نیما یوشیج
داروگ و چند سرودۀ دیگر

داروگ
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه میگویند: «میگریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومهی تاریک من که ذرّهای با آن نشاطی نیست
و جدار دندههای نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش میترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
ص 520
شبپرۀ ساحل نزدیک
چوک و چوک!… گم کرده راهش در شب تاریک
شبپرۀ ساحلِ نزدیک؛
دمبهدم میکوبدم بر پشت شیشه
شبپرۀ ساحل نزدیک!
در تلاش تو چه مقصودی است؟
از اتاقِ من چه میخواهی؟
شبپرۀ ساحل نزدیک با من_ روی حرفش گنگ_ میگوید:
«چه فراوان روشنایی در اتاق توست!
باز کن در بر من
خستگی آورده شب در من»
به خیالش شبپرۀ ساحل نزدیک
هر تنی را میتواند برد هر راهی
راه سوی عافیتگاهی
وز پس هر روشنی ره بر مفری هست.
چوک و چوک!… در این دل شب کزو این رنج میزاید
پس چرا هر کس به راه من نمیآید؟
527
سیُولیشه
تیتیک، تیتیک
در این کران ساحل و به نیمۀ شب
نُک میزند
سیولیشه
روی شیشه.
به او هزار بارها
ز روی پند گفتهام
که در اتاق من تو را
نه جا برای خوابگاست
من این اتاق را به دست
هزار بار رُفتهام.
چراغِ سوخته
هزار بر لبم
سخن به مهر دوخته
ولیک بر مراد خود
به من نه اعتناش او
فتاده است در تلاش او
به فکر روشنی، کز آن
فریب دیده است و باز
فریب میخورد همین زمان.
به تنگنای نیمه شب
که خفته روزگار پیر
چنان جهان که در تعب
کوبد سر
کوبد پا
تیتیک، تیتیک.
سوسک سیا
سیولیشه
نُک میزند
روی شیشه.
ص 531-532
منبع
مجموعه اشعار
نیما یوشیج
انتشارات نیلوفر
چاپ چهارم
مطالب مرتبط

-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
ذن در جان شاعر نوشتۀ احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 ماه پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ!
-
تحلیل شعر2 روز پیش
دربارۀ شعر ژاپن و عقل ناب…
-
مولوی خوانی3 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ