موزه گردی
گشتی در نقاشیهای علیکبر صادقی
علی اکبر صادقی متولد 1316 تهران است. در دوران دبیرستان زیر نظر آواک هایراپتیان نقاشی آبرنگ را آموخت. در سال 1337 در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل خود را ادامه داد. سپس در سال 1338 سبک ویژه ای را در هنر ویتره ای یا شیشه بند منقوش با حال و هوای سبک ایرانی ابداع کرد. او سالها به شیوه های گوناگون در زمینه های مختلف نقاشی همچون ساختن آفیشن فیلم، گرافیک تبلیغاتی و جعبه سازی، جلد کتاب کار کرد.
صادقی پس از پایان تحصیل از دانشکده هنرهای زیبا به پیشنهاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دست به ساخت چند فیلم نقاشی متحرک زد. وی فعالیت هنری را سال 1350 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با فیلم نقاشی متحرک به نام “هفت شهر” آغاز کرد و برای چند کتاب تصویر کشید او در این هنگام در زمینه نقاشی متحرک، تصویرگری کتاب، نقاشی آبرنگ و رنگ و روغن چیره دست بود. صادقی علاوه بر کارهای تصویری، چند کتاب هم برای کانون منتشر کرد. او همچنین در تهیه چند فیلم برای کانون شرکت داشت که در آنها از شیوه خاص نقاشی خود بهره گرفت. این فیلم ها در جشنواره های جهانی مورد استقبال فراوان قرار گرفت و 15 جایزه را از آن خود نمود. او همچنین 4 جایزه بین المللی برای تصویر گری کتاب نیز دریافت کرد.
در سال 1356 صادقی فیلمسازی را به کلی کنار گذاشت و به نقاشی به سبک سورئالیسم روی آورد و در سال 1367 پس از سالها دور بودن از نقاشی آبرنگ آن را از سر گرفت. صادقی کارهای اولیه نقاشی اش را با آبرنگ انجام داد ولی از زمانی که وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، استفاده از رنگ روغن را در کارهای تصویری خود آغاز کرد. به گزارش ایران ناز جایزه اول تصویرگران کتاب آسیا در سال 1978 برای کتاب “عبادتی چون تفکر نیست”، جایزه اول جشنواره لایپزیک در سال 1980 به عنوان زیباترین کتاب پیروزی و جایزه اول گرافیک برای بهترین تصویر گری کتاب سال تهران در سال 1368 از جمله جوایزی است که صادقی دریافت کرده است. نمایشگاه های متعددی از آثار این هنرمند در داخل و خارج از کشور برپا شده اند.
او تصویرگر ایرانی است که با خوانشی معاصر و نگاهی نو به هنرش نگاه میکند. ممکن است تصاویر او ادامهدهنده چاپ سنگی و خیالیسازی ایرانی باشد اما رویکرد معاصر در آنها همیشه دیده شده است. تابلوهای صادقی برگرفته از خاطرهی جمعی ایرانیان است و طنازی و فضاهای هجوی آثارش در ادبیات ایران نیز مثالش دیده میشود.
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند