اسطوره / ایران باستان
یادگار زریران نمونهای از هنر شاعری ایران در دورۀ میانه
یادگار زریران نمونهای از هنر شاعری ایران در دورۀ میانه
هر گونه بررسی علمی دربارۀ روند تحولات شعر ایران نیازمند توجه به پیشینۀ باستانی آن، از جمله آثاری است که از دورۀ میانه بازمانده است. در میان این آثار، یادگار زریران به دلیل احتوا بر ویژگیهای شاعرانه و حماسی منحصربهفرد خود شایستۀ توجه ویژهای است.
یادگار زریرانمنظومهای شاعرانه به زبان فارسی میانه و بازماندۀ ارزشمندی از میراث پارتی است که گوشهای از هنر شاعری ایرانیان را در دورۀ میانه آشکار میکند.
سنجش یادگار زریران با اشعار فارسی پس از اسلام، از جمله شاهنامه، از همانندی برخی صنایع ادبی و فنون بلاغت میان دو دوره حکایت میکند. شگردها و فنون ادبیِ به کار رفته در آثاری چون یادگار زریران متعلق به ادبیات شفاهی پیش از اسلام است که در دورههای بعدی نیز شکوهمند و پرتوان ادامه یافته است؛ چنانکه بسیاری از ویژگیهای شعر حماسی دورههای بعدی در این رساله دیده میشود.
در این مقاله کوشش میشود مصادیق این سخن در سنجش با شاهنامه بازنموده شود؛ مواردی چون روایت داستان، اغراق، تکرار و استفاده از صفتهای شاعرانۀ حماسی.
برخی موارد سنتهایی است که به گذشتههای بسیار دور مردم ایران بازمیگردد که به آنها اشاره خواهد شد. در پایان نیز به صور خیالی که در این اثر به کار رفته است، مانند تشبیه، استعاره و کنایه، پرداخته میشود.
مقدمه
یادگار زریران یگانه اثر حماسیِ دوره میانه است که از حافظه گوسانان 1 پارتی و خنیاگران ساسانی به صورت نثر توأم با نظم به جای مانده است. متن موجود به خط پهلوی نوشته شده و روشن است که کاتب به بخش های منظوم این رساله کوچک آگاهی یا به آن توجهی
نداشته، چون همه آن را به صورت متنی منثور تنظیم کرده است.
واژه ها و نشانه هایی زبانی در آن وجود دارد که نشان می دهد اصل این اثر به زبان پارتی بوده است. شرح دلاوری های زریر، برادر گشتاسپ، در جنگ با خیونان علاوه بر یادگار زریران در یادگار (Geiger) گشتاسپنامۀ دقیقی و شاهنامه ثعالبی نیز آمده است. در سال 1890 ، گایگر را به زبان آلمانی ترجمه کرد و بخش هایی از آن را که با شاهنامه مطابقت داشت مشخص کرد. ترجمۀ او اولین تلاش خاورشناسان اروپایی در شناخت این اثر بود . در سال 1892 نولدکه مطالب چندی دربارۀ آن نگاشت. اصل متن پهلوی آن را، چند سال بعد جاماسپ آسانا در مجموعه ای به نام متن های پهلوی منتشر کرد. (Utas: 1965:399)
این منظومه چندین بار به فارسی ترجمه شده است. نخست محمدتقی بهار آن را به همراه چند متن دیگر پهلوی ترجمه کرد ( 1347 )؛ پس از او، مهرداد بهار برگردانی از آن در کتاب پژوهشی در اساطیر ایران عرضه کرد ( 1352 ). مترجمان دیگری نیز به ترجمۀ این اثر
دست زدند از جمله سعید عریان ( 1371 )، ماهیار نوابی ( 1374 )، و بیژن غیبی ( 1375) ماهیار نوابی در ترجمۀ خود این متن را با 1000 بیت دقیقی سنجیده است. یکی از نکات مورد توجه پژوهشگران در این اثر، همانندی آن با برخی آثار پس از اسلام است.
در میان محققان غربی، اوتاس آن را با شاهنامه مقایسه کرده و، در ایران، محمدتقی راشد محصل، در مقاله ای مبسوط، شباهت های محتوایی و زبانی یادگار زریران را با شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ ثعالبی سنجیده است.
یادگار زریران نمونهای از هنر شاعری ایران در دورۀ میانه
در یادگار زریران، سخن از جنگ ایرانیان با خیونان بر سر دین است. گشتاسپ و ایرانیان دین مزدیسنی را از هرمزد پذیرفته اند و این موضوع برای ارجاسپ، پادشاه خیونان، گران آمده است.
او فرستادگانی به نامهای به « نامخواست هزاران » و « بیدرفش جادوگر » همراه بیست هزار سپاهی گزیده به ایران روانه و تهدید می کند که: اگر این دین نو را رها نکنید، کشور ایران را با خاک یکسان خواهیم کرد. گشتاسب، به توصیۀ برادرش، زریر ، جنگ را برمی گزیند و بدین منظور سپاهیان ایرانشهر شکوهمندانه استقرار می یابند.
جاماسب، صدراعظم، پیشگویی می کند که نبردی سهمگین در پیش است، به گونه ای که بسیاری مردمان، از جمله زریر و پادخسرو، برادران، و فرشاورد، پسر ، گشتاسب در این جنگ کشته می شوند.
گشتاسب شاه با شنیدن سخنان جاماسب از تخت به زیر می افتد و در پی چاره می گردد؛ اما جاماسب هیچ حیله ای را جز رشادت همین افراد کارساز نمی داند و ، در ادامه پیشگویی خود، به او خبر می دهد که هیچ خیونی زنده نخواهد ماند، مگر ارجاسپ، شاه خیونان، که او را نیز پسر گشتاسپ، اسفندیار، مثله کرده، به کشورش پس می فرستد. ایرانیان و خیونان در برابر هم قرار می گیرند.
زریر در نبردی دلاورانه، ناجوانمردانه کشته می شود. بَستور، پسر هفت سالۀ زریر، به میدان کارزار می رود. او با کشتن شماری از خیونان، بر سر جنازۀ پدر رفته، نوحه سر می دهد و سپس نزد گشتاسپ بازمی گردد تا از او اجازۀ گرفتن کین پدر را بخواهد.
گشتاسپ، به توصیۀ ارجاسپ، درخواست بستور را می پذیرد و تیری از ترکش خود برای انجام دادن مأموریت بدو می دهد. بستور مانند پدر در جنگ رشادت و مهارتی بی نظیر از خود نشان می دهد و، به راهنمایی روان زریر، با تیری که گشتاسپ بدو داده است، قاتل پدرش، بیدرفش، را از پای در می آورد.
سرانجام همۀ خیونان کشته می شوند جز ارجاسپ، شاه خیونان، که اسفندیار او را می گیرد، دست و پا و گوش او را می برد و یک چشم او را بر آتش می سوزاند و بر خری دم بریده می نشاند و به کشور خویش باز می فرستد.
مطالب دیگر
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند