انتقاد
تعداد زیاد شاعران آسیب جامعۀ شعر
تعداد زیاد شاعران آسیب جامعۀ شعر
کامیار عابدی در سخنان خود شعر را چیزی دانست که تعریف ندارد و توضیح داد: بهقدری تعریفهای متفاوت درباره شعر شده است که رسیدن به یک تعریف واحد کار بسیار مشکلی است. همه ما برخی از عناصر مهم شعر مانند تخیل و موسیقی را میشناسیم و میدانیم که وجود این المانها در شعر اهمیت بسیار زیادی دارد و این ویژگیهاست که یک متن را به شعر تبدیل میکند.
عابدی تخیل را مهمترین ابزاری عنوان کرد که شاعر در شعر از آن استفاده میکند و افزود: اگر شاعر این عنصر را در شعرهای از دست بدهد دیگر نمیتوان نوشته او را شعر نامید.
وی بین ویژگی های شعر در جهان با سنت ادبیات ایران تفاوت قائل شد و در تعریف شعر مدرن توضیح داد: در کشور ما شعر معمولاً دارای وزن و قافیه است و تاکید ویژهای بر آنها شده است. اما در دوره معاصر این نگاه روی بدنه شعر کمتر شد و در فرم و تخیل تحولها و دگرگونیهایی اتفاق افتاد که مجموعه این نگرشها ما را به شعر مدرن میرساند.
او ادامه داد: تجدد در داستاننویسی خیلی زود اتفاق افتاد اما این دگرگونی در شعر دچار وقفههای زمانی شد. در شعر سنتها خیلی قوی ظاهر شده بودند و شعر یک هنر ملی شمرده میشد که تغییر در آن کار سختی بود و وقتی دگرگونی در شعر اتفاق افتاد، نخستین بار شاهد تغییر محتوا بودیم و کسی با فرم و چهارچوبهای شعری کاری نداشت. برای مثال وقتی شعر شمس کسمایی میخوانیم، حس میکنیم که شاعر از نظر محتوا یک قدم به جلو حرکت کرده است اما فرم همان است و تغییری در آن اتفاق نیافتاده است.
تعداد زیاد شاعران از آسیبهای جامعۀ شعری است
عابدی در توضیح شعر نیمایی و دلایل تحلیل آن در سال های پس از انقلاب گفت: نیما در اواخر مشروطه به این جریان پیوست و سعی کرد که این تغییرها را بیشتر کند و این مسیر را ادامه داد تا به شعر نیمایی رسید.
شعر مدرن ما در این زمان دوره پررونقی را شاهد بود و این رونق تا چندسال بعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داشت. اما بعد از انقلاب دیگر اتفاق خاصی در این حوزه رخ نداد. این موضوع دلایل متعددی دارد. بهنظر من شعر نیمایی تا زمانی رونق داشت که شاگردان او به این شعر پرداختند اما رفته رفته این انرژی تحلیل رفت.
منظورم از شاگردان نیما یوشیج، نصرت رحمانی، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و شاعرانی از این قبیل است که تلاش کردند شعر نیمایی را از مرحله تاسیس وارد مرحله تثبیت کنند. یعنی اگر این شاعران، راه نیما را ادامه نمیداند شعر نیما در مرحله تاسیس باقی میماند.
او افزود: شعر نیمایی در دهه ۲۰ تا ۵۰ بر مسایل سیاسی سرمایهگذاری کرد و شاعران در این دوره تمایل زیادی به سرودن شعر سیاسی داشتند و بهشکل مستقیم و غیرمستقیم به بیان دغدغههای سیاسی خود می پرداختند. این مسئله یک حسن و یک عیب داشت. حسن آن این بود که توانست در میان مردم رواج پیدا کند و شعر نیمایی بخشی از هویتش را از شعر سیاسی گرفت.
عیب آن نیز این بود که با پیروزی انقلاب اسلامی جریانهای سیاسی در کشور کنار رفت و شعر نیمایی بخشی از هویت خود را از دست داد و به تدریج ضعیف و ضعیفتر شد.
بعد از انقلاب اسلامی شاعرانی مانند اخوانثالث و احمد شاملو شعر قابل دفاعی داشتند اما دیگر از آن شعر قدرتمند قبل انقلاب خبری نبود چون که انگیزهها از بین رفته بود و شعر سیاسی قدرت گذشته را نداشت. بنابراین شعر نیمایی به حاشیه رفت.
این منتقد ادبی در رابطه با شعر سپید گفت: بعد از انقلاب از محتوا شعر نیمایی کم شد و این قالب ادبی به سمت شعر سپید رفت. شاگردانی از نیما که اقدام به کنارگذاشتن شعر سیاسی کرده بودند توانستند بین مردم نفوذ کنند و شاعرانی مثل سهراب سپهری توجهها را جلب کرد.
تعداد زیاد شاعران آسیب جامعۀ شعر
پس از انقلاب و جنگ مردم بهدنبال حرف تازهای در شعر میگشتند و شعر شاعرانی مانند شمس لنگرودی، فرشته ساری، مسعود احمدی و سیدعلی صالحی بهشدت مورد توجه قرار گرفتند.
عابدی ادامه داد: در این سال ها شعر آرمانخواهی نیز در کشور شروع به فعالیت کرد و شاعرانی مثل حسن حسینی، سلمان هراتی و قیصر امینپور صداهای تازهای را وارد شعر فارسی کردند و در این میان به نظر من شعر سلمان از همه مدرنتر بود.
او با بیان اینکه «من فردی» شاعران بعد از انقلاب اهمیت بیشتری داشت، در رابطه با شعر پس از انقلاب گفت: انسان سیاسی یک تجربه پرتلاطم را پشت سرگذاشته بود و خسته از این جریانهای دیگر از شعر بهعنوان یک سلاح حزبی استفاده نمیکرد.
او با تاکید بر اینکه در سالهای پس از انقلاب شاعرانی مانند رسول یونان و شمس لنگرودی مورد توجه جامعه قرار گرفتند گفت: شاعران قبل از انقلاب شاعران برجستهتری بودند و از نظر قوت شعری نیز آن شاعران قویتر از شاعران امروز به شعر میپرداختند.
تعداد زیاد شاعران از آسیبهای جامعۀ شعری است
عابدی با انتقاد از تعداد زیاد شاعران فعلی ادامه داد: این تعداد شاعری که در جامعه میبینید یکی از آسیبهایی است که جامعه شعری با آن مواجه است. تا قبل از مشروطه شعر حتی در روزنامه و نشریهها هم به زحمت چاپ میشد و اهالی شعر معتقد بودند دیوان شعر باید پس از مرگ جمعآوری و منتشر شود. از طرفی نشریهها نیز عقیده داشتند، بهتر است شعر چاپ نکنند و به جای آن به چاپ مطالب سودمندتری بپردازند.
کامیار عابدی با اشاره بر چاپ مجموعه اشعار نیما در سال ۱۲۹۹ گفت: جلوتر که میآییم متوجه میشویم که در حوزه چاپ کتاب نیز نیما پیشگام بوده است. من قبل از آن ندیدم که کسی اقدام به انتشار مجموعه شعرهایش در قالب دفتری کند. البته این کار را ما از شاعران فرنگی یاد گرفتیم و هرچه جلوتر رفتیم شاهد چاپ کتابهای بیشتری بودیم. این افزایش تعداد کتابها در سالهای اخیر بهشدت زیاد شده است و این باعث میشود که شاعران قویتر دیرتر به جامعه معرفی شوند.
(منبع: lisna)
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»