شاعران جهان
دربارهی «ادونیس»: دکتر شفیعی کدکنی
از اعماق کلمات
ادونیس_در معنی خوب کلمه_ غربزدهترین شاعر عرب است. متجددترین آنها، و در دو زمینهی شعر و نقد شعر_به خصوص با معیارهای مدرنیسم غرب_امروز یکتا و بیهمتاست. یکی از بافرهنگترین ادیبانی است که من در حوزهی ادبیات شرق میانه میشناسم. ادبیات غرب را_ از رهگذر زبان فرانسه_ خوب شناخته و جریانهای بسیاری از مدرنیسم شعر فرنگی را جذب و هضم کرده است، از سوی دیگر رسالهی دکتری او _که دو سال قبل تحت عنوان الثابت و المتحول در باب جریانهای ثابت و متحول فکر و فرهنگ اسلامی نوشته شده بود_نشان میدهد که او در زمینهی فکر و فرهنگ مردی است صاحب نظر و آگاه. همچنین مقدمهی بسیار هوشیارانه و عمیقی که بر شعر عرب نوشته است او را به عنوان نواندیشترین ناقد شعر عرب میتواند معرفی کند. اگر طه حسین را در نسل قدیم ادیبان عرب، نوسخنترین ناقد و ادیب به شمار آوریم_ که چنین نیز هست_ ادونیس را در میان ادیبان نسل بعد از جنگ جهانی دوم، باید فرد اکمل و هوشیارترین ناقد به شمار آورد.
ادونیس مرزی برای تجدد نمیشناسد و معتقد است که شاعر در هر لحظه مرزی تازه و افقی نو را میگشاید و تجربه میکند، بنابراین، شکستن سنتها و ایجاد بدعت حد و مرزی ندارد، و تا شاعر زنده است و مصداق شاعر است، همواره در مرز میان آفریدن و شکستن میزید. سنتشکنی، در عقاید او، محدود به مسائلی از نوع هنر و شعر نیست، وی معتقد است که در کشورهای عربی، همه چیز باید از بنیاد درهم ریخته شود؛ ساختمان جامعه، طبقات، و حتی خانواده.
وقتی تاریخ شعر عرب را در عصر ما بخواهند بنویسند سهم ادونیس به عنوان یک ناقد هوشیار و یک شاعر نو سخن، سهم قابل ملاحظهای خواهد بود. شعر او در مراکز ادبی عرب تأثیر محسوسی داشته و بااینکه مخالفان بسیاری دارد ( هم در جناح چپروان و هم در جناح معتقدان به سنت یا تجدد محدود و مرزدار) اثر خود را بخشیده است. چیزی که بعضی مخالفان او را همواره در ستیز با او تقویت میکند علاوه بر تندرویهای شعری و هنریش، اعتقادی است که او در سالهای گذشته در باب « وحدت قومی سوری» (ترکیب لبنان و عراق و سوریه، به مناسبت تمدن قدیمی مشترک قبل از اسلامی این کشورها) داشته است. ولی ادونیس بعدها این عقیده را رها کرده و به «وحدت قومی عرب» روی آورده است. همچنین روی گرداندن او از اسلام و پذیرفتن آئین مسیح نیز از مسائلی است که او را در میان متعصبان دینی سخت مورد ملامت قرار داده است.
ادونیس میکوشد که هم جامعهگرا باشد و هم فرمالیست. و من تاکنون نتوانستهام این را قبول کنم که چگونه چنین چیزی ممکن است. البته محال نیست زیرا پذیرفتن این که «فرم» نقش برجستهای در خلاقیت هنری دارد، الزاما بدان معنی نیست که انسان و سرنوشت انسان باید به فراموشی سپرده شود. یادم هست که در بهار 1976 در نیویورک مجلسی بود در باب «شعر شرق میانه» و در آن جمعی از شاعران و ادیبان ایرانی و عرب و ترک حضور داشتند، و رئیس جلسه w.s.Mervin _شاعر معروف امریکایی بود، وقتی از البیاتی خواهش کرد با سخنان خود بحث را افتتاح کند او مسألهی هدف هنرها و ادبیات را پیش آورد. در این میان یکی از حضار که گویا یهودی بود پرسید که آقای البیاتی و آقای ادونیس هر دو عرب، هردو شاعر پیشرو، چرا دو نوع حرف و عقیده اظهار میدارند؟ و «مروین» از ادونیس خواست که در این باره پاسخی بدهد، ادونیس حرف بسیار قشنگی زد که من جای دیگر آن را نشنیده و ندیده بودم، گفت: اگر روزی تمام سیاستمداران، یک حرف بزنند، جهان بهشت خواهد شد، اما اگر روزی فرا برسد که شعرا همه یک حرف بزنند، دنیا به دوزخی وحشتناک بدل خواهد شد!
ادونیس متهم به غربزدگی است و او از این کار امتناع و ابایی ندارد. و حق با اوست. یک شاعر مترقی عصر ما، به معنی خوب کلمه، باید غربزده باشد، یعنی بداند در غرب چه میگذرد، چنان که یک شاعر خوب غربی اگر بتواند بداند در شرق چه میگذرد استمرار او در تجدد بیشتر است. تدونیس در جایی نوشته بود که من از تمام آنچه در جهان میگذرد و در هوای این عصر وجود دارد باید تنفس کنم .و تغذیه کنم و سن ژون پرس یکی از این مواد است و از بهترین آنها چرا از شعر او تغذیه نکنم؟
ادونیس در سال 1950 وارد دانشگاه دمشق شد و در رشتهی ادبیات عرب لیسانس گرفت. در سال 1956 با دختری به نام خالده صالح ازدواج کرد که امروز به نام خالده سعید شهرت دارد و یکی از چند ناقد طراز اول زبان عرب است و مقالات و نقدهای او همیشه استمرار یا تکمیل و حتی گاه مبدأ حرفهای ادونیس است. همسرش دکتر در ادبیات از سوربن است. سعید و همسرش، پس از ازدواج به لبنان رفتند و در آن کشور رحل اقامت افکندند. ادونیس در این اواخر از دانشگاه سنت ژوزف درجهی دکتری گرفت و رسالهی دکتریش کتاب بحثبرانگیز و بدیع الثابت و المتحول است.
نخستین مجموعهی شعر ادونیس نخستین شعرها بود که در 1957 چاپ شده و پس از آن برگهایی در باد 1958 و سومین دیوان شعرش سرودهای مهیار دمشقی است که در 1961 نشر شد و کتاب تحولات و هجرت در اقالیم روز و شب چهارمین دفتر شعر اوست که در 1965 چاپ شده است. پنجمین مجموعهی او تئاتر و آینهها 1967 و زمانی میان خاکستر و گل سرخ 1970 ششمین دیوان اوست. علاوه بر این مجموعههای شعر ادونیس گزینهای از شعر کلاسیک عرب در سه مجلد تهیه کرده است که ارزش انتقادی بسیار دارد و مقدمهی آن یکی از بهترین نقدهایی است که بر شعر کلاسیک عرب نوشته شده است. این مقدمه جداگانه نیز چاپ شده است.
شعر ادونیس برخلاف البیاتی که حاصل تأمل در جهان خارج است، حاصل کاویدن در درون و راه یافتن به اعماق ذات است و در موازین نقد ادونیس، مثل همهی مدرنیستها، شعر معماری کلمه است و خلق جهانی از راه واژهها. وی جایی نوشته بود: زمان جامعه زمانی خارجی است و تاریخی و زمان شاعر زمانی است داخلی و خارجی، روحی و تاریخی در آن واحد. لحظهی روحی شاعر، ضرورتا با لحظهی تاریخی امروز او تلاقی ندارد، بلکه چه بسا که متناقض با آن باشد، از این روی گاه هست که شعر با عمل، هماهنگ نمیشود و بر آن سبقت میگیرد، و راهنما و راهگشای عمل میشود.
منبع
شعر معاصر عرب
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
نشر سخن
خلاصه صص 214-205
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند