یادداشت
شبکههای اجتماعی به مثابۀ جایی برای فرار از خویشتن
شبکههای اجتماعی به مثابۀ جایی برای فرار از خویشتن
چرا ما به شبکههای اجتماعی میپیوندیم؟ زیرا نیاز به ارتباطات مؤثر و حامیانه داریم و نیز از تنهایی گریزانیم. چون در تنهایی، هرکس با خویشتن خویش روبرو میگردد، با حقیقت وجودیاش.
حال باید صادقانه از خود پرسید آیا شبکههای اجتماعی _که اعتیاد به آدمها را جایگزین ارتباط موثر با آنان کرده است_ توانسته به آن اندازه که برایش وقت گذاشتهایم و میگذاریم به ما بازده و بهره دهد؟ با نگاهی گذرا به حس و حال افرادی که در جوّ شبکههای اجتماعی نفس میکشند میبینیم که پاسخ منفی است.
شبکههای اجتماعی جاهای شلوغ و شتابزدهای هستند. تا واردش میشوید با تعداد زیادی پیام خصوصی، صفحه که باید ببینید، کامنت که باید پاسخ دهید و… روبروئید که مشغولیت پوچ و بدون دستاوردی را به فرد تحمیل میکند. اقیانوسی با عمق یک بند انگشت از انسان میسازد که در جریان همه چیز است جز خودش!
حتا اعتراض و همصدایی در آن محیط تنها حالت تخلیۀ هیجانی دارد و به اقدامات مؤثر و اصلاحات سازنده نمیانجامد و گویا شبیه اتاقی برای فریاد و خالی شدن است!
تا اینجا مطالب بدیهی است و کسی نیست که به آسیبهای شبکۀ مجازی نیندیشیده باشد. با این وجود خیلی از افراد به دلیل فرار از تنهایی، اعتیاد به ازدحام، فقدان اراده و جدیت، حضور در آن محیط را امری ضروری و نشانۀ فرد مدرن و امروزی میدانند دریغ از آنکه این تنها فریبی است که انسان امروز تاوان بسیار سنگینی بابت آن داده است. یکی از آن تاوانها محکوم شدن به افسردگی، حسرت و زل زدن به شادیهای نمایشی دیگران است. یأس و هیچ اقدامی صورت ندادن نیز از دیگر خصیصههای هویتهایی است که شبکۀ اجتماعی میسازد.
در زمینۀ ادبیات هم هرچند این شبکهها ارتباط هنرمندان را با مخاطبان آسان نموده اما از طرفی ادبیات را به ورطۀ عامیگری و تفنن کشانده و حلقههایی نامعتبر و دورهمیهایی بیهوده تشکیل داده است تا آنجا که نقد، انتقاد و تحلیل، تقلیل یافته به مشتی تعارفات بیمعنی که افراد در جلسات بیخاصیت جشن امضای یکدیگر ایراد مینمایند که طبیعتاً جز برای افراد همان جلسه قابل اعتنا نیست!
در دورانی گفته شد هر صفحه یک «رسانۀ شخصی» است. این حرف خطرناکی است! صادقانه این است که وقتی همگان را دعوت به گفتن میکنیم این مسئله را در نظر نمیگیریم که گفتن بدون تأمل و بدون مطالعۀ مداوم و مستمر تنها آلودگی صوتی ایجاد خواهد کرد و اندک اندک اعتبار کلام تنزل خواهد یافت.
همین است که این رسانههای شخصی شاید بتوانند هیجاناتی سطحی و کوتاه مدت ایجاد کنند اما هرگز تأثیر ماندگاری در جریانات سیاسی و فرهنگی و … نخواهند داشت زیرا فاقد قدرت پشتکارند و هر روز با جریانات روز تغییر مسیر میدهند و تا افراد میآیند دنبال یک موج بروند و فریادی شوند، فردا موج دیگری از راه میرسد و روز از نو روزی از نو و نهایت این امر بیاعتباری فریاد، عکسالعمل و خنثا کردن اعتراض و کشاندن جمع به دو حالت انفعال و سرخوردگی و بیتفاوتی است (مهره کردن هوشمندانۀ آدمها طوری که بردههایی خودخواسته باشند).
بنابراین ما در شبکههای اجتماعی با تنهایی کنار هزاران نفر، و بیشمار رابطۀ بدون ارتباط مواجهیم. همه با همیم ظاهراً اما سرسری، شتابزده و بیاساس زیرا تنوع و پیشنهاد فراوان است و در آن افراد ناخودآگاه به سمت این فکر سوق داده میشوند که به جای کیفیت روابط و ساختن ارتباطات اندکشمار اما مؤثر به اعداد و کمیت معطوف شوند و از دیگران فهرستی پر تعداد ترتیب دهند که حتا نامشان در خاطر نمیماند چه به یادشان
بنابراین بهتر است افراد را به جای فریب دادن با عناوینی مثل در دست داشتن «رسانۀ شخصی» و «دهان شدن» به تمرین «گوش بودن»، اندیشیدن، مطالعه، سکوت و دروننگری به مثابۀ متاعهای ارزشمند و لاکچری این روزگار سوق دهیم نه اینکه بیهوده در کَعب افراد بدمیم و ایشان را به دروغ گفتن به خویش، ترغیب نماییم.
اما از دیگر سو باید میان «شبکههای اجتماعی» که یک فضای شخصی، پرهیاهو و نامعتبر است با «فضای مجازی» به عنوان یک مفهوم عام، گریزناپذیر و مؤثر تفاوت جدی قائل شویم. زیرا فضای مجازی مفهومی بسیار کلی است که شبکۀ اجتماعی تنها یکی از نمودهای آن است. و بدترین نمود آن.
در فضای مجازی از آنجا که قوانینی حاکم است مطالب و محتوا با منابع معتبر عرضه میشود و حتا در کتابها و مقالات علمی قابل استناد است.
از طرف دیگر، سهولت دسترسی و سرعتِ یافتنِ مطالب از امتیازهای فضای مجازی است. در فضای مجازی میتوان فرهنگ سازی را آغاز کرد، جریانی ایجاد نمود و بستر نقد و انتقاد جدی را به وجود آورد. زیرا در آن افراد گذری به صفحهای وارد نمیشوند و درگیر تعارفات بیمعنا نیستند بلکه قطعا مطلبی را جستجو کردهاند که به آن صفحه هدایت شدهاند. بنابراین مخاطبان در آن بیهوده نمیچرخند بلکه حضوری هوشمندانه دارند و برای یافتن پاسخ یک سوال و بنا بر نیازی صفحهای را طلب میکنند.
کوتاه کلام
قدرت فضای مجازی و آسیبهای شبکۀ اجتماعی مسائلی نیستند که به تأکید بیشتر نیاز داشته باشند، بنابراین با برخورد درست با مفهوم فضای مجازی و تفکیک آن از شبکههای اجتماعی، بکوشیم که از تواناییهای بالقوۀ آن در جهت منافع همگانی و غنای فرهنگی انسانِ به یغما رفتۀ امروزی بهره جوییم.
شبکههای اجتماعی به مثابۀ جایی برای فرار از خویشتن
مطالب بیشتر
- چرا منتقد شعر بیتفاوت و بیانگیزه است؟
- رونق ادبیات خام دستانه و نازل از دهۀ هشتاد به بعد
- حسین سناپور: همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم!
- رضا براهنی: وظیفۀ شاعر و منتقد اصیل
- سلبریتیها با ما چه میکنند؟
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو