شعر امروز
نگاهی دوباره به مارش عزای شوپن؛ شعر و صدا: محمد عارفیفر
نگاهی دوباره به مارش عزای شوپن؛ شعر و صدا: محمد عارفیفر
نگاهی دوباره به مارش عزای شوپن
آمدیم و
با ما شیشهای هم شکست
رقصیدیم و
پردهای هم با ما گُر گرفت
حالا که چه؟
حبابهای صابون!
لحظههای زیستن
با ما رنگینکمانهای کوچکاند و میترکند
و لحظههای شعف
با ما جرقههای گریزاناند و
خاکستر میشوند.
نگاه کنید!
پاپ از چه حرف میزند؟
مسیح را که خود او
دمبهساعت
بر سینهاش
به صلیب میکشد!
دلم میگیرد
برای شنریزههای درشتتر
وقتی از غربال عبور نمیکنند
برای کلیدی که قفلش را شکستهاند
برای عطرها
برای نان
و زنهایی که هرچه زیباتر بودند
تنهاتر میشدیم
و برای نامهایمان
که تا بر سنگی تراش نخوردهاند
به قطعی بودنشان
اطمینان نمیکنیم.
کمکم بلند شویم
و گلدانهای مقواییمان را
از پشت پنجرهها جمع کنیم
وای اگر
پروانه پرش
در شمعهای مقواییمان بگیرد.
نگاهی دوباره به مارش عزای شوپن؛ شعر و صدا: محمد عارفیفر
منبع
اینبار میخواهم نیلوفر زرد به سینهام بزنم
محمد عارفیفر
نشر آثار برتر
مطالب بیشتر
1. انتشار مجموعه شعر اینبار میخواهم نیلوفر زرد به سینهام بزنم سروده محمد عارفیفر
2. پشیمانم کن؛ شعر: عباس صفاری با صدای محمد عارفیفر
3. صحاری؛ شعر و صدا: محمد عارفیفر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند