شاعران ایران
چرا همه قیصر امین پور را دوست داشتند؟
چرا همه قیصر امین پور را دوست داشتند؟
قیصر شعر فروش نبود
مهدی محقق در بزرگداشت قیصر امینپور: با مرحوم قیصر امینپور در این اواخر آشنا شدم، زیرا از سال 61 من از دانشکده ادبیات بازنشسته شدم و فقط تعریف وی را از زبان دانشجویان میشنیدم. وی دارای برجستگیهای بسیار بالایی در شخصیتش بود که تدریس ادبیات و شعر یکی از آنها بود. قیصر نه تنها علم را منتقل میکرد بلکه سیره و عمل وی برای دانشجویان درس بود که این خودش یک شیوه آموزشی بود.
وی افزود: من در فرهنگستان زبان و ادب فارسی با قیصر آشنا شدم که تواضع و بزرگواری از ویژگیهای وی بود و افسوس که به صورت نابهنگام دار فانی را وداع گفت.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به عدم استقبال از این برنامه اشاره کرد و گفت: با این که در محافل علمی و ادبی اعلام کردیم اما استقبال لازم از این برنامه صورت نگرفته است مگر ما چند قیصر امینپور داریم که بخواهیم برای وی بزرگداشت برگزار کنیم. ایشان شاعر زبردستی بودند که اهل تعهد بوده و مداحی نمیکرد و برای هدیه شعر نمیسرود و به اصطلاحی شعر فروش نبود.
محقق در پایان اشاره کرد: باید دانشجویان ادبیات فارسی را با زمان و مکان خودشان آشنا کنیم و قیصر کسی بود که باید بیشتر معرفی شود زیرا از آن گروه شعرایی است که آموزنده بود و مورد استقبال نسل جوان قرار میگرفت. شعر وی حاکی از شور انقلابی جوانان این مرز و بوم بود که از خون خود برای به ثمر نشاندن انقلاب گذشتند.
در حق قیصر ناجوانمردی کردند
محمدرضا ترکی دومین سخنران بزرگداشت مرحوم قیصر امینپور بود که گفت: همیشه برای من سوال بود که علت محبوبیت امینپور در چه بوده است، محبوبیت قیصر در میان شاگردان و دوستانش زبانزد است و در روز تشییع پیکر وی نیز همه دیدیم که از کوچکترین و بزرگترین افراد علاقمند به وی حضور داشتند.
وی افزود: ما شاعر بزرگ زیاد داریم اما رمز محبوبیت قیصر از کجاست؟ وی از کجا به این محبوبیت رسید و توانست در زندگی ما جاری شود و همیشه احساس کنیم که زنده است. چطور میشود که شاعری به این محبوبیت برسد و تمام اقشار جامعه از یک روستای دورافتاده تا اساتید مشهور سوگوار وی شوند. ما در روزگاری زندگی میکنیم که بسیاری از شعرا و هنرمندان پیش از مرگ مردهاند و حیاتی ندارند ولی اشعار امینپور زنده است و احساس میکنیم اشعارش حیات دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه اضافه کرد: حجم اشعار امینپور زیاد نیست ولی باز با این حال میبینیم که محبوب است. وی از مطرح شدن و جنجال میگریخت ولی عدهای در حق وی ناجوانمردی کردند گفتند امینپور شاعر بیلبوردی است شعرش در کتابهای درسی است و … و تمام اینها عامل موفقیت وی شده است و این برخلاف سلوک امینپور است.
ترکی در پایان گفت: امینپور زنده است چون اندیشه وی زنده است و سبک شعری وی که خود پایهگذار آن بود تداوم دارد و در میان شعرا در حال تکرار شدن است. تصور میکنم که این محبوبیتهای در دست انسانها نیست و خداست که عزت را به هر کسی بخواهد میدهد و به نظرم بزرگان باید در جستجوی راز محبوبیت امینپور باشند.
قیصر سخنگوی یک نسل بود
قهرمان سلیمانی معاون امور پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: در محیط دانشگاه، انتشارات سروش و رفت و آمدهای شخصی به علاوه همنسل بودن با امینپور باعث شد نسبت به وی شناخت پیدا کنم. امینپور سخنگوی فرهیخته نسل ماست و این بهترین مؤلفه در شخصیت وی است. برخی صفات در شخصیت امینپور است که در سایر همنسلان ما وجود نداشته و همین موجب شد که قیصر به مقام سخنگویی یک نسل برسد.
وی افزود: قیصر دارای شخصیتی برجسته و بزرگ است که شاید در همدورهایهای ما دیگر تکرار نشود. قیصر امینپور یکی از معدود دانشگاهیانی بود که حصار میان دانشگاه و جامعه را برداشت و از محافظهکاری مرسوم در محیط دانشگاهی پرهیز کرد. دانشگاهیان معمولا زیاد در محافل ادبی تنفس نکرده ولی امینپور توانست پای اهالی ادبیات را به دانشگاه باز کند.
عدهای به اسم انقلاب به قیصر ضربه زدند
سلیمانی گفت: قیصر یک پای در سنت و یک پای در تجدد داشت و محدود به یک فضا نبود و توانست میان سنت و تجدد در محیط دانشگاه پیوند ایجاد کند. نکته برجستهای که در زندگی وی میتوان روی آن دست گذاشت مشغولیت به فعالیت مطبوعاتی بود و برای کودکان و نوجوانان قلم میزد و هرگز مخاطب خود را از دست نداد و به صورت مستمر و زنده با مخاطب در حوزه ادبیات ارتباط داشت.
او متعلق به نسلی بود که تئاتر میدید، نقاشی میکرد، سینما میرفت و خودش را در یک فضا محدود نکرده بود.
معاون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: حلم و سلم و مدارا از دیگر ویژگیهای وی بود و با همین خصوصیت تمام گروهها را به خود جذب میکرد. عدهای به اسم انقلاب اسلامی، اسلام، پیامبر و ائمه خدا به قیصر ضربه زدند و محدود کردند و از پا انداختند و حتی سروش نوجوان را بستند. بخش عمدهای از اهالی مطبوعات امروز متاثر از قیصر و سروش نوجوان وی هستند. قیصر دروغ نمیگفت و ناراستی را نمیپذیرفت و زندگی معصومانهای داشت و در سلولهای وی معصومت کودکانه جاری بود.
سلیمانی در پایان گفت: درد و رنج، امید و آرزو و عشق سه موقف اصلی شعر قیصر بود و در شعر وی میتوان آنها را سراغ گرفت. وی تسلط بسیاری در حوزه شعر به زبان داشت و بر ظرافتهای زبانی مسلط بود و این ناشی از امتزاج زبان و اندیشه اسلامی بود.
ترجیح میدهم در مورد قیصر سخن نگویم
غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه بزرگداشت قیصر امینپور گفت: من نسبت به اعضای فرهنگستان متعهد هستم و اگر این تعهد نبود در مورد قیصر صحبت نمیکردم زیرا میدانم که نمیتوان حق مطلب را در مورد قیصر ادا کرد. صحبتهای امروز من در مورد دکتر امینپور آن چیزی نیست که میخواهم در مورد وی بگویم و اگر فرصتی دست دهد و بتوانم کلیه آثار وی را بخوانم حتما چیزی در حد استطاعات خودم برای وی مینویسم.
وی بعد از خواندن قطعاتی از اشعار قیصر در قالبهای نو و کهن گفت: این اشعار را خواندم تا در فرصتی که میتوانم یک ارزیابی از قیصر عرضه کنم. نسلی که ما بودیم و هستیم حدود 50 سال پیش درگیر دعواهای شعر نو و کهنه بودیم و در محافل ادبی گفتمان قالب دعوای نو و کهنه بود و در هر مطلبی در حوزه ادبیات میخواندیم شاهد دعوای این دو گروه بودیم.
حدادعادل ادامه داد: نوسرایان، کهنهسرایان را محکوم میکردند و میگفتند که میراث کهن را مداوم تکرار میکنیم و این نوع شعر دیگر جان و خون ندارد. شعر باید به لحاظ زبان قالب و محتوا عوض شود و این حرفها وارد بر شعر کهن بود. مجموعه مرحوم عبرت نائینی را بخوانید تا متوجه این موضوع شوید آنها میگفتند که شعر کهن از مضامین اجتماعی و مردمی و حتی طبیعی خالی است و به نظر میرسد زمان در شعر شما جایی ندارد.
حضور قیصر یک اتفاق در شعر انقلاب بود
وی اضافه کرد: از دیگر سو کهنسرایان میگفتند شعر نو فاقد وزن و قافیه است و شعری که وزن نداشته باشد لاجرم موسیقی ندارد و شعر فاقد موسیقی شور ندارد و شعر بیقافیه بدقیافه است. علاوه بر این میگفتند شعر نو از ذهن عامه مردم دور شده و عموم زبان شما را نمیفهمند و این موضوع نیز صحیح است و شما میتوانید با ورق زدن مجله فردوسی در دهه 40 متوجه این موضوع شوید یکی دیگر از ایرادهای وارد بر شعر نو نیز این بود که شعر بر زبان مردم جاری نمیشود و با دین و ایمان مردم همسو نیست و شعر شما مروج بیایمانی و بیاخلاقی است و این موضوعات خوراک 30 سال شعر فارسی بود تا این که به انقلاب اسلامی رسیدیم. ظهور فردی چون قیصر امینپور و شعرش از اتفاقات بزرگ شعر انقلاب بود ایرادهایی که نوپردازان بر شعر کهن میگرفتند و کهنسرایان بر شعر نو وارد میکردند در شعر امینپور دیده نمیشود یعنی زبان شعر کهن وی زبان فصیح و معیار امروزی است و از نظر مضمون نیز تقلیدی کورکورانه از شعر قدمایی نبود. ابتکار و نوآوری در تک تک ابیات شعر قیصر به چشم میآید.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: مهمتر از زبان و بیان در شعر قیصر اندیشه شعر وی است. شعر قیصر شعر انقلاب، شعر دفاع مقدس و شعر درد و رنجهای مردم بود و ما قیصر را به عنوان یکی از ارکان حوزه هنری شناختیم که به علت جریانسازی به حوزه رفته بود در دورهای که مسئول کتب درسی بودم دربهدر دنبال شعر مناسب برای کتابهای درسی بودم و زمانی که با شعر وی روبرو شدم به ارزش آن پی بردم.
حداد ادامه داد و گفت: در هیچ شعر قیصر بیایمانی دیده نمیشود و در همه ابیات وی تعالی جریان دارد. چشم به افق دوختن از ویژگیهای شعر وی بود و درد جاودانگی و انسان از جمله مباحث شعر قیصر است. قیصر یک متفکر است که تفکر خود را با هنر و شعرش بیان میکند. رمز ماندگاری قیصر همین است و ذرهای بیاخلاقی در اشعار وی وجود ندارد. قیصر به هیچکدام از معایب شعر آلوده نبود. وی نشان داد هم در قالبهای کهن و هم در قالبهای نو میتوان شعر سرود و باید فقط فکر، ایمان و جوهر شعر وجود داشته باشد که قیصر همه را با هم داشت.
قیصر بر شعر فارسی تاثیر گذاشت
حدادعادل در پایان گفت: قیصر جوانترین فردی است که به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمده است و جوانترین عضو فرهنگستان نیز بود که از دنیا رفت. اعضای فرهنگستان معمولا در عضویت جوانان کمی سختگیر هستند. ولی برای عضویت وی بعد از اولین بررسیها به بالاترین میزان به عضویت وی رای دادند و چند سالی از حضور وی استفاده کردیم ولی ناگهان زود از میان ما رفت. وی در همین مدت کوتاه نیز تاثیر خود را بر شعر معاصر فارسی گذاشت و به قلههای رفیع دست یافت و بعد از وی شعر فارسی وامدار قیصر است.
خاطرهای از قیصر امینپور
جواد محقق از شعرا و نویسندگان کشور در ارتباط با قیصر گفت: سخن گفتن از قیصر امینپور کاری دوست داشتنی و در عین ناراحتکننده است تعادل در رفتار و گفتار از جمله خصوصیتهای قیصر بود و این روزها کمیاب شده است. قیصر از منظر شعر، رفتار، پوشش، سلوک و سایر ویژگیهای شخصیتی دارای رفتاری متعادل بود. وی در حوزه خطاطی، داستان، تدریس، روزنامهنگاری طبعآزمایی کرده بود و اگر به هر کدام از این توانمندیها به صورت جدی میپرداخت فردی پیشرو در آن حوزه به شمار میرفت.
وی با خاطره مشترکی با قیصر اشاره کردو گفت: در اسفند سال 1377 جشنواره مطبوعات در حال برگزاری بود مسئولان این جشنواره در نظر گرفته بودند که داوران این جشنواره را با رای نویسندگان مطبوعات انتخاب کنند از همین رو فریبا کلهر، شهرام شفیعی، امینپور و بنده در رایگیری برای داوری آثار ادبیات انتخاب شدیم. ما به برگزارکنندگان این جشنواره اعتراض کردیم که چرا حوزه شعر و ادبیات را با هم دیدهاید در صورتی که دو مقوله جداگانه هستند. دبیرخانه با جداشدن این مقوله مخالف کرد ولی ما توطئه کردیم و تصمیم گرفتیم که من و قیصر اشعار را داوری کنیم و دو نفر دیگر داستانها را.
محقق افزود: از آنجا که نزدیک نوروز بود قرار گذاشتیم که در نیمه تعطیلات آثار را با همدیگر جابجا کنیم به نیمه تعطیلات رسیدیم ولی دیدیم خبری از قیصر نشد تا این که یکی از دوستان تماس گرفت و گفت قیصر در مسیر شمال در یک شب بارانی در داخل خودروی عمومی دچار سانحه شده و اکنون در بیمارستان است. وقتی خودم را به بیمارستان رساندم دیدم دوستان گرد قیصر جمع شدهاند ولی چشمهای قیصر با وجود درد و زخم مانند همیشه پرفروغ و دارای حیات بود و در میان جمع میدرخشید.
عشق، حماسه و عرفان در شعر قیصر
دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی در پایان این مراسم به اشعار قیصر اشاره کرد و گفت: راز توفیق محتشم کاشانی علاوه بر زبان و معنا در اشعارش درک پیامهای کربلا نیز است. قیصر نیز در اشعار آئینی خویش از عناصر آئینی غفلت نکرده است. حماسه از ویژگیهای شعر قیصر است که میتوان بر این مولفه گزینه عرفان را نیز افزود که به نظرم در عرفان شعر قیصر از محتشم پیشی گرفته است. قیصر تنها شاعری است که عشق، حماسه و عرفان را در اشعارش دارد.
وی افزود: «نینامه» قیصر دارای روحیه حماسی است و ناله و زنجموره ندارد و خواننده را به سوی شعر خود فرا میخواند. باریکاندیشی در شعر قیصر از دیگر نکات جالب توجه است. شعر وی یک کلمه اضافی نداشته و پهلو به پهلوی برجستهترین اشعار آئینی میزند و از عریان گفتن مضامین کربلا نیز پرهیز میکند. شعر وی از ابهامهای حافظوار نیز بهره میگیرد. نکته جالب توجه در اشعار آئینی و کلیه اشعار قیصر این است که در اوج امتناع سهل است.
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند