شاعران جهان
گذری بر احوال و آثار الیوت با معرّفی دربارۀ اثر کلاسیک
گذری بر احوال و آثار الیوت با معرّفی دربارۀ اثر کلاسیک
تی. اس. الیوت، از شاعران، نمایش نامه نویسان، و منتقدان برجستۀ قرن بیستم بود که نظریات وی سرآغازی بر ظهور جنبش نقد نو خوانده شده است. دیدگاه های او تأثیراتی مهمّ و ژرف بر جریان های نقد معاصر بر جای گذاشته است (ر.ک.ولک، 13 1/مقدّمه).
مقدّمه
توماس استرنز الیوت، در سپتامبر سال 1888 ، در آمریکا به دنیا آمد. خانوادۀ وی، که اصالتاً اهل نیوانگلند بودند، موقعیت اجتماعی و فرهنگی خوبی داشتند؛ پدرش، هِنری الیوت، شرکت تجاری داشت و مادرش، شارلوت چامپ استرنز، معلّم بود و اهل شعر. خانواده، فضای مناسبی برای تعلیم و تربیت فرزند مهیّا کرد. وی پس از اتمام تحصیلات متوسّطه در آکادمی اسمیت، و گذراندن دوره ای تکمیلی در آکادمی میلتون، در سال 1906 عازم دانشگاه هاروارد شد.
نبوغ و استعدادش، او را از دیگران متمایز می کرد. توماس مقاطع تحصیلی را با موفّقیت پشت سر نهاد. در سال 1909 ، دورۀ کارشناسی را به پایان برد و پس از آن، تحصیلات خود را در رشتۀ ادبیات انگلیسی پی گرفت. توماس در این دوران به نقد و فلسفه توجّهی ویژه داشت، همچنان که از زبان، تاریخ، ادبیات دیگر ملل، و گرایش هایی از این دست نیز غافل نبود. کتاب نهضت سمبلیسم در ادبیات 3 تحوّلی در او برانگیخت. او که محیط فرانسه را برای پیگیری دغدغه های خود مناسب می دید، در سال 1910 ، راه پاریس در پیش گرفت و در سوربن، به ادبیات فرانسه پرداخت. در این دوران، به مطالعۀ آثار ادبی برجسته ای از شاعران سمبلیست فرانسوی آن روزگار، همچون بودلر، ژول لفورگ و … مشغول شد و این آثار را بسیار پسندید.
در همین ایّام، ضمن شرکت در سخنرانی های هانری برگسن 4، به تأمل و جستجو در اندیشه های وی پرداخت. الیوت پس از اتمام تحصیلات خود در فرانسه، به آمریکا بازگشت و مطالعاتش را در هاروارد ادامه داد. در این دوران، سخت درگیر فلسفه بود. او که دورۀ دکتری را پیش رو داشت، سفر تحصیلی ای به انگلستان کرد و در کالج مرتون دانشگاه آکسفورد مطالعات خود را پی گرفت. در همین دوران، با آثار بردلی 5، فیلسوف ایده آلیست انگلیسی، آشنا شد و بسیار تحت تأثیر آثار وی قرار گرفت. در این میان، سفرهایی به کشورهای ایتالیا، آلمان، و برخی دیگر کشورهایی اروپایی انجام داد و مطالعات خود را در زمینۀ فلسفه و دین دقیق تر و عمیق تر نمود.
در همین ایّام بود که جنگ جهانی اوّل آغاز شد. وی آمریکا را ترک گفت و پس از آن برای نوشتن رساله اش در لندن اقامت گزید.
شهرت توماس الیوت با انتشار مجموعۀ شعری با نام پروفراک و دیگر ملاحظات 6 آغاز شد. این اثر بسیار مورد توجّه قرار گرفت. در این دوران، افراد برجسته ای، مانند برتراند راسل، و شاعران و هنرمندانی چون ازرا پاوند 7، ویرجینیا وولف و … در حلقۀ دوستان وی بودند. او به جمع هنرمندان و نویسندگانی که طرفدار مدرنیسم بودند رفت و آمد بسیار داشت.
الیوت در جایگاه های مختلفی فعّالیت کرد؛ مدّتی در دبیرستان، معلّم زبان بود، پس از آن کارمند بانک شد، و زمانی نیز در جایگاه مدیر شرکتی انتشاراتی به فعّالیت پرداخت. البته در کناراین امور، همواره به کار نقد مشغول بود.
توماس الیوت، در سال 1922 ، با انتشار اثر منظوم سرزمین ویران 8 بسیار مشهور شد و در سال 1948 ، جایزۀ نوبل ادبیات را برای دیگر اثر مهمّ خود،چهار کوارتت،به دست آورد. در ادامه، ضمن آشنایی با برخی رویکرد های ادبی وی، آثار برجستۀ او معرّفی خواهد شد. الیوت در سال 1965 ، به علّت بیماری درگذشت.
خاستگاه فکری
الیوت میراثدار تلاقی فرهنگ آمریکایی-انگلیسی بود. او در میسوری، از ایالت های غربی آمریکا، متولّد شد. خانواده اش که انگلیسی الاصل بودند، ابتدا در ماچوست می زیستند و سپس عازم میسوری شدند. ازیک سو، خانواده عشق به فرهنگ خانوادگی را در او نهادینه کرده بود، و ازسوی دیگر، او خود در فضای اجتماعی، فرهنگی، و فکری آمریکا -و عوارض آن، یعنی نژادپرستی، بازمانده های فرهنگ برده داری، شکست آمریکای جنوبی و تغییر بافت سنّتی آن- رشد کرد (ر.ک.Cooper2006: 23)
ازسوی دیگر، خانوادۀ وی ریشه های مذهبی داشتند و به ویژه پدربزرگش، وحدت گرای 9 استواری بود (Garraty and Carnes, ر.ک. 1999) این فرقۀ مسیحی و وفادار به سنّت، آموزه هایی داشت که ریشه هایی عمیق در وجود الیوت جوان دوانده بود؛ عقل گرایی، تفکّر منطقی، جایگاه ویژۀ ارادۀ آزاد انسان، اصلاح و تغییر ، مشارکت اجتماعی، و البته اعتقاد به پروردگار یکتا. البته الیوت در دوران جوانی، اعتنای کمتری به مذهب داشت، امّا پس از پیوستن به کلیسای انگلیس، اعتقادات مذهبی اش تقویت شد. وی در مجموعۀ مقالاتی با نام برای لنسلوت آندرو ، خود را مسیحی آنگلوکاتولیک خواند.
سفرها و جستجوهای شخصی الیوت نیز در شکل گیری دیدگاه های او نقشی مهم داشت. پس از ورود به هاروارد، با دنیایی تازه مواجه، و با متفکّران و بزرگان آن آشنا شد؛ افرادی چون هربرت اسپنسر، شلایرماخر، رالف امرسون، برتراند راسل، جرج سانتایانا، و ویلیام جیمز. الیوت آثار گوناگونی، از جمله آثار ادبی بسیاری از سراسر جهان، مطالعه کرد و با رباعیات حکیم عمر خیّام نیز مأنوس شد. چنان که گفتیم، آثار برخی شاعران همعصر فرانسوی، مانند شارل بودلر و لفورگ، را با روحیۀ خویش بسیار سازگار دید. فلسفۀ هانری برگسون فرانسوی و نظریات او، و مطالعۀ جنبش سمبلیسم در ادبیات اثر آرتور سیمن، او را متحوّل ساخت. سفر به پاریس و آشنایی با آثار ادبی سمبلیست های آن در شکل گیری نگاه ادبی او تأثیر بسیار داشت. در انگستان، با ازرا پاوند ملاقات کرد و او الیوت را با انجمن های هنری و ادیبان مدرن فرانسوی آشنا ساخت. هریک این عوامل در شکل گیری نگاه الیوت و رویکرد او سهم داشت.
نظریۀ ادبی
الیوت را از پیشگامان نقد نو به شمار می آورند. نقد نو نهضتی آمریکایی-انگلیسی در ادبیات بود که در دهۀ دوم قرن بیستم، تلاش کرد با رویکردی علمی و روشمند به ادبیات، اصولی نو برای مواجهه با اثر ادبی بنیان نهد. این نهضت با نظریات افرادی چون ویلیام امپسون، ایور آرمسترانگ ریچاردز، فرانک ریموند لی ویس، از ناقدان آمریکایی، و کلینت بروکس، ویلیام کرتز ویمست، آلن تیت، جان کرورنسام و عدّه ای دیگر از منتقدان انگلیسی شکل گرفت. توجّه به متن، به عنوان موجودی مستقل -فارغ از دلالت های فلسفی، اجتماعی، روان شناختی، و هر آنچه خارج از متن است-، خوانش دقیق متن، توجّه به وحدت نظام مند متن، تأکید بر آیرونی و ابهام، پرهیز از مغالطۀ نیّت مند و مغالطۀ عاطفی، و لزوم تجربۀ شعر از سوی مخاطب از اصول این مکتب به شمار می روند (ر.ک. مکاریک، 1384.432-429)
چنان که گفتیم، تی. اس. الیوت از چهره های برجستۀ نهضت نقد نو است. بیشتر آرای وی در این زمینه، از خلال مقاله هایی که طی سال های 1917 تا 1919 نگاشته، برآمده است. از مهم ترین اصولی که الیوت در زمینۀ نقد ادبی مطرح کرد، موارد زیر گفتنی است:
1. سنّت و توجّه به کاربرد آگاهانۀ آن. یکی از مهم ترین 10« سنّت و استعداد فردی » ، و جریان سازترین مقاله های الیوت و لزوم پایبندی به آن « سنّت » نام داشت. وی در این مقاله، از -آن سان که خود شرح می دهد- سخن به میان آورده است. او معتقد است سنّت و درک صحیح از آن مغفول مانده است، درصورتی که برای خلق اثر هنری باید با تلاش بسیار، به درکی صحیح از آنچه پیش از ما رخ داده، یعنی سنّت، دست یافت و آگاهانه -و نه کورکورانه- آن را به کار گرفت. البته این آگاهی و درک تاریخی مستلزم مطالعه و جستجو است. استعداد نیز، بیش از آنکه ویژگی ای فردی باشد، با ممارست در آثار گذشته و آگاهی از آن ارتباط دارد. آنچه پیش تر رخ داده، در خلق اثر تازه تأثیر گذار است، همچنان که اثر تازه نیز سنّت گذشته باید به وسیلۀ حال …» : پیش از خود را متأثّر می کند « تغییر کند، همان طورکه حال به وسیلۀ گذشته هدایت می شود.(Perspecta. 1982: 19/37)
2. غیر شخصی بودن 11 شعر. الیوت با دیدگاه رمانتیست ها، که در برخورد با اثر هنری، جایگاه ویژه ای برای احساسات شخصی قائل بودند، مخالفت ورزید. وی معتقد بود شعر باید باشد و شاعر باید شخصیت خویش را در هنر « غیرشخصی » خود ذوب کند. شعر شاعر از شخصیت وی جدا و متمایز است و شاعر تنها وسیل های است برای خلق اثر هنری. وی حتّی از 12 در این زمینه استفاده کرد. « قربانی کردن خویش » اصطلاح هنر شاعر، ارتباطی به ویژگی هایی شخصی وی ندارد، بلکه توانای یای است که به واسطۀ مطالعه و آگاهی به دست می آید. وی مثالی رسا در این زمینه به کار بسته است و ذهن شاعر را همچون کاتالیزوری می داند که در ترکیب های شیمیایی، سبب ترکیب مواد و ایجاد ماده ای کاملاً جدید می شود که هیچ نشانی از عناصر اوّلیه و نیز کاتالیزور مؤثّر ندارد. در اثر هنری نیز، ذهن وقّاد شاعر یا هنرمند، کاتالیزوری است که سبب ترکیب و آمیختگی هیجانات و احساسات و تصاویر و عبارات و … می شود. محصول به دست آمده نیز اثری است که هیچ نشانی از احساسات و هیجانات اوّلیه، و نیز ذهن شاعر ندارد. آنچه در این میان سبب عظمت اثر هنری و تفاوت جایگاه شاعران است، شدّت احساسات و عواطف نیست، بلکه قوّت و نیرومندی فرآیند هنری در ترکیب این عناصر و خلق اثر هنری، و توانایی شاعر در ایفای نقش خود در جایگاه وسیلۀ انتقال و ترکیب این.(Perspecta, 1982: 19/ عناصر است ر.ک. 39)
3. همبستۀ عینی 13 . الیوت، در مقالۀ دیگری با نام هملت و مشکلات آن از اصطلاح « همبستۀ عینی » سخن به میان آورد. وی اثر ادبی را همبستۀ عینی تجربه ای می داند که موجد » آن شده است؛ نوعی بازآفرینی غیرشخصی که موضوع مستقلّ 26 ). الیوت معتقد بود : سلدن و ویدوسون، 1384 ) «توجّه است بیان احساس از طریق هنر، مستلزم ایجاد ارتباطی عینی میان واژه ها، عبارات، رخدادهای متن و حالات ذهن، یا تجربه ای است که هر اثر ایجاد می کند. وی این وحدت را، که میان اجزای اثر وجود دارد و سبب می شود شعر از سوی مخاطب تجربه شود، همبستۀ عینی خوانده است. از نظر الیوت، همبستۀ عینی تنها راه بیان احساسات است و شاعر برای بیان احساسات
در اثر خود، باید از توالی رویدادها و وضعیت ها بهره گیرد و از رابط های منطقی، توضیحات حرفی، و هرآنچه ابهام زدایی می کند، اجتناب ورزد.(23 : ر.ک. تسلیمی، 13)
آثار
آثاری که الیوت به جا گذارده، در سه زمینۀ شعر، نقد ادبی، و نمایش نامه است. برخی از این آثار در شمار مهم ترین آثار ادبیات انگلیس و جهان در قرن بیستم قرار گرفته و به اصطلاح،جریان ساز بوده است. برخی از آثار وی عبارت اند از:
1. ترانه های عاشقانۀ آلفرد پروفراک 14 ؛ این مجموعه، نخستین اثری بود که الیوت، به تشویق ازرا پاوند، در سال 1917 ، منتشرکرد و به شهرت او انجامید.
2. چوب مقدّس 15 ؛ مجموعه ای که در سال 1920 منتشر شد و گفتارهایی منتقدانه در باب بلاغت، شعر سپید، و نمایش نامه نویسی بود.
3. سرزمین ویران؛ وی در این اثر مهمّ خود، که آن را در سال 1919 آغاز کرد و در 1922 به انجام رسانید، تحت تأثیر آثار و پیامدهای جنگ جهانی بر جامعه و نیز بیماری و مشکلات شخصی خود، از نومیدی انسان ناله سر داد. این اثر سنّت شکن و جسورانه، بسیار مورد توجّه واقع شد و او را چهره ای جهانی کرد.
4. چهار کوارتت 16 ؛ این اثر که در سال 1948 جایزۀ نوبل ادبیات را از آن خود کرد، مجموعۀ چهار سرودۀ بلند بود که طی سال های 1935 تا 1942 به انجام رسید. این اثر، نه تنها از نظر ساختار ادبی، بلکه به واسطۀ مضامین گوناگون فلسفی، مذهبی، اجتماعی، و انسانی اش، بسیار مورد توجّه قرار گرفت.
دیگر آثار مهمّ وی از این قرار است:
Ara Vos Prec (1919). Republished in the U. S. as
Poems (1920).
Homage to John Dryden (1924).
Poems; 1909-1925 (1925).
Sweeney Agonistes (1926).
For Lancelot Andrewes (1928).
Ash-Wednesday (1930).
Selected Essays; 1917-1932 (1932).
The Use of Poetry and the Use of Criticism
(1933).
After Strange Gods (1933 lectures at the
University of Virginia, 1934).
The Rock: A Pageant Play (1934).
Murder in the Cathedral (1935).
Essays Ancient and Modern (1936).
Collected Poems; 1909-1935 (1936).
The Family Reunion (1939).
Old Possum’s Book of Practical Cats (1939).
The Idea of a Christian Society (1939).
East Coker (1940).
The Dry Salvages (1941).
Little Gidding (1942).
Notes Towards the Definition of Culture (1948).
The Cocktail Party (1949).
The Complete Poems and Plays; 1909-1950
(1952).
The Confidential Clerk (1954).
On Poetry and Poets (1957).
The Elder Statesman (1959).
Collected Poems; 1909-1962 (1963).
علاوه بر دو اثر مهمّ سرزمین ویران و چهار کوارتت، بسیاری از نمایش نامه های وی نیز به فارسی ترجمه شده است.
الیوت و کلاسیک
یکی از آثار الیوت که کمتر مورد توجّه قرار گرفته است، اثری است با عنوان کلاسیک چیست. کلاسیک، اصطلاحی است که همواره در حوزۀ ادبیات، هنر، و … مطرح بوده است، و به دیگر سخن، واژه ای آشنا است که در حوزه های گوناگون به کار گرفته می شود. الیوت در این اثر، کوشیده است تقریر جدیدی از کلاسیک ارائه دهد.
از منظر الیوت، ویرژیل نمایندۀ کلاسیک است، البته نه کلاسیک به تعبیر متداول و مشهور آن، بلکه کلاسیک با تعریفی که الیوت اراده کرده است. الیوت پیش از تبیین منظور خود از کلاسیک، و در راستای فهم نیکوتر تعریف مورد نظرش، به بیان تعاریف متداول از این عبارت پرداخته است. نخستین و مهم ترین تعریفی که برای کلاسیک مطرح شده است، استفاده از این تعبیر برای اشاره به متون کهن یونانی و رومی است؛ متونی که قدمت زمانی بسیار دارند و صفت کلاسیک بیانگر کهن سالی آنان، از منظر ظهور و تولّد، است. برای مثال، از این منظر، آثار افلاطون و ارسطو متونی کلاسیک اند.
ازسوی دیگر، کلاسیک از مکاتب ادبی ای به شمار می رود که در قرن هفدهم میلادی به وجود آمد. بنیانگذاران این مکتب به اصول کهنی که یونانیان و رومیان آفریده بودند نظر، و با توجّه به آن، در آثار خویش اصولی را پاس داشتند؛ اصولی مانند توجّه به اخلاق و صفات نیکوی انسانی، پایندی به آموزه های قدما و تقلید از آنان، عقل گرایی، و حقیقت نمایی. در قرن هجدهم میلادی، جنبشی برای مقابله با این رویکرد ادبی ایجاد شد؛ مکتب رومانتیسم. مکتب رمانتیسم اصولی را مورد توجّه قرار داد که اغلب در مقابل آرمان های مکتب کلاسیک بود.
بدین ترتیب، در تعبیر دیگر، کلاسیک به مکتبی ادبی با ویژگی های خاص اطلاق می شود. علاوه بر این دو مفهوم، کلاسیک در تعبیری دیگر نیز به کار برده می شود؛ اثری که در زمینه ای خاص، مورد توجّه، و مقبول و استاندارد است و اثر کلاسیک آن حوزۀ خاص دانسته
می شود. برای مثال، به این تعبیر، کتاب سبک شناسی مرحوم بهار، اثری کلاسیک در حوزۀ سبک شناسی در زبان فارسی تلقّی می گردد.
الیوت، پس از بیان این تعابیر گوناگون از کلاسیک، در واقع راهی گشوده است به بیان مفهومی که از کلاسیک مدّ نظر دارد. البته هریک از تعابیر مذکور کلاسیک، در جایگاه متناسب خود مورد پذیرش و مقبول است، امّا ذکر آنها، در واقع، جلب توجّه به این نکته است که آنچه قرار است از کلاسیک به تعبیر خاص الیوت مطرح شود، چیزی غیر از موارد و نگاهی تازه است. البته این نکته لزوماً مانع از آن نیست که در تعبیر تازه از کلاسیک هم، برخی ویژگی های مطرح و مورد توجّه این مفهوم در سایر رویکردها لحاظ شود، امّا تردیدی نیست که نوع نگاه، اساساً بدیع و تازه است. الیوت خود نیز به خاص بودن نگاه خود در این زمینه اشاره کرده است. الیوت در تبیین اثر کلاسیک، از ویژگی ها و قابلیت های گوناگونی یاد کرده که لازم است اثر برای کلاسیک خوانده شدن از آنها برخوردار باشد. یکی از مهم ترین صفاتی که الیوت در این زمینه اشاره کرده است، پختگی 18 است؛ آثار کلاسیک از نوعی پختگی و کمال برخوردارند. این کمال سبب می شود این آثار مورد توجّه و تقلید دیگران قرار گیرند، چراکه معیاری بنیان می نهند که راهنمای دیگران برای رفع کاستی ها و رسیدن به هنجار نیکو است. نمونۀ شاخص کلاسیک مورد نظر الیوت، اثر ویرژیل است. وی ضمن اشاره به انطباق تعریف کلاسیک مورد نظر خود خود با اثر وی، هر چه بیشتر او را لایق این صفت دانسته و حتّی شاعران بزرگی را، با استدلال هایی که مطرح کرده است، از قلمرو کلاسیک مطلوب خود بیرون دانسته است.
به نظر می رسد توجّه دقیق به آنچه الیوت مطرح کرده است و جستجو و پیگیری نظر او در این زمینه، نه تنها در موضوع مورد بحث سودمند است، بلکه راهی می گشاید برای درک جایگاه بلند برخی متون و نویسندگانی که با وجود برخورداری از ویژگی های منحصر به فرد و ممتاز، از منظر کلاسیک بودن کمتر مورد توجّه قرار گرفته اند. همچنان که رهنمونی است تا دیگر آثار نیز اصولی آزموده را مدّ نظر قرار دهند و خود را به معیارهای کلاسیک نزدیک سازند.
کتاب نامه:
تسلیمی، علی، 1388، نقد ادبی، تهران: کتاب آمه
فروغی، محمّدعلی، 1383، سیر حکمت در اروپا، تهران: هرمس.
مکاریک، ایرنا ریما، 1384 ، دانشنامۀ نظریه های ادبی معاصر ، ترجمۀ مهران مهاجر و محمّد نبوی، تهران: آگه.
سلدن، رامان و پیتر ویدوسون، 1384 ، راهنمای نظریۀ ادبی معاصر ، ترجمۀ عبّاس مخبر، تهران: طرح نو.
ولک، رنه، 1377 ، تاریخ نقد جدید ، ترجمۀ سعید ارباب شیرانی، تهران: نیلوفر
Chinitz, David E., 2009, A Companion to T. S.
Eliot. Blackwel.
Cooper, John, 2006, The Cambridge
Introduction to T. S. Eliot, Cambridge University
Press.
Garraty, John A. and Mark C. Carnes, 1999,
American National Biography, New York: Oxford
University Press.
پی نوشت ها:
2. Thomas Stearns Eliot
3. In Literature The Symbolist Movement
Henry Bergson .4 وی از فیلسوفان برجسته فرانسوی در قرن نوزده بود.
5. فرانسیس هربرت برادلی (1924-1846) از فیلسوفان انگلیسی که با دیدگاه های سودگرایانه و تجربه گرا مخالفت ورزید و از طرفداران اصالت تفکّر بود. وی از طلایه داران جنبش ایده الیسم انگلیسی است.
6. Prufrock and Other Observations
Ezra Pound .7 وی از پیشگامان نقد نو و طرفداران نهضت شعر مدرن بود. وی مشوّق الیوت جوان در لندن بود و آثار اوّلیۀ او را پیشاز انتشار ویرایش می کرد .(5 : ر.ک. دیوید شینیتز، 200)
8. The Waste land.
9. unitarianist
10. Tradition And Indivitual talent
11. impersonality
12. Self -sacrifice
13. Objective correlative
14. The love songs of j. Alfred Prufrock
15. The Sacred Wood
16. Four quartet
17. What is a classic
18. Maturity
نویسنده: لیلا آقایانی چاوشی
ادبیات ،شماره پیاپی 192، ،سال شانزدهم،، شماره در سال 12، مهر، 1392، صفحه 27-30
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…