اهل علم نَفور 21
غرض ایزد این حکیماناند
وین فرومایگان خساند و قشور 22
دزد مردان به سان موشاناند
وین سبکسار مردمان چو طیور
غُمر 23 مردان چو ماهیاند خموش
ژاژخایان خلق چون عصفور 24
حکمت و علم بر محال و دروغ
فضل دارد چو بر حَنوط 25 بَخور
خامشی از کلام بیهده به
در زبور 26 است این سخن مسطور
کار تو کشت و تخم او سخن است
بدروی بر چو در دمندت صور 27
گر بترسی ز ناصواب جواب
وقت گفتن صبور باش صبور
به زن و کودک کسان منگر
اگرت رغبت است صحبت حور
تا تو بر سلسبیل بگزیدی
گنده و تیره شیرهٔ انگور
چه خطر دارد این پلید نبید
عند کأسٍ مزاجها کافور؟ 28
دل و جان را همی بباید شست
از محال و خطا و گفتن زور
تا به هنگام خواندن نامه
خجلی نایدت به روز نشور 29
از بد و نیک وز خطا و صواب
چیست اندر کتاب نامذکور؟ 30
همه خواندند، بر تو چیز نماند
یاد نکرده از صحاح و کسور
با دل و عقل و با کتاب و رسول
روز محشر که داردت معذور؟
بندهای کار کن به امر خدای
بنده با بندگی بود مأمور
جز به پرهیز و زهد و استغفار
کار ناخوب کی شود مغفور؟
گر نباشی از اهل ستر به زهد
خواند باید بسیت ویل و ثُبور 31
باز کی گردد از تو خشم خدای
به حشم یا به حاجبان و ستور؟
ای پسر، شعر حجّت از برکن
که پر از حکمت است همچو زبور
توضیحات
- خورده… شهور: سالها و ماههای بسیاری خوردهای (فراوان عمر کردهای). («شهور» جمع کلمۀ عربی «شهر» است به معنی «ماه».)
- مخمور: خمار (صفت کسی است که پس از مستی دچار دردسر و کسالت میشود.)
- منشور: فرمان حکومت یا منصب و مقام
- تا به پیشت…فجور: تا گناهکاری دیگر ندیم و همراه تو باشد، فسق و فجور تو بهتر و بیشتر صورت میگیرد.
- یات: یا تو را
- سرای غرور: خانۀ فریب (کنایه از دنیا)
- معدن سور: جایگاه شادی
- گُرگین: پهلوان ایرانی شاهنامه، پسر میلاد.در افسانهها بنای شهر گرگان را به گرگین نسبت میدادهاند.
- شاپور: فرزند اردشیر ساسانی، ملقَّب به شاپور اول، میگویند شهر نیشابور را او بنا نهاد.
- موکَّل: گماشته
- دُهور: جمع «دَهر»؛ روزگاران
- حنظل: هندوانۀ ابوجهل که تلخ و بدمزه است.
- کژور: ریشۀ گیاهی تلخ
- فُطور: جمع «فَطر» به معنی شکستگی و شکاف. مضمون بیت اشاره است به این آیه: «الّذی خَلَقَ سَبع سمواتٍ طباقاً ما تَری فی خَلقِ الرحمن من تفاوتٍ فَارجع البَصَر هل تَریَ من فُطورٍ.» (3:67)
- مر چرا بایست: برای چیست
- گزدُم: کژدُم؛ عقرب
- بوزِنگان: بوزینهها
- طَهور: طهارت کردن
- هِندباج: گیاهی تلخ که به فارسی کاسنی گویند.
- عالمی…مستور: عالَمی دیگر وجود دارد که از چشم جاهلان بسیار زیاد پنهان است. («سخت نیکو» مجموعاً قید است به معنی بسیار زیاد؛ فراوان.)
- اندر او …نَفور: در آن عالَمی که از چشم جاهلان سخت پنهان است، انسانها به شکل جانوران نمودار میشوند و از اهل علم گریزاناند.
- غرض…قشور: غرض خدا از آفرینش انسانها همین حکما و دانایان هستند؛ و آن مردمان بیارزش دیگر خس و خاشاک و پوستاند. («قشور» جمع «قشر» است، پوست.)
- غُمر: احمق؛ بیتجربه؛ کارناآزموده
- عُصفور: گنجشک
- حَنوط: دارویی که مرده را با آن معطر کنند.
- زبور: کتاب مقدس حضرت داود (ع)؛ مزامیر
- صور: شیپوری که چون در آن بدمند مردگان زنده میشوند و قیامت بر پا میگردد. مضمون بیت اشاره دارد به این آیه: « و نُفِخَ فیالصور فَصَعِقَ مَن فیالسموات و مَن فیالارضِ الّا مَن شاءَاللهُ ثمّ نُفِخَ فیه اُخری فاذا هم قیامٌ ینظُرون» (68:39)
- عند…کافور: اشاره است به این آیه: « انّ الابرارَ یَشرَبون من کأسٍ کانَ مِزاجُها کافورا» (5:67)
- نُشور: برانگیختن؛ زنده کردن
- مضمون بیت اشاره است به این آیه: « و عندَهُ مفاتحُ الغیب لا یَعلَمُها الّا هو و یعلَمُ ما فی البرّ و البحر و ما تَسقُطُ مِن ورقهٍ الّا یعلَمُها و لا حَبّهٍ فی ظلماتِ الارضِ و لا رطبٍ و لا یابسٍ الّا فی کتابٍ مبین» (59:6)
- وَیل و ثُبور: اشاره است به دو آیه از قرآن: « و قالوا یا وَیلَنا هذا یومُالدین (و گفتند وای بر ما، این است روز جزا)» (20:38) و «لا تَدعُوا الیومَ ثُبوراً وَادعوا ثبوراً کثیراً (امروز یک بار هلاک خود را مخواهید و بسیار هلاک خود را بخواهید.)» (14:25).
منبع
نوشتۀ دکتر محمد دهقانی
نشر نی
صص192-195
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…