شاعران ایران
اسماعیل خویی به آفتاب بدل شد
اسماعیل خوئی به آفتاب بدل شد
اسماعیل خویی، شاعر و نویسنده سرشناس ایرانی که از بنیانگذاران کانون نویسندگان محسوب میشد، پس از یک دوره بیماری در بریتانیا درگذشت.
اسماعیل خویی سال ۱۳۱۷ در شهر مشهد زاده شد و سه دهه پایانی عمر خود را در لندن گذراند.
او به دلیل آشنایی با فلسفه و دارا بودن دکترا در این زمینه تعدادی شعرهای موفق با ته رنگی از فلسفه سرود که از این جهت در شعر معاصر پارسی بیهمتا بود. ولی نکته مهم در این زمینه این بود که در این دسته از شعرهای وی، بیشتر اوقات کفه شاعرانگی و احساس بر خشکی فلسفه میچربید.
اسماعیل خویی در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی فریدریش روکرت را از آن خود کرد. جایزه ادبی شهر کوبورگ، که هر دو سال یک بار به نویسنده و ادیبی از خاورمیانه و نزدیک تعلق میگیرد. با این حال به دلیل فروتنی بیپیرایهای که داشت، قضاوت در مورد شعرهایش را به آیندگان موکول میکرد و به گفته نیما یوشیج استناد میکرد که بعد از ما غربال به دستان از ره میرسند.
اسماعیل خویی همچنین منتقد برخی باورها در مباحث ادبی بود که بخصوص توسط نظریهپردازان به شعر نوین پارسی تحمیل شده است. از جمله در مورد زبان مستقل ادبی که توسط منتقدان به عنوان یک اصل مهم در شعر یک شاعر مطرح شده معتقد بود که باوری بیاساس است.
شعرهای اسماعیل خویی تاکنون به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی، و اوکراینی ترجمه شدهاند. او به زبان انگلیسی تسلط داشت و به این زبان هم شعر سروده است.
او در تعریف شاعر و روحیه خاصش چنین سروده است:
یک پنجره است شاعر
شاعر کسی است که میترسد
و سخت میترسد
و از همین روست
که رو به آفتاب
مینشیند؛
و هرچه هست،
حتّی،
آن مخملِ سیاه را نیز
بازیچهای بهدستِ رنگرزِ آفتاب میبیند؛
و، مثلِ آفتابپرستی هشیار،
در مخملِ سیاهی شب حل میشود:
یعنی که، در سپیدهٔ فرجام،
به آفتاب بدل میشود.
احمد کریمی حکاک، استاد ادبیات فارسی در آمریکا، دربارهٔ شعر اسماعیل خویی گفته است: «خویی را در یک کلام میتوان شاعرِ شدنهای مدام و فراآیندهای ناتمام خواند.»
منبع: radiofarda
مطالب بیشتر
1. دربارۀ اسماعیل خوئی و اشعار او
2. بزرگی شعر فارسی از نظر رضا براهنی
3. شعری از اسماعیل خوئی برای محمدرضا شجریان
اسماعیل خوئی به آفتاب بدل شد
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران4 روز پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
کودک و نوجوان3 هفته پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 هفته پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
گفتوگو1 ماه پیش
مناظرۀ دیدنی «اسلاوی ژیژک» و «جردن پترسون»
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
موسیقی بی کلام3 هفته پیش
دوستت دارم بیآنکه بخواهمت…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
بریدهای از کتاب «شاهنامۀ فردوسی» نوشتۀ دکتر محمد دهقانی