با ما همراه باشید

پیرامونِ ادبیات کلاسیک

خلاصۀ مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر دفتر روشنایی

خلاصۀ مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر کتاب دفتر روشنایی

خلاصۀ مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر دفتر روشنایی

خلاصۀ مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر دفتر روشنایی

عرفان نگاه هنری به الاهیّات

«عرفان» چیزی نیست مگر «نگاهِ هنری و جمال‌شناسانه نسبت به الاهیّات و دین» ازین چشم‌انداز، هیچ دین و مذهبی وجود ندارد که در آن نوعی «عرفان» وجود نداشته باشد.  حتی اگر کسانی باشند که، به هر دلیلی، یک دین و مذهب جدید را «اختراع» کنند و عده‌ای هم، به طور مفروض، بدان مذهب و دین «ایمان» بیاورند، پس از مدتی خود به خود به دو گروه تقسیم می‌شوند:

  1. آن‌ها که این دین و مذهب را با نگاهی جمال‌شناسانه و هنری (یا به قول قدما: ذوقی) می‌نگرند. اینان عارفانِ آن دین و مذهب خواهند بود.
  2. آن‌ها که چنین نگاه هنری و جمال‌شناسانه‌ای نسبت به آن دین ندارند. چنین کسانی بیرون از دایرۀ عرفان آن دین و مذهب قرار خواهند داشت.

اگر کسی این سخنان ساده و بدیهی را به درستی دریافته باشد به روشنی درمی‌یابد که، بر این اساس هیچ دین و مذهبی در تاریخ ظهور نکرده مگر اینکه بعضی از پیروان آن در شمار عارفان آن مذهب قرار داشته‌اند. به تعبیری دیگر، هیچ دین و مذهبی وجود ندارد که در آن نوعی عرفان وجود نداشته باشد.

نتیجۀ دیگری که از این «اصل» می‌توان گرفت این است که عرفان دارای طیف‌های بی‌شمار است، زیرا «نگاه‌های هنری و جمال‌شناسانه» بسیار است. بنابراین، مفهوم «عرفان» یک امر ثابت و مستمر نیست، بلکه با تحولات تاریخی و فرهنگی جوامع پیوسته در تحول است.

عرفان مانند هر نگاه جمال‌شناسانه و هنریی، دارای دو وجه یا ساحت است: از یک سوی «عارفی» که با تجربه‌های هنری و خلاّق خود دین و مذهب را می‌نگرد و آن دین و مذهب را وجه هنری و ذوقی (=عرفان) می‌بخشد و از سوی دیگر کسانی که در پرتو خلاقیت و نگاه هنری او به آن دین می‌نگرند و عرفان ِ حاصل از نگاه او را تجربه می‌کنند؛ اینان نیز به گونه‌ای دیگر عارفان آن مذهب‌اند، در حدِّ سیر و سلوک در تجربه‌های ذوقیِ او.

در این چشم‌انداز هم بایزید بسطامی عارف است، به عنوان کسی که تجربۀ دینیِ اسلامی را وجه هنری و ذوقی می‌بخشد، و هم کسانی که در پرتو تجربۀ ذوقی و هنری او می‌توانند اسلام را از نگاهی ذوقی و هنری بنگرند. اینان نیز به گونه‌ای دیگر عارفان اسلام به شمار خواهند آمد.

هر تجربۀ دینی در آغاز خود تجربه‌ای ذوقی و هنری است، ولی در طول زمان دست‌مالی و مبتذل می‌شود، کلیشه می‌شود و تکراری می‌شود. نگاه عارف این تجربۀ مبتذل و دست‌مالی شده و تکراری را «نو» می‌کند و به صورتی درمی‌آورد که ما تحت تأثیر آن قرار می‌گیریم و فراموش می‌کنیم که این همان تجربۀ پیشین و تکراری است. نقش هنر در تاریخ همواره همین بوده است که جهان کهنه را در نظر ما نو کند و زندگی روزمره و مبتذل را با چشم‌اندازی دیگر در برابر ما قرار دهد که آن کهنگی و ابتذال را فراموش کنیم.

نگاه عرفانی به دین نیز همین ویژگی را دارد که نمی‌گذارد ما با صورت تکراری و کلیشه شدۀ دین _که نقشی است اتوماتیکی و فاقد حضور قلب_ روبرو شویم.

تجربۀ جمال‌شناسانه و هنری امری است شخصی، تجربۀ عرفان نیز امری است شخصی و غیرقابل انتقال به دیگری.

تجربۀ عرفانی، مثل هر تجربۀ ذوقی و هنریی، غیرقابل انتقال به دیگری است.

تجربۀ عرفانی، مثل هر تجربۀ جمال‌شناسانه‌ای، غیرقابل تکرار است.

همۀ این حرف‌های بدیهی برای آن بود که خوانندگان این یادداشت توجه کنند که تمام ویژگی‌هایی که در «تجربۀ هنری» وجود دارد، عیناً در «تجربۀ عرفانی» هم وجود دارد و از آنجا که در «هنر» ما با عناصری از قبیل «تخیل» و «رمز» و «چند معنایی» و … روبروئیم در «عرفان» نیز با همین مسائل روبرو خواهیم بود. عرفان هیچ عارفی از قلمرو «تخیل» و «رمز» و «بیان چندمعنایی» او بیرون نخواهد بود. در یک کلام، «زبان» _در معنای زبانشناسانه و سوسوری آن_ نقش اصلی را در خلاقیت عارف دارد. «حال» و «قال» عارف دو روی سکه است و اگر انسانی باشند که مدعی شوند «حال» عالی در «قال» نازل قابل تحقق است یا شیادند یا سفیه و ما را با هیچکدام ازین دو گروه سر مجادله و بحث نیست.

بایزید بسطامی یکی از مظاهر تجلّی «حال عالی» در «قال درخشان و ممتاز» است و این کتاب جلوه‌هایی از ظهورات این حال و قال به شما می‌رود.

خلاصۀ مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر دفتر روشنایی

منبع

مقدمۀ دکتر شفیعی کدکنی بر دفتر روشنایی

دفتر روشنایی

(از میراث عرفانی بایزید بسطامی)

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

نشر سخن

خلاصه‌ای از صص 24-17

 

مطالب بیشتر

  1. غزل عطار نوشته دکتر شفیعی کدکنی
  2. سروده‌هایی از دکتر شفیعی کدکنی
  3. حکایت بلبل از منطق‌الطیر عطار
  4. سروده‌هایی از شاعر آینه‌ها اثر بیدل دهلوی
  5. یکی از سه پیامبر شعر

 

برترین‌ها