با ما همراه باشید

شاعران ایران

دربارۀ منصور اوجی و سروده‌هایی از او

دربارۀ منصور اوجی و سروده‌هایی از او

دربارۀ منصور اوجی و سروده‌هایی از او

منصور اوجی سال ۱۳۱۶ در شیراز متولد و در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران دانش‌آموخته شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز کارشناسی ارشد خود را گرفت.

او از شاعرانی بود که آرام و پیوسته در جهت تکامل زبان شعری خاص خود تلاش کرد. زبان شعرش تا حدی تغزلی بود. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می‌آفرید و در شعر نو نیمایی تجارب قابل‌توجهی داشت.

توجه منصور اوجی در شعر بیشتر به فرم بود او با منبت‌کاری و صیقل دادن واژه‌ها و تکرار مصرع‌ها سعی داشت به ذهن خواننده شعرش نزدیک شود. زبان شعر او ساده و خوش‌آهنگ است با درون‌مایه‌ای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعار منصور اوجی نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نو دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است.

منصور اوجی در حالی در هفته شیراز از دنیا رفت که شیراز یکی از بن‌مایه‌های اصلی شعری او بود و در سال ۱۳۹۸ نیز مجموعه شعرهای او با عنوان «کجاهای جهان‌های شیراز» منتشر شد. حاشیه‌نشینی و دور از پایتخت بودن را در حالی برگزید که بیش از ۴۰ سال حضور شعری‌اش در ادبیات را حفظ کرد. آخرین کتاب وی با عنوان «یک عمر شاعری» نیز برنده جایزه کتاب سال استان فارس شده است.

 

مرگ می‌آید اما زندگی برنده است

او در آیین گرامیداشت هفتادمین سال تولد منصور اوجی و ۵۰ سال شاعری او که در آذرماه ۸۶ برگزار شد از شیوه شاعری و دغدغه‌های شعری‌اش چنین گفت: «از سال ۴۰ که به شیراز آمدم، در تربیت معلم تدریس کردم و در خدمت بهمن بیگی و حسن امداد بودم و ۱۷ سال است عضو هیئت علمی دانشگاه داراب هستم. در طول این ۵۰ سال تدریس، حتی یک جلسه را غیبت نکرده‌ام اما اکنون با افتخار تمام می‌خواهم معلمی را کنار بگذارم. در دوران دبیرستان توسط خانلری، توللی، نادرپور، مشیری، اخوان، فروغ و شاملو با شعر نیمایی آشنا شدم و معتقدم تئوری وارداتی نمی‌تواند کسی را صاحب‌سبک کند بلکه هنرمند باید خود و گذشته‌اش را بشناسد، بنابراین در شعر اسیر هیچ تئوری خارجی نشدم.

کوتاهی، روشنی، تم مرگ، شور حیات و زندگی ویژگی‌های شعر من است، همچنان‌که خیام و باباطاهر شعر کوتاه می‌گفتند من نیز کوتاه شعر می‌گویم.

شفافیت شعر من از سعدی می‌آید که روشنی و شفافیت دارد و معتقدم در سعدی مؤلف زنده است. اگرچه در شعر من تم مرگ وجود دارد که ناشی از فوت مادر و پدربزرگ و دیگر عزیزان است، اما غیر از آن شور حیات نیز در اشعارم وجود دارد و مرگ گرچه می‌آید اما آن ‌که برنده است، زندگی است».

 

 دوره معاصر، دوره بحران شعر

اوجی دوران حاضر را دوره بحران شعر فارسی می‌دانست و معتقد بود: «داستان کوتاه و رمان جای آن را گرفته است و به هیچ وجه شعر آن جایگاه قبلی خود را که تا پیش از انقلاب داشت، ندارد و غول‌های شعر آن روز ایران جز چند نفر بقیه درگذشته‌اند و نسل دیگری از دهه ۶۰ تا کنون وظیفه شاعری را برعهده دارند که پاره‌ای از آن‌ها بدبختانه درس‌خوانده کارگاه‌های شعرند و پاره‌ای دیگر براساس تئوری‌های وارداتی شعر می‌گویند و در نتیجه بلبشویی در شعر امروز ایران را شاهدیم. یادمان باشد که از هیچ دانشگاهی و هیچ کارگاهی شاعر واقعی بیرون نیامده است و باز یادمان باشد که بزرگان شعر امروز ایران هیچ‌کدام براساس تئوری‌های وارداتی شعر نگفته‌اند و به سبک نرسیده‌اند؛ چنان‌که نیما، شاملو، فروغ، اخوان، سپهری، آتشی و دیگران. یادمان باشد کل کسانی که براساس تئوری‌های وارداتی خواستند کار شعری بکنند، نتیجه کارشان به شکست منتهی شد، ازجمله تندر کیا و هوشنگ ایرانی و دیگرانی که در چند سال اخیر این کار را کرده‌اند و می‌کنند و بدتر از این‌ها وضعیت شاعران کارگاه‌های آن‌هاست. شعر شاعران امروز یا دچار کم‌کامی و یا ناکامی است. شعر شاعران دهه‌های گذشته حرفی برای گفتن داشت. شما به شعرهای فروغ، اخوان و شاملو دقت کنید، همگی حرف‌های بسیار زیادی برای گفتن دارند و در همه این شعرها فرم و محتوا در کنار هم آمده‌اند. امروز وقتی آثار بچه‌های شعر را می‌خوانیم، همگی عین هم هستند و این به دلیل آن است که هیچ‌کدام به دنبال دستیابی به اثر انگشت مشخص نیستند. همه دوست دارند شاعر شوند و معمولاً ساده‌ترین راه را انتخاب می‌کنند. جامعه امروز دوست دارد با کمترین تلاش به نتیجه مطلوب دست پیدا کند».

 

۱۱۰ نامه به دو سیمین

او در این مراسم خود را انسانی خوشبخت دانسته بود «در حوزه زندگی خصوصی، تدریس و در حوزه هنری انسانی خوشبخت هستم».  اوجی از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی و سیمین دانشور بود که نامه‌نگاری‌های خاطره‌انگیزش با این دو ادیب فقید در کتابی به نام «۱۱۰ نامه به دو سیمین» منتشر شده است.  منصور اوجی با اشعار کوتاه در فضای ادبی کشور شناخته شده و مجموعه «کوتاه مثل آه» و «شعرهایی به کوتاهی عمر» در این حوزه مورد توجه است. وی از تأثیرگذاران شعر نیمایی در ایران است که بیش از ۳۰ مجموعه شعر از او راهی بازار نشر شده است.

اوجی در عرصه رباعی هم تجاربی دارد و دفتر شعر «حالی است مرا» را به یادگار گذاشته است.

باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، برگزیده اشعار، این سوسن است که می‌خواند، مرغ سحر، صدای همیشه، شعرهایی به کوتاهی عمر، حالی است مرا کوتاه مثل آه، خوشا تولد و پرواز، شعرهای مصری (عاشقانه‌ها) بخشی از آثار این شاعر هستند.

«اگر تو موافق نباشی

که فروردینی نیست

و اگر

تو اخم کنی

که غنچه‌ای نمی‌خندد».

منبع: qudsonline

 

سروده‌هایی از این شاعر را با هم می‌خوانیم:

1) تردیدها
تردیدها، وقتی که می‌آیند
خانه خرابت می‌کنند ای مرد
این موریانه / بیدها
در خانه‌ی جانت.
تردیدها
وقتی که می‌آیند.
شیراز – ۲۴/ فروردین / ۱۳۶۸
2)  گاهی
در من هزاران خاطره بیدار کرده است
گاهی زلال خنده‌ای، برگی بر آبی
گاهی چراغ روشنی در نقطه‌ای دور
گاهی سرود سهره‌ای
گاهی گُلی سرخ.
گاهی هوای وصل تو
خواب دم صبح.
شیراز – ۸ / اسفند / ۱۳۸۵
3)  خوشا گلی
خوشا گلی که بروید مدام و تا به پس مرگ.
که مرگ، خط زدن جسم ماست از دنیا
و نام پاره‌ای از ما.
ولی نه نام تو، شاعر،
ولی نه نام شما،
خوشا گلی که ببوید مدام…
شیراز – ۱۹ / خرداد / ۱۳۸۶
4) کاش
بعد از این خستگی و عمر دراز
خواب سبزیست در اندیشه من
خواب سبزی که پر از عطر و بهار
خواب در سینه‌ی خاک
کاش این خاک به شیراز عزیز
نیز سر بر زدنم.
شیراز – ۱۸ / اردیبهشت / ۱۳۸۶
منبع: روزنامه شرق
 
 
مطالب بیشتر

برترین‌ها