با ما همراه باشید

شاعران ایران

گفته‌های «مهدی اخوان ثالث»، «محمدرضا شفیعی کدکنی» و «رضا براهنی» دربارۀ «فروغ فرخزاد»

گفته‌های «مهدی اخوان ثالث»، «محمدرضا شفیعی کدکنی» و «رضا براهنی» دربارۀ «فروغ فرخزاد»

گفته‌های «مهدی اخوان ثالث»، «محمدرضا شفیعی کدکنی» و «رضا براهنی» دربارۀ «فروغ فرخزاد»

مهدی اخوان ثالث

او زنی معترض بود، به ستمی که بر زنان می‌رفت. او می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم از اسیر گرفته تا دیوار و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در عصیان. بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای ارائه دهد بسیار لطیف و پُر شور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود.

_ این زیبایی را در کدام جهت از شعر فروغ می‌توان دید، در مفهوم و یا در فُرم؟

این هر دو با هم هستند. چیزی نیستند که ما بتوانیم آن‌ها را از هم جدا کنیم، این دو وقتی که خوب با یکدیگر تلفیق شدند می‌توانیم از آن‌ها به عنوان شعر خوب نام ببریم…

_چه نقایصی در کار ایشان می‌بینید؟

شعرهایی را که من از او خوانده‌ام اغلب خوب بوده، حتی همان شعرهای قدیمش… اکنون کسان بسیاری از او تقلید می‌کنند و الگوی او را سرمشق کار خود قرار می‌دهند.

… در مجموع من تقلید را نمی‌پسندم مگر در اوایل کار… کارهای فروغ اصولا در بعضی از جهات تقلیدناپذیر است. او در این اواخر به قول معروف سهل و ممتنع شعر سروده است. کسانی که از او تقلید می‌کنند ول‌مطل‌اند…»

«فروغ در آثار اخیرش ساخته پرداختۀ ابراهیم گلستان بود و پروردۀ او برآوردۀ او، من با همۀ حواس‌پرتی، این طور مسائل، نمی‌دانم چرا از یادم نمی‌رود؟ غم‌ها و مسائل فروغ فرخزاد به نظر من بسیار والاتر، بزرگتر از مقولات دیگر است. زمانه و مسائل عصر و زندگی مردم در شعرش وجودِ به قوت خود را همه جا اعلام می‌دارد. همان که به نظر من… از یک «شاعر عصر» توقع باید داشت…به خوبی قادر است با خوانندۀ میانه حال هم ارتباط برقرار کند و عنوان «شعر زمانه» را از آنِ خود گرداند و این همان چیزی است که در شعرهای به اصطلاح موفق اخیر (یعنی بهترین‌های) سهراب سپهری به کلی غایب است.»

 

دکتر رضا براهنی

«در فرخزاد هم در زندگی و هم در شعرش، یک حالت هیستریک، یک حالت هجوم و حملۀ ناگهانی و غیرقابل کنترل، یک تهاجم غریزی و در عین حال رمانتیک وجود داشت…در فرخزاد یک «من» وجود دارد که بر همه چیز حاکم است، این من یک من تغزلی است که گاهی سر از اجتماع درمی‌آورد، گاهی سر از فلسفه، گاهی اجتماعی و گاهی مستفلس از آب درمی‌آید، ولی او همیشه به سوی آن من تغزلی…رجعت می‌کند…. هر تغزلی در جهان با مضامین ثلاثۀ مرگ، عشق و زیبایی معشوق (زن یا مرد) سر و کار داشته است.»

«شعر فروغ همیشه هم تقطیع‌پذیر نیست…ملغمۀ وزن‌ها، موزون است و به علاوه وزن، به حرکت‌های نثر نزدیک شده، بی‌آنکه شعر، حرکات موزون خود را از دست بدهد.»

 

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

زبان مشخص شعری، که این استقلال را فقط نیما دارا بود و پس از او اخوان ثالث و احمد شاملو (در شعرهای بی‌وزنش)، و این تشخص محصول کوشش چندین جانبۀ او است: نخست سادگی زبان و نزدیکی به حدود محاوره و گفتار، دو دیگر آزادی در انتخاب واژه‌ها به تناسب نیازمندی در گزارش دریافت‌های شخصی، و سه دیگر توسّعی که در مقولۀ وزن قایل بود و مسئلۀ وزن در شعرهای اخیر او خود جای گفت و گو بسیار دارد و می‌بینیم که فروغ با گسترشی که در کیفیت افاعیل قایل شده است بیشتر از نیما_که اغلب به توسعۀ کمی افاعیل گراییده بود_ وزن شعر را گسترش داده است و یکی از خصوصیات فراموش‌شدۀ شعر قرن چهارم را که به علت کلیشه‌وار شدن زبان شعری در دوره‌های بعد فراموش [شده] بود زنده کرد و از حد رایج و مشخص آن هم توسعۀ بیشتری بخشید.»

 

منبع

راهنمای ادبیات معاصر

دکتر سیروس شمیسا

نشر میترا

خلاصه‌ای از صص273-266

 

مطالب مرتبط

  1. شعرهایی که برای فروغ فرخزاد سروده شده‌اند
  2. آشنایی با طلا در مس اثر دکتر رضا براهنی
  3. فروغ که بود؟ (یادداشتی مانده از سال 1345)
  4. فروغ فرخزاد به روایت فریدون فرخزاد
  5. یادداشتی که شاملو 51 سال پیش در مورد فروغ نوشت
  6. فیلم خاکسپاری فروغ فرخزاد

برترین‌ها