شاعران جهان
جملاتی تأملبرانگیز از نزار قبانی
جملاتی تأملبرانگیز از نزار قبانی
* از خونی که بر چهره و جامهام جاری است، دریافتم که ادبیات بالش پر قو و گردشی در مهتاب نیست؛ دانستم ادبیات گلی نیست که بر سینۀ جامهمان بزنیم بلکه صلیبی از دشواریهاست که آن را بر دوش میکشیم.
ادبیات جزیه و مالیاتی است و گام زدنی پیوسته بر روی گوگردِ داغ. ادب فرزندِ آسانی و تصادف نیست. من این سخن را به همۀ کسانی میگویم که میپندارند موهبت ادبی بلیط بختآزماییِ سودبخشی است که از کیسۀ قرعهکشی خارج میشود. ادب با بختآزمایی یا اقبال ارتباطی ندارد. شهرت نیز مائدهای خدایی نیست که از آسمان فرود آید.
شعبدهباز میتواند از جعبۀ خود دهها جوجه و دستمالهای رنگین بیرون آورد اما از بیرون آوردن حتی یک دانته، یک لورکا و یک مایا کوفسکی عاجزست. ادبیات از رحمِ شکیبایی و زحمت و رنج و غم زاده میشود.
* شعری که تغییری در جهان ایجاد نکند و در عالم و در وجودِ انسان تحولی پدید نیاورد، ارزشی ندارد. من سخنی را شعر نمیدانم مگر آن که حرکتی داشته باشد، حرکتی دائمی در سکونِ زبان، در سکون کتابها و روابط تاریخی میان اشیاء.
* کلیدهای شعرم سهتاست: کودکی، دگرگونی و جنون. مقصودم از کودکی هرچه بیگناهی و صراحت و شتابزدگی است. کودک و شاعر تنها دو ساحری هستند که به تبدیل هستی به کرهای بنفش و بیوزن قادرند.
*من حالت شاعری را که به صورت «درخت» باشد نپذیرفتم بلکه سرنوشت شاعر را در پرواز «گنجشک» انتخاب کردم. زیرا درخت هرچند بکوشد نمیتواند محل خود و جای ریشهها و شکل برگهایش را تغییر دهد اما مهمترین چیزی که در گنجشک دیده میشود آن است که هر ثانیهای میتواند لانهای جدید به وجود آورد.
* شعر در نظر من انتظار چیزی است که انتظار نمیرود
* از وقتی که به شعر سرودن آغاز کردم «دزدیدن آتش» مورد علاقهام بود. مانند پرومته آتش آسمان را ندزدیدم… زیرا آسمان به کارم نمیآمد. آتش زمین مطلوب من بود و آتش افروختن در وجدانِ مردم و در جامههاشان را آرزو داشتم.
* شعر گفتن تسخیر جهان با کلمات است.
* من به تاریخ، وقتی جرقهای باشد که آینده را روشن کند، احترام میگذارم ولی هنگامی که فقط به صورت بنای یادبود یا به شکل قرصی درآید که بر پوشش خارجی آن نوشته باشند « لیس فی الامکان ابدع ممّا کان»_ در عالم امکان چیزی بهتر از آنچه بود وجود ندارد_ آن را به سختی رد میکنم.
جملاتی تأملبرانگیز از نزار قبانی
منبع
داستان من و شعر
نزار قبانی
ترجمه دکتر غلامحسین یوسفی و حسین بکّار
نشر توس
مطالب بیشتر
1. بررسی اشعار اروتیک نزار قبانی
2. انواع عشق در اشعار نزار قبانی
5. روزهای عشق و جنگ شعری از نزار قبانی
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…