داستان/ رمان خارجی
روبرویی با ویروس کرونا به سبک آلبرکامو
روبرویی با ویروس کرونا به سبک آلبرکامو
یک روز صبح، مردم شهر« اوران» متوجه میشوند تعداد موشهای شهر زیاد و زیادتر میشود. چند نفری بیمار میشوند و عدهای میمیرند. دکتر ریو، خبر شیوع بیماری طاعون را اعلام میکند و شهر قرنطینه میشود. مرگ بیرحمانه اوران را محاصره کرده و حالا هر کدام از اهالی باید بین مرگ و زندگی، فرار یا ماندن و مبارزهکردن، راهی را انتخاب کنند. تصمیمی که با مرگ و زندگی دیگران گره خورده است.
اوران، شهری که در کتاب گرفتار طاعون میشود، مکانی واقعی در الجزایر است که از قضا در طول تاریخ خود بارها بیماریهای همهگیری چون وبا و طاعون را تجربه کردهاست. اما اورانی که کامو از آن حرف میزند تمثیل فرانسه در زمان اشغال نازیهاست. کامو حملهی آلمانها را به فرانسه همچون طاعون کشندهای میداند که برای مبارزه با آن، همه باید بسیج شوند.
به همین دلیل خیلیها معتقدند رمان طاعون یک اثر تمثیلی است که قصد گفتن حرفهای زیادی را دارد، اما نویسنده نمیتوانسته یا نخواسته سرراست بگوید.
دکتر ریو و همراهانش که در کتاب از شهر فرار نمیکنند و برای مقابله با طاعون شجاعانه مبارزه میکنند، بسیار شبیه به فرانسویانی هستند که نهضت مقاومت فرانسه را تشکیل دادند و به شکل زیرزمینی مشغول فعالیت علیه نازیها شدند. در مقابل، آن عدهای هم که با نازیها در زمان اشغال همکاری کردند، مثل شخصیتهای منفی کتاب هستند که از بیماری طاعون سوءاستفاده کردند و با به راه انداختن بازار سیاه، مردم شهر را تحت فشار قرار دادند.
خیلیها معتقدند فضای شهر اوران در زمان قرنطیه و سختیهایی که مردم مجبور به تحمل آن بودند، بسیار شبیه فضا و شرایط حاکم بر فرانسه در زمان اشغال نازیهاست.
کامو با آثارش یکی از پیشگامان فلسفهی هیچ انگاری یا پوچگرایی (Absurdism) است. کامو راه حل فرار از پوچی زندگی را در پذیرفتن آن میداند. به نظر او هنرمندان قهرمانان پوچی هستند، چون در این دنیای بیمعنا، با شغلشان معنای تازهای برای خود ساختهاند. جالب اینجاست که رمان طاعون یکی از امیدوارانهترین آثار کاموست. او در این کتاب راه رستگاری و نجات بشر را در همکاری و همبستگی میداند. طاعون در واقع سفری است که از ناامیدی و پوچی آغاز شده و به ایستادگی در برابر نیروهای شر ختم میشود.
منبع hamshahrionline
روبرویی با ویروس کرونا به سبک آلبرکامو
در رمان طاعون «دکتر ریو » نماد کسانی است که به جای فکر خویش بودن و فرار ، به مقابله با مشکلات برمیخیزد و به اندازۀ سهم خود مسئولیتپذیر است:
« دکتر ریو بدون ترس، و حتی بیآنکه از خطر اندیشهای به دل راه دهد، به درمان بیماران میپردازد. ریو مؤمن نیست، به «پرپانلو» که معتقد است طاعون را خداوند برای مجازات شهر گناهکاران فرستاده است و فکر میکند که یگانه راه نجات آنان توبه و پشیمانی است، جواب میدهد: رستگاری بشر، برای من ادعای بزرگی است. من آنهمه دور نمیروم. سلامت اوست که برای من اهمیت دارد: اول سلامت او. مسئله برای او عبارت از این است که حرفۀ خود را خوب انجام دهد: در همۀ این کارها قهرمانی مطرح نیست، بلکه شرافت مطرح است. و این همان روش اخلاقی آنتوان تیبو در اثر روژه مارتن دوگار است. و آنچه من فکر میکنم این است که روش اخلاقی من هم باشد: به کار بردن همۀ نیرو و امکانات خود در راه آنچه باید انجام داد، در آن موقعیتی که سرنوشت شما را قرار داده است. چرا؟ بدون دلیل. برای توافق با خویشتن.
و بعد «ژان تارو» در میان است. او در اران بیگانه است: نوعی دفتر خاطرات مینویسد که با پرداختن به جزئیات ظریف و زنده روایت اصولی «ریو» را تکمیل میکند. «تارو» به «ریو» پیشنهاد میکند که در اثنای غلبۀ بیماری، با تشکیل سازمان بهداشتی، او را یاری دهد. دکتر توجه او را به خطری که تهدیدش میکند جلب میکند و از او میپرسد که چرا مقابله با خطر را میپذیرد. در گفتگوی پزشک با «تارو» انسان در واقع شاهد گفتگوی کامو با کامو است. تارو که روشنفکر است، آرزوی مبهمی در خود احساس میکند که، مانند یک قدیس، بدون ایمان مذهبی رفتار کند. ریو که در میان مردم عادی به دنیا آمده است از آن احساس برادری خاص مردم فقیر، که با عمل به یاری هم میشتابند نه با حرف، بهرهمند است. در درون «کامو» فرزند محلۀ «بلکور» تارو و ریو باهم وجود دارند، آرزوی قدیس بیمذهب بودن، و نیت انجام وظیفۀ روزانۀ خویشتن.»
(رمان طاعون/ مقدمه/ ترجمه رضا سید حسینی/ ص18)
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند