اخبار
سرودههایی از مجموعۀ «دیدن» اثرِ بیژن الهی

سرودههایی از مجموعۀ «دیدن» اثرِ بیژن الهی
(به مناسبت سالگرد درگذشت بیژن الهی)
افشا
تو که خاموشی را پیش میکُنی،
تو که آبخَند
میبری از یاد،
بعد هم که در زده شد که باز کرده شود،
آن دایرههای محو
اتفاق افتاد،
بس که میمُردی،
شنوای دری که میزدند
مثل یک لبخند.
ص 192
درّه_جنّی
پیی بارانِ سِبُک
پیی چیزی بودیم.
دورها
پیش علفها بود
در کفِ نزدیکیها
شادیی ما شاید
که دور میرفت
بیکه تنهامان بُگذارد.
من هم از لانه درآمدهام_
بوی کَفی_
از لانۀ بوی علفی
که نمییابیم
پیی بارانِ سَبُک.
ص 193
عصر که شد
و این که قند برنمیداری
مال من خواهد بود، این که میخندی
تا چمن سفید آنوَر طارمی، و فوّارۀ چرخانی
که تا اینوَر طارمی
نم نم میآید.
عصر که شد،
زیر فوارّۀ محو،
روی ایوان جلو،
کور از شعاع یک شکوفه، کور
چون شکوفهیی که باز خواهد شد.
ص 195
به سلمی
حامیی دور بودهام از نور حالتی
قدرتی داشتهام آری
چون مردگان که قادرند ولی نه جز به لطافتی
حامیند اگر پا سَرشان نه جُز چُو علف بگذاری
راه از میانِ علف گرفتهام
که راه پوش و راه افزاست:
راههای فراوان رفتهام
که بردهام به جا و نبردهام هیچ جا
اما عزیزم سَلما
میخواستم کجا رسید
کنار این همه هرزابها
که سفر میکنند و برق میزنند
که برق میزنند در قلبِ علفها و ناپدید…
مرا دفنِ سراشیبها کنید که تنها
نمی از بارانها به من رسد اما
سیلابهاش از سر گُذَر کند
مثل عمری که داشتم.
نوروز 5 باغ وکیل آباد
ص 199
3
خاموش باش!
باد بینیازیی خداست که میوزد،
سامان سخن گفتن نیست.
از زمین دو ذرع هم نمانده که گور خود کنی،
جلال! مَنکِبِرنی! مهدی!
که بر تو هیچ نیست
جز که برین باد روی،
چنان که بر آبهای سَند میرفتی،
که بادِ بینیازیی توست که میوزد،
ای که گُل بادی و جادوی زبان: نقطۀ کوچکی
که باد را یاد میکند.
ص 121
منبع
دیدن
بیژن الهی
نشر بیدگل
چاپ چهارم
سرودههایی از مجموعۀ «دیدن» اثرِ بیژن الهی
مطالب بیشتر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به رمان «هیچ دوستی بهجز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 روز پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
مولوی خوانی1 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 هفته پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
-
تحسین برانگیزها7 روز پیش
«رازهای سطح» مستندی دربارۀ مریم میرزاخانی