گفتوگو
آسیب شناسی شعر امروز
آسیب شناسی شعر امروز
برای آشنایی با نظرها و آرای شاعران دربارۀ برخی از ویژگیهای شعر امروز از چند شاعر با گرایشهای مختلف درخواست شد تا در میزگردی در دفتر مجلّۀ جهان کتاب شرکت کنند. این نشست، که در روز سه شنبه 9 مرداد 1397 برگزار شد، دو قسمت داشت:
در بخش نخست، هر شاعر به تحلیل یا بیان نکتههای مهم از نظر خود دربارۀ جریان شعر ایران در سه دهۀ 1390-1360 پرداخت و در بخش دوم، بحث و بررسی حالت جمعی به خودش گرفت. -ضمن سپاسگزاری از شاعران حاضر در این نشست (آقایان و خانمها اسدالله شعبانی، علی عبداللهی، مریم جعفری آذرمانی، آیدا عمیدی، و حسن همایون)، به دلیل مفصّل بودن گفتهها در میزگرد – که سه ساعت طول کشید – ناچار به تلخیص از آنها اکتفا شد.
اداره و پرسش های میزگرد نیز بر عهدۀ آقای کامیار عابدی بوده است.
آسیب شناسی شعر امروز
اسدالله شعبانی:
مرا به عنوان شاعر و نویسندۀ کودکان می شناسند امّا همواره دغدغۀ شعر بزرگسالان را داشته ام. پیگیر شعر جوانان هم بوده و از دهۀ 1360 به بعد برخی از شاعران جوان را به جامعۀ ادبی معرّفی کرده ام. من دامنۀ شعر امروز فارسی را بسیار گسترده تر می بینم و بر این باورم که باید شرایطی برابر برای بروز و بالندگی همۀ جریان های شعری فراهم باشد. هرچند که بیشتر این جریان ها بر آمده از تحولات اجتماعی نبوده بلکه رنگ و آهنگ محفلی داشته است.
به گمان من شعر نیمایی برخلاف تصور اولیه ای که از آن داریم، می تواند جریانی فراگیر و پویا باشد. شعر نیمایی تنها یک قالب جدید شعری نیست. به قول نیما مهم طرز کار است که باید دگرگون شود. منظور نیما از طرز کار، هنوز ناشناخته است اما شعر و سخنان او نشان می دهد این دگرگونی بسیار بنیادی است. نیما با طرح گذر از انتظام عروضی شعر به انتظام طبیعی، قلمرو شعر نیمایی را چنان گسترده است که بیشتر جریان های شعری پس از خود او را هم در بر می گیرد. طوری که می توان سیمین بهبهانی و احمد شاملو را هم با همۀ تفاوت هایی که در شیوه و شگرد شاعری خود دارند، در قلمرو شعر نیمایی جای داد. اگر در نظر بگیریم که شعر نیمایی تا دهۀ 1360 تقریباً همۀ چهره های سرشناس شعری همچون اخوان، شاملو، فروغ، سپهری و بسیاری دیگر را در بر داشته، دلیلی ندارد که در دوره های بعد میدان را برای چهره های تازه تر تنگ کند.
شعر نیمایی وابسته به موضوع ها و یا ذهنیت های آرمان گرایانۀ شاعران نبوده که با فروکش کردن آن جریان ها، تمام شود! بنابر این، من بیشتر شاعرانی را که در سه دهۀ اخیر با رفتاری خلاقه از دو امکان زبان فارسی، یعنی پیوندهای معنایی و پیوندهای آوایی کلام، بهره گرفته و شعر سروده اند، شاعران نیمایی می دانم. آن دسته از شاعران نثرنویس که به اشتباه، بیشتر از ترجمۀ شعرها متأثرند، گویا متوجه نیستند که نیمی از امکانات ابزار کار خود، یعنی آهنگ کلام، را نادیده گرفته و چیزی را هم جایگزین آن نکرده اند!
تجربۀ من در شعر کودک نشان می دهد که موسیقی کلامی، به همان اندازه وجه معنایی زبان، اهمیت دارد. در شعر کودکان خردسال هم که کودک از درک معنا ناتوان است می توان با ریتم و صداهای طبیعت تخیل او را گسترش داد. بگذریم که در شعر بزرگسالان هم با توجه به آرای خواجه نصیر، موسیقی شعر می تواند عنصر خیال را گسترش داده و بر عناصر دیگر شعر تأثیر بگذارد.
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند