با ما همراه باشید

پیرامون کتاب و کتاب‌خوانی

کتاب یعنی گفت‌وگو نوشتۀ محمدمنصور هاشمی

کتاب یعنی گفت‌وگو نوشتۀ محمدمنصور هاشمی

گاهی جملاتی را که به طور معمول می‌گوییم و می‌شنویم و حتی تأیید و تصدیق می‌کنیم، ناگهان با تمامی وجودمان حس هم می‌کنیم. سال‌هاست میان ردیف کتاب‌هایی که شادمانه از همه جای چهاردیواری کوچکم بالا رفته زندگی می‌کنم و همواره در پاسخ به کسانی که چرایی این نوع زندگی را درنمی‌یابند و نمی‌دانند “خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است؟” می‌گویم من زندگی‌ام را در گفتگوی همیشگی با کسانی که دوست‌شان دارم می‌گذرانم؛ با ذهن‌هایی درخشان، دل‌هایی بزرگ، و جان‌هایی شیفته. به این معنا من سال‌هاست که دانسته‌ام کتاب یعنی گفت‌وگو.

ولی این دانسته را به تجربه‌ی زیسته دریافتن ماجرای دیگری است. نشر کرگدن سومین کتاب سیدرضا ابوتراب را به نمایشگاه ۱۴۰۴ رسانده است: “مخ‌نویس پلاس، نگاهی به انسان و جهان با عینک عصب و ژن”. آشنایی من و رضا ابوتراب به سوم دبستان برمی‌گردد. همکلاسی بودیم. با پسرعمویش حسین ابوتراب هم پنج سال پیاپی همکلاس بوده‌ام. ما سه تا دوره‌های دبستان و راهنمایی و دبیرستان را با هم گذرانده‌ایم، خانواده‌های هم را می‌شناسیم و خلاصه با هم بزرگ شده‌ایم از وقتی ابتدایی‌ترین چیزها را کنار همدیگر می‌آموخته‌ایم تا امروز که سال‌هاست حسین مهندس است و رضا پزشک و هر یک در کار و تخصص خود برجسته و موفق. طبیعی است که در چنین شرایطی انسان تصور کند آنقدر دیگری را می‌شناسد و آنقدر با او گفتگو کرده‌ که چیز ناگفته‌ای باقی نمانده است. حالا آیا کتاب رضا ابوتراب چیز تازه‌ای برای من ندارد؟ آن هم سومین کتابش برای من که دوتای قبلی را نیز به دقت خوانده‌ام. اینجا همان لحظه‌ای است که دریافتم کتاب گفتگو است یعنی چه. سومین کتاب رضا ابوتراب مانند دوتای پیشین خواندنی و جذاب و پراطلاع و فکربرانگیز است و چه بسا از آن دوتا به ترتیب از حیث ساختار و موضوع جذاب‌تر هم هست. همه‌ی کسانی که به شناخت انسان علاقه دارند باید کتاب‌هایی مانند “مخ‌نویس پلاس” را نیز بخوانند تا بر گستره و ژرفای شناخت‌شان از انسان افزوده شود، گرچه از منظر شاخه‌های گوناگون علوم انسانی گه‌گاه جای چون و چرا در این نگاه زیست‌شناختی و عصب‌شناسانه به انسان باشد. بسیار مغتنم است که پزشکی متخصص مغز و اعصاب، خوش‌قلم و بافرهنگ و کنجکاو و اهل اندیشه است و به این ترتیب تألیف‌هایی را به زبان فارسی می‌افزاید که جای آن‌ها واقعا خالی بوده است.

اما روشن است که ماجرای من و کتاب رضا ابوتراب در این بحث‌ها نمی‌گنجد. من با خواندن سومین کتاب او یکبار دیگر این واقعیت حیرت‌انگیز را مشاهده کردم که ما در قالب تنها یک جلد کتاب بیش از یک عمر با هم حرف می‌زنیم، داده و استناد و استدلال می‌آوریم، و بحث می‌کنیم. در عمری دوستی صمیمانه و رابطه‌ی نزدیک و داد و ستد فکری و فرهنگی به قدر خواندن تنها یک کتاب از همدیگر داده و اندیشه مبادله نمی‌کنیم؛ نمی‌توانیم بکنیم. فرقی نمی‌کند چه کتابی می‌خوانیم، کتاب علمی، تاریخی، یا فلسفی، کتاب شعر، داستان، یا نمایشنامه، کتاب خواندن وقتی منفعلانه نباشد (یعنی به قصد حفظ کردن و امتحان دادن و به فراموشی سپردن مطابق نظام آموزشی فاجعه‌بارمان) همیشه گفت‌وگوی خواننده است با اثر؛ نوعی هم‌اندیشی. کتاب‌خواندن پربارترین گفتگوی ممکن است، یک یا حتی چندین و چند عمر را کنار مونتنی یا کانت، شکسپیر یا تولستوی، فروید یا بوردیو گذراندن آن اندازه مجال گفت‌وگوی پربار برای انسان فراهم نمی‌کند که خواندن “جستارها” یا “نقد عقل محض”، “مکبث” یا “جنگ‌وصلح”، “تنگناهای فرهنگ” یا “تمایز”. کتاب‌خواندن از این منظر برکت‌بخشیدن به زمان است. عمر آدمی برای آموختن و پخته‌شدن کوتاه است، بسیار کوتاه. کتاب‌خواندن کمک می‌کند پا به پای دیگران بسیاری زندگی کنیم و بیندیشیم. به لطف همین ابداع آدمی یعنی کتاب است که تجربه‌های زندگی بر هم انباشته شده و در قالب علم و دانش و ادبیات و هنر مجالی فراهم آورده تا از امکان زندگی‌هایی غنی‌تر و بالنده‌تر برخوردار بشویم.

در ایام جوانی و دانشجویی من نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران فرصتی بود برای اطلاع‌یافتن از کتاب‌های تازه‌ی منتشرشده در ایران و تهیه‌‌‌ی آنها و نیز دیدن و گاهی خریدن کتاب‌هایی به زبان‌های دیگر از ناشران اروپایی و عرب و مانند آنها. الان آن هر دو ماجرا تغییر کرده است. برای اطلاع‌یافتن از کتاب‌های چاپ‌شده در ایران و حتی تهیه‌ی آن‌ها با تخفیف نیازی نیست از جای‌مان حرکت بکنیم. آن‌قدر فروشگاه آنلاین کتاب با انواع تخفیف‌ها و خدمات وجود دارد که لازم نباشد کسی برای صرف خبردارشدن و خریدن کتاب به نمایشگاه برود. در مورد کتاب‌های خارجی هم دو مشکل سال‌هاست آن‌ها را از رونق انداخته است، کاهش روزافزون ارزش پول ملی‌مان از سویی و انواع محدودیت‌ها و تحریم‌ها از سوی دیگر سبب شده است بازاری برای تهیه‌ی کتاب‌های خارجی کاملا منفک از بازار جهانی در ایران رونق داشته باشد، بازار پی‌دی‌اف‌خوانی‌های غیرقانونی و از آن جالب‌تر حتی بازار نسخه‌های کاغذی تهیه‌شده از روی آن پی‌دی‌اف‌ها باز بر پایه‌ی قوانین بین‌المللی کاملا غیرقانونی. هر وقت بخشی از نظام جهانی شدیم لابد این مسائل حل خواهد شد. از چشم‌انداز من در این یادداشت عجالتا مهم این است که کنجکاوی و علاقه‌ی به گفتگو در این‌سو به‌رغم همه‌ی مشکلات اقتصادی و فروبستگی‌های سیاسی-اجتماعی آنقدر بوده که بازارک محلی غیررسمی‌ای در آن، جدای از بازار جهانی، برای کتاب‌های خارجی هم پدید آمده باشد.

در چنین فضایی رفته‌رفته تعریف و کارکردهای نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران شاید لازم باشد تغییر کند. نخست اینکه نمایشگاه بیش از آنکه فروشگاه باشد و محلی برای خرید، مناسبتی فرهنگی باشد برای یادآوری هر ساله‌ی اهمیت کتاب و جایگزین نداشتن آن. در روزگار شتاب‌زدگی‌های گذرای شبکه‌های اجتماعی، در روزگار پرگویی‌های سطحی، کتاب یادآور آهستگی و ژرف‌نگری است، مجال گفتگوهای عمیقی که حتی چندین‌وچندسال زندگی در کنار مؤلفان کتاب‌ها نیز -چنانکه در آغاز این یادداشت آوردم- مجالش را فراهم نمی‌آورد. بزرگداشت کتاب بزرگداشت طمأنینه و شکیبایی‌های بایسته و شایسته است برای شناختن و اندیشیدن. وقتی این جا افتاد خرید مناسبتی نمایشگاه، به کتاب‌خریدن و خواندن در طول سال تبدیل خواهد شد.

دیگر اینکه نمایشگاه بین‌المللی کتاب باید عرصه‌ای باشد فراخ و تسهیل‌کننده برای آشنایی‌ها و در پی آن گفتگوهای بیشتر.

بگذارید برای روشن‌شدن منظورم دو نمونه ذکر کنم. در نمایشگاه کتاب تهران همواره تا حدی مشارکت برخی کشورهای اسلامی را می‌شد دید که به جای خود بسیار ارزنده است. در نمایشگاه امسال در بخش ترکیه نشر “معنا” از استانبول که ناشر ترجمه‌ی ترکی برخی نوشته‌های خود من هم هست حضور دارد. طبیعتا این نوع مراودات (که البته متأسفانه محدود و موردی مانده و گسترده و برنامه‌ریزی‌شده نیست) ضروری است. اما افزون بر این‌ها من جای خالی دو رویداد فرهنگی را در نمایشگاه کتاب همیشه حس کرده‌ام و بابتش افسوس می‌خورم.

نخست: اهمیت ویژه دادن به آثار فارسی منتشرشده در جهان. نمایشگاه کتاب تهران باید پایتخت زبان فارسی باشد و بدبختانه هیچگاه نبوده است؛ کتاب‌های ایرانیان خارج از کشور چون مجوز انتشار در ایران نگرفته‌اند به نمایشگاه راه نمی‌یابد، بازار کتاب‌های فارسی اهل قلم افغانستان هم از نمایشگاه کتاب جدا نگه داشته می‌شود، پیش از طالبان آن بازار چون نسبت به بازار کتاب ایران محدودیت‌های کمتری داشت مطلوب مسئولان نبود و اکنون که با حکومت آپارتاید طالبان آن بازار یکسره محدودیت شده است آثار نویسندگان افغانستانی در تبعید مطلوب مسئولان نیست. آثار فارسی‌زبانان تاجیکستان هم به سبب تمایز خط از بازار ایران جدا مانده است در حالی که اگر اراده‌ای برای گفتگو وجود داشته باشد خط مانعی نیست و پیشاپیش می‌شود حدس زد پیامد این داد و ستد رواج خط سیریلیک در ایران خواهد بود یا رواج خط نیاکانی در تاجیکستان. در واقع ما در هر نمایشگاه فرصت بزرگی را برای گستردن دامنه‌ی زبان فارسی در قالب کتاب به سبب تنگ‌نظری‌های غیرفرهنگی و ترس‌های بی‌پایه‌ی ذهن‌های ایدئولوژی‌زده از دست می‌دهیم؛ فرصتی که هر ساله می‌تواند نوروز کتاب‌نویسی فارسی/دری/تاجیکی باشد.

دوم: امکان روبرو شدن با کتاب‌های غیرفارسی ایرانیان. زبان فارسی زبان ارتباطی اقوام گوناگون در پهنه‌ای به گستردگی آناطولی تا دهلی بوده است. اما فارسی‌زبانان هیچ‌گاه از نوشتن به دیگر زبان‌ها گریزان نبوده‌اند. اگر روزگاری در کنار فارسی به عربی می‌نوشته‌اند امروزه در کنار فارسی بیشتر به زبان‌های اروپایی می‌نویسند. این مشارکت به حدی است که دیگر نمی‌شود تاریخ اندیشه‌ورزی ایرانیان را بدون در نظر داشتن آثار آن‌ها به دیگر زبان‌ها نوشت، حتی در حوزه‌هایی کاملا تخصصی. بگذارید یک مثال بزنم. اخیرا کتاب جدیدی از فیلسوف ایرانی مقیم فرانسه رضا رکوئی به دستم رسید. کتابی که عنوانش را با تسامح می‌شود ترجمه کرد به “در همراهی هوسرل، بازاندیشی‌هایی برای یک فراپدیدارشناسی”(۱). صرف نظر از آثاری که این نویسنده درباره‌ی ایران نوشته است، او تا به حال سه تک‌نگاری درباره‌ی پدیدارشناسی هوسرل پدید آورده است.

 

رضا رکوئی

 

کتاب نخستش درباره‌ی رؤیا و خیال و خواب و بیداری بر پایه‌ی پدیدارشناسی ادموند هوسرل بوده است(۲) و کتاب دومش در سنجش فلسفه‌ی ابن‌سینا و مفاهیمی مانند قصد و هیولی و ادراک و منطق و عالم و وجدان و وقوف با نگرش پدیدارشناختی هوسرل(۳). کتاب پیشگفته‌ی اخیر هم بررسی و ارزیابی‌ای است پرمایه درباره‌ی روش پدیدارشناسانه و دغدغه‌های فکری هوسرل برای فراتر رفتن از نگرش‌های فلسفی شکاکانه و نیز علم‌زدگی‌های خام‌اندیشانه‌ی باب روز، بر بستری تاریخی و در گفتگوی با میراث‌های فکری دکارتی و کانتی و هگلی و در کوشش برای فراتر رفتن از آن‌ها در جهت دستیابی به جوهره‌ی اندیشه و روش هوسرل. نامعقول است استاد و دانشجویی که در ایران مشغول بازگویی و بازخوانی اندیشه‌های فلسفی هوسرل هستند از آثار هوسرل‌شناسانه و پدیدارشناسی‌پژوهانه‌ی ایرانی دیگری که در فرانسه با جدیت دلمشغول همان مسائل و موضوعات است بی‌خبر بمانند یا در صورت خبردار شدن دست‌شان از اصل این آثار کوتاه بماند. می‌دانم که در این موارد هم در حقیقت محدودیت‌ها و واهمه‌های سیاسی-ایدئولوژیک سبب دوری و جدایی شده است. اما نتیجه‌ی آن محدودیت‌ها و واهمه‌ها را همه تا همین‌جای کار به قدر کافی دیده‌ایم. محروم کردن جامعه از گفتگو با ایرانیان دانشور و اندیشمند خارج از کشور ضررش پیش و بیش از هر کس به خود این جامعه می‌خورد.

بنابراین امیدوارم برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب در آینده تسهیل دو گفتگو را به صورتی هدفمند و با برنامه و جدی دنبال و پیگیری کنند: گفتگوی با همه‌ی فارسی‌نویسان چه ایرانی و چه غیرایرانی، و گفتگو با همه‌ی ایرانیانی که به زبان‌های دیگر می‌نویسند. برقراری این گفتگوها در عمیق‌ترین صورت آن هیچ دشواری خاصی ندارد، کافی است تصمیم بگیریم نمایشگاه کتاب تهران محل عرضه‌ی حداکثری کتاب‌های فارسی همه‌ی اقوام و گروه‌ها، و نیز محل حضور ویژه‌ی آثار اندیشمندانه و دانشورانه‌ی غیرفارسی ایرانیان سراسر دنیا باشد.

 

  1. Reza Rokoee, En compagnie de Husserl, Réflexions et moments d’une métaphénoménologie, Editions du Cygne, Paris, 2025
  1. Idem, Le rêve et l’éveil dans les écrits de Husserl, L’Harmattan, Paris, 2013
  2. Idem, L’attitude phénoménologique comparée : de Husserl à Avicenne, L’Harmattan, Paris, 2015

 

نوشته محمد منصور هاشمی

منتشر شده در ویژه نامه روزنامه ایران، سه شنبه 23 اردیبهشت 1404، صفحات 8 و 9.

کتاب یعنی گفت‌وگو نوشتۀ محمدمنصور هاشمی

 

 

مطالب بیشتر

  1. داستان «زنگ هفتم» روایت غم‌انگیز ساختن با محیط نه ساختنِ محیط
  2. چند نکته دربارۀ میشل دو مونتنی
  3. چرا سانسور می‌کنیم؟
  4. معاصر بودن در ناهمتاریخی
  5. دربارۀ شعر نو و مؤلفه‌های آن
  6. ایران چیست و از کی پدید آمده؟
  7. شارل بودلر و جنون هوشیاری
  8. رمان «قهقهه در خلأ» از جنون هشیاری به هشیاریِ جنون
  9. بزرگداشت داریوش شایگان
  10. محمدرضا شجریان صدای غرور زخم‌خوردۀ یک سرزمین
  11. دریابندری، هزار خاطرۀ شیرین یک خاطرۀ تلخ
  12. دربارۀ مارسل پروست و فانوس جادویی زمان

برترین‌ها