جهان نمایش
نگاهی اسطورهشناسانه به نمایشنامۀ چهرۀ اُرفه نوشتۀ الیویه پی
نگاهی اسطورهشناسانه به نمایشنامۀ چهرۀ اُرفه نوشتۀ الیویه پی
بسیاری از نویسندگان اروپایی در سدههای اخیر به بازنویسی اسطورهها پرداختهاند. مبانی نظری اسطورهشناسی در انسانشناسی، دیرینهشناسی، ادبیات و هنر در سدۀ بیستم، از اهمیت بیشتری برخوردار شد، بویژه بازخوانی اسطوره در نظریات مختلف، آغازی دوباره یافت.
در این مقاله، نظریههای متفاوت در باب اسطوره، معرفی شده از جمله نظرات یونگ که به عنوان مبنای نظری تحلیل ما از نمایشنامۀ چهرۀ اُرفه نوشتۀ اُلیویه پی، نمایشنامهنویس معاصر فرانسوی، بکار گرفته شده است.
یونگ، اسطوره را بازتولید کهن ِ الگوهای جهانشمول بشری نامیده و ناقدان ادبی را به کشف و کاربرد این کهنالگوها در آثار ادبی رهنمون شده است.
عدهای از نمایشنامهنویسان فرانسوی، آثاری بر این مبنا بوجود آوردند؛ اُلیویه پی، یکی از آنهاست که به پیروی از این جنبش ادبی اسطورهای که با ادبیات نمایشی پیوندی دیرینه دارد، در آثارش از اسطوره استفاده کرده است. او با انتخاب اُرفه، اسطورهای که در طول تاریخ بارها الهامبخش هنرمندان گردیده، نمایشنامهای تحت عنوان چهرۀ اُرفه، آفرید. پی، افزون بر اسطوره به دین و مذهب گرایش دارد که به خوبی در آثار نمایشی او نمایان است.
در این مقاله ما ابتدا به تعریف اسطوره و خاستگاه آن، سپس از طریق تحلیل چهرۀ اُرفه، کاربرد آن را در این نمایشنامه مورد بررسی قرار دادهایم.
واژههای کلیدی
اسطوره، کهن الگو، مذهب، یونگ، اُلیویهپی، چهره ارفه.
مقدمه
با توجه به تاریخ نمایش جهان، از سدۀ هفدهم میلادی به بعد، آثار بسیاری از نمایشنامهنویسان کلاسیک اروپا، از لحاظ فرم و ساختار با تکیه بر قواعد ارسطویی و از لحاظ موضوع بر مبنای اسطورههای یونانی و رومی نوشته شدهاند. اسطورهها که در طول تاریخ به وسیلۀ عوام به وجود آمدهاند، ارتباطی عمیق با دین، مذهب، اخلاق و روانشناسی داشته و سازنده یا آفرینندۀ کهنالگوهایی بوده که در طول زمان شکل گرفتهاند و به عنوان عنصر یا مؤلفهای مهم در بیشتر فرهنگها، منبعی مناسب و جذاب برای نویسندگان آثار فاخر درآمده است.
اسطورهها در سدههای اخیر برای شناخت اجتماعات بدوی و نیمهمتمدن مورد استفادۀ جامعهشناسان، مردمشناسان و حتی روانشناسان قرار میگیرند. شاعران، نمایشنامهنویسان و سایر هنرمندان سدههای هیجده و نوزده، طبیعتاً در پی تحولات اجتماعی و علمی در اروپا، به نوآوری روی آوردند و بسیاری از آنها در خلق آثارشان، از قدما یعنی یونانیان و رومیان پیروی نکردند بلکه طرحهایی نو در انداختند.
این نوآوریها تا اواخر سدۀ نوزدهم باب روز شد؛ همچنین تحولات اجتماعی، فکری، فرهنگی، بهداشتی و بویژه صنعتی سرعت گرفت، جمعیت جهان رو به فزونی گذاشت و بر تعداد فرهیختگان و پژوهشگران افزوده گشت. در سدۀ بیستم با ظهور دستگاههای ارتباط جمعی، شاهد فراوانی اطالعات همگانی هستیم.
نگاهی اسطورهشناسانه به نمایشنامۀ چهرۀ اُرفه نوشتۀ الیویه پی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»