تهِ خیار اثر هوشنگ مرادی کرمانی پرداختن به مرگ و پیری آنهم با نگاهی طنزآمیز که بتواند از تلخی این موضوعات بکاهد از آن دست کارهایی...
عکسنوشتههایی از رمان سووشون
دارالمجانین سید محمدعلی جمالزاده در دیباچهٔ دارالمجانین مینویسد، توی دکان میرزا محمود کتابفروش نشسته بود که پیرزنی تعدادی کتاب برای فروش آورد. شوهر پیرزن به اتهام...
تأملی در رمانِ بیوتن اثر رضا امیرخانی (دکتر سیامک بهرامپور) بعد از نگارش «من او» و چاپ های متعددش و به دنبال چاپ فصل دوم کتاب...
همنوایی شبانه ارکستر چوبها همنوایی شبانه ارکستر چوبها بىشک بهترین رمان و نوشته ایرانى در بیست سال اخیر است. رضا قاسمى در سال ١٩٩۶ این رمان را...
نقدی بر نقدِ مردگان باغ سبز بایرامی در این نوشته بر آنم که مردگانِ باغِ سبز را به عنوانِ گامی مثبت در عرصهی رمانِ ایرانی مطرح...
بخشهایی از داستان «مردن که جرم نیست»/مظفری ساوجی نرگس از آینه میترسد. فوبیای آینه دارد. برای همین ما هیچ آینهای در خانه نداریم. این ترس حتی...
آیا مادرم زنده است؟ شاید الان که من مشغول نوشتن هستم او در میدان یک شهر دوردست هند، جلو روشنایی مشعل مثل مار پیچ و...
سطرهایی درخشان از رمان بزرگ سووشون/ بخش 2 آدمیزاد چیست؟ یک امید کوچک، یک واقعۀ خوش، چه زود میتواند از نو دست و دلش را...