طنز
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
- پیش سخن
الف) فرهنگ های ادبی اغلب نقیضه را «تقلیدِ اثر ادبی خاصی یا سبکی که به منظور کوچک کردن صفات مشخصۀ آن اثر نوشته می شود» یا « نوعی تقلید سُخره آمیز ادبی» تعریف کرده اند(به ترتیب از: فرهنگ اصطلاحات ادبی ،گرِی، ص240؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی ، داد، صص 300-298). وجه مشترک این تعریف ها دو عنصر «تقلید» و «طنز/تمسخر» است. شاعرِ ادیب، مهدی اخوان ثالث با تفکیک دو نوع «نقیضۀ جِدّ» و«نقیضۀ هزل» از یک دیگر کوشیده است تا نمونه های بسیار درخورتوجهی از نوع اخیرتر را در شعر و نثر متقدم و متاخر فارسی در رسالۀ مبتکرانۀ خود نقل، طبقه بندی و تحلیل کند. از قراری که وی ( نقیضه و نقیضه سازان، ص29) موکد می کند، نخستین کسی که اصطلاح« نقیضه» را در برابر «پارودیِ» فرنگی پیشنهاد کرد، محمد قزوینی بود. در مقالۀ مختصر حاضر نمونه هایی چند از نوعی نقیضه پردازی در حیطه یا شیوۀ لُغت نامه نویسی معرفی خواهد شد. شاید بخشی از این نمونه ها تاکیدی باشد بر این نکته که بایستی در تعریف های موجود از «نقیضه»های ادبی، مانند اخوان ثالث، قدری توسّع داشت.
2. عُبید زاکانی
ب) از نظر بسیاری از ادب پژوهان، عبید زاکانی (سدۀ هشتم ه.ق) پر اهمیت ترین طنزپرداز تاریخ ایران به شمار می رود. او در« رسالۀ تعریفات مشهور به ده فصل» (کلیات، صص320-312) در ده فصل مختصر بخش هایی وسیع از فرهنگ سیاسی، مذهبی، خانقاهی، اجتماعی و زیستی عصر خود را به تندی مورد نقد قرار می دهد. شیوۀ نقد او در این رساله، نقیضه نویسی بر کتاب های تعریفات و اصطلاح نامه های فلسفه، کلام و تصوف، یا لغت نامه هاست. عبید در «تعریفات ملادوپیازه»،که از نظر برخی منسوب به اوست،و مجموعه هایی مشتمل بر «مُلحقات» و آن چه از «کُتب اَفرَنجیه نقل شده»، این شیوه را گاه به همان شکل و گاه به صورتی گزنده تر تداوم بخشیده است(همان، صص328 -321). ده نمونه ازهریک از ده فصلِ «رسالۀ تعریفات» آورده می شود:
الدنیا(آن چه که هیچ آفریده در وی نیاساید)،کَلب الاکبر(شحنه)، القاضی (آن که همه او را نفرین کنند)، الشیخ(ابلیس)، المعدوم(کرَم)، البازاری(آن که از خدا نترسد)، العربده(نمازی که در مجلس مستان گذارند)، البَنگ (آن چه صوفیان را به وجد آورد)، القوز بالای قوز(مادرزن)، الخاتون( آن که معشوق بسیار دارد).
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
2.ولتر
پ) فرانسوا ماری آروئه(1778-1694) اغلب با نام ولتر شناخته شده است. ولتر را یکی از بزرگ ترین منتقدان سنت های مستقر در جامعۀ عصر خود شناخته، و گاه سده ای را که او در آن می زیست ، به لحاظ فکری «سدۀ ولتر» نامگذاری کرده اند. وی در سال های 1753-1750 در اندیشۀ تالیف و تدوین فرهنگی افتاد که در آن، شماری از مفهوم های سیاسی، اخلاقی، مذهبی و زیستی را به نحوی خاص تعریف و تحلیل کند. اثر او در سال 1766 ، یعنی «زمانی که در خاک سویس مستقر گشته و از هرگونه آسیب و گزند متعصبان دین و سیاست امان یافته بود»(منتخب فرهنگ فلسفی، ص9) منتشر شد.این فرهنگ فرهنگی است نامتعارف. بدین معنی که نویسنده در آن با گشت و گذار آزاد در جهان اندیشه، گاه به طنز، گاه به جدّ و گاه در فضایی شناور میان این دو، نمونه هایی از آرای خود را در بارۀ مفهوم ها و مبحث هایی مانند« آدم، آزادی، اخلاق، ایمان، تقدیر، خدا، روزه، زیبایی، طبع، ظلم ، شکنجه، فضیلت، مساوات» و حتی برخی مصداق های حیات بشری به دست داده است.کتاب ولتر را شاید بتوان نقیضه ای بر لغت نامه ها یا دانشنامه ها دانست که سعی در تحلیل و تبیین منطقی اصطلاح ها و نام ها دارند.محض نمونه ، سطرهای نخست مدخل «شکنجه» را از این کتاب نقل می کنم:
«هرچند که در مطالعات الفبایی و مودب خود از مسائل قضایی کم تر بحث کرده ایم، لازم است دربارۀ شکنجه ، که آن را استنطاق هم گفته اند، کلمه ای چند بگوییم. راستی که شکنجه یکی از انواع عجیب استنطاق است. لیکن مخترع آن مردم عادی فضول و کنجکاو نبوده اند. از ظواهر امر چنین برمی آید که بانی و واضع این قسمت از قوانین قضایی ما یکی از دزدان سرگردنه بوده است.بسیاری از این آقایان هنوز به کار شکستن دست و سوزاندن پا و استنطاق از کسانی که نخواهند جای دارایی خود را نشان دهند، با شکنجه های گوناگون دیگر اشتغال دارند. بعد از دزدان سرگردنه، جهانگشایان هم این اختراع را در پیشرفت کار خود فوق العاده مفید دیدند و آن را دربارۀ هرکس ،که برضد ایشان نیت سویی داشت، یعنی مثلا می خواست آزاد باشد، به کار بردند»(همان،ص169).
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
3. آمبروز بی یِرس
ت).آمبروز بی یرس، نویسنده، روزنامه نگار و ماجراجوی آمریکایی، در سال 1842 به دنیا آمد. از او، که در سال 1913 در جنگ های داخلی مکزیک به کلی گم وگور شد، لغت نامه ای طنزآمیز به یادگار مانده است. این لغت نامه، که شباهتی آشکار به «رسالۀ تعریفات» عبید دارد، به تدریج ، در سال های 1881 تا 1906 نوشته شد (برای مقایسۀ این دو طنزپرداز ر.ک: از قزوین تا سانفرانسیسکو،صص 17-2). به طبع، لغت نامۀ بی یرس را می توان نقیضه ای بر لغت نامه های متعارف، با تکیه بر فرهنگ رایج در ایالات متحدۀ آمریکا در اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بعد، دانست:
-«آرامگاه: آخرین و مضحک ترین حماقت پولداران».
-«آزاداندیش/روشنفکر: در الهیات به موجود بداندیشی گفته می شود که به جای آن که بگذارد دیگران برایش فکر کنند، خود مستقلا فکر می کند.کشیش جماعت به چنین آدمی با همان احساس نفرتی نگاه می کند که سلمانی به کسی که خودش سرش را می تراشد».
-«احساس:برادر ناتنی و مریض احوالِ اندیشه».
-«اختلاس کردن: حفظ کردن دارایی ها از شرّ مالکیت کوتاه مدت و نظارت های چندگانه»( فرهنگ شیطان،،صص 15،13،7،5).
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
4.جِبران خلیل جِبران
ث) نویسنده – شاعرِعرفان مسلک لبنانی ، جبران خلیل جبران(1931-1883) که به تابعیت ایالات متحدۀ آمریکا درآمد،در کتاب پُرشهرت خود، یعنی پیامبر، موضوع ها و مفهوم هایی چند از فرهنگ انسانی را دستمایه نگاه اخلاقی – اشراقی خود قرارداده است: «مهر، فرزندان، خانه،آزادی، آموزش، دوستی، دعا، زیبایی، مرگ» و مانند آن ها. به طبع، الگوی چنین کتابی در درجۀ نخست، لغت نامه است. اما نقیضه نویسی خلیل جبران ، به خلاف عبید و ولتر و بی یرس، او را نه به وادی طنز که به نوعی وادی عرفانی- شعری راهنمایی کرده است. از این رو، کتابش ، علاوه بر آن که اثری است ادبی، از یک دیدگاه نوعی لغت نامۀ نامتعارف نیز محسوب می شود:
«آن گاه زاویه نشینی، که سالی یک بار به شهر می آمد، پیش آمد و گفت با ما از لذت سخن بگو. و او در پاسخ گفت: لذت ترانۀ آزادی است، اما آزادی نیست. شکفتن خواهش های شماست، اما میوۀ آن ها نیست. ژرفایی است که بلندا را فرا می خواند، اما خود نه ژرف است نه بلند. در قفس مانده ای است که به پرواز درمی آید، اما فضای فروبسته نیست. آری به راستی لذت ترانۀ آزادی است و من آرزو می کنم که شما آن را از ته دل بسرایید، اما نمی خواهم که در این سرایش دل خود را ببازید» ( پیامبر و دیوانه، ص103).
البته، باید اشاره کرد که بازتاب شیوۀ لغتنامه نویسی در برخی از دیگر آثاراین نویسنده- شاعر( مانندِ ماسه و کف، صص102،82،79) نیز دیده می شود:
-«ریشه گُلی است که شهرت را به هیچ می گیرد».
-«واقعیت حقیقتی است بدون جنسیت».
-«انتظار یوغ زمان است».
5. بیژن جلالی
ج) در ادبیات مدرن ایران هم گاه شیوۀ لغتنامه نویسی بازتاب های پراکنده ای یافته است. در مثَل، از سهراب سپهری(هشت کتاب ، صص313،306) به یاد می آوریم که:
ـ«قشنگ یعنی تعبیر عاشقانۀ اَشکال»،
-«حیات غفلت رنگینِ یک دقیقۀ حوّاست».
اما شاعری که از این شیوه به صورتی متمایز بهره برده ، بیژن جلالی (1378-1306) است: «دفتر پنجم» از مجموعۀ رنگ آب ها (صص151-115) ی او «فرهنگ [لغت نامۀ] شاعرانه» نام دارد. جلالی در این دفتر/ قسمت کوشیده است تا از برخی مفهوم ها و عناصر طبیعی و زیستی ،گاه یک و گاه حتی دو- سه بار تعریفی شاعرانه به دست دهد:
«آب،آتش، باران، باغچه، برگ، برف، بوسه، پرنده، تن، تاریخ ، جزیره، چوب، خوشبختی، دعا، درخت، روز، زمان، سفیدی، شب، غروب، غم، قالی، گل، موج، مرگ، میوه، نگاه، یاد»(ر.ک: بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما،صص 55-54). چهار نمونه از نقیضه پردازی های او (رنگ آب ها،صص 146، 138، 129 ،122) نقل می شود:
-«برگ خواب خوش خاک است
در دامن خورشید
و انتظار بی پایان ماست
از بهار
و از آمدن معشوق»
-«تاریخ خواب ناراحتِ
نسل هاست
که در انتظار رسیدن
به خوشبختی
زمان را پشت سر
گذاشته اند»
-«زمان نیمرخ تاریکِ
ابدیت است
و لبخند ناتمام ماست
بر چهرۀ فراموشی»
-«گل ها جواب خاک
هستند
به سلام خورشید»
6.اَدونیس
چ) ادونیس (علی احمد سعید اِسبِر، متولد 1930) شاعر سوری- لبنانیِ مقیم فرانسه در قسمتی از شعرهای کوتاه و متاخر خود به شیوۀ لغتنامه نویسی شاعرانه رغبت نشان داده است. او در بخشی از این شعرهای کوتاه، که «باران» نام گرفته، در گفت وگویی میان« باران و آسمان صاف» عناصری از طبیعت را بازتعریف کرده است. دو نمونه (ستاره ها در دست،صص179-178) از این مکالمه ها نقل می شود:
-«باران:
شامگاه چیست؟
آسمان صاف:
دری است اتاق شب را»
-«آسمان صاف:
آب چیست؟
باران:
تخت خوابی است کودکیِ گیاه را»
ادونیس در شعری بلندتر ، که آن هم به صورت مکالمه و با عنوان زیبای «راهنمای سفر در بیشۀ معنا»(همان،194-184) تنظیم شده، عناصر و مفهوم های طبیعی و زیستیِ بسیار بیش تری را بازتعریف کرده است.چهار نمونه از این لغت نامۀ کوچک نقیضه آمیز از این قرار است:
-«مرگ چیست؟
گردونۀ حمل و نقل است
میان زِهدان زن
و زِهدان زمین»
-«حقیقت چیست؟
این که شما آب را نقش بزنی
یا رخسار روشنایی را»
-«شعر چیست؟
کشتی هایی است که دریا می پیمایند و بندرگاهانی ندارند»
-«تاریخ چیست؟
طبل زنی است کور»
7. پایان سخن
ح) چنان که دیدیم، در آثار عبید، ولتر و بی یِرس نقیضه گویی ها از دو ویژگیِ تقلید از آثار دیگر ، و نگاه طنزآمیز بهره مند است. اما در آثار خلیل جِبران، جلالی و اَدونیس از ویژگی اخیر یعنی طنزپردازی خبری نیست یا دست کم به صورت متعارفِ آن خبرچندانی نیست. سه نویسنده و شاعرمورد اشاره در حیطه های شعر، اخلاق، اشراق و عرفان کلام خود را شکل بخشیده اند. از این رو، در لغت نامه های شاعرانه و نقیضه آمیزشان ویژگی کلی ترِ آشنایی زُدایی- که در شعر و ادبیات بسیار اهمیت دارد – جانشین ویژگی نگاه طنزپردازانه شده است. طبق نظر صحیح اخوان ثالث در رسالۀ اش( نقیضه و نقیضه سازان،ص29) باید این نوع نقیضه را «نقیضۀ جِدّ» بدانیم نه «نقیضۀ هزل». البته، ویژگی عمومی همۀ لغت نامه های نقیضه آمیزی که از آن ها در این نوشته سخن رفت، علاوه بر عنصر تقلید، همانا روح آشنایی زُدایانه ای است که شاعران و نویسندگان در شعرها و نثرهایشان دمیده اند.
بهمن 1397، کامیار عابدی
لُغتنامههای نَقیضهآمیز: از عُبید تا اَدونیس
فهرست منابع و مآخذ:
1.از قزوین تا سان فرانسیسکو (نصرالله پورجوادی، نشر دانش،س7،ش6،مهر-آبان 1366).
2.بیژن جلالی، شعرهایش و دل م ا(عابدی،موسسۀ جهان کتاب،1397).
3.پیامبر و دیوانه(جِبران خلیل جِبران، ترجمۀ نجف دریابندری،کارنامه،1378).
4.رنگ آب ها (بیژن جلالی، ناشر:شاعر،1350).
5. ستاره ها در دست (اَدونیس،ترجمۀ موسی اَسوار، سخن، 1388).
6.کلیات (عبید زاکانی،تصحیح عباس اقبال، تشریح پرویز اتابکی،زوار، بی تا).
7.فرهنگ اصطلاحات ادبی (سیما داد،مروارید،1371).
8.فرهنگ اصطلاحات ادبی (مارتین گرِی،ترجمۀ منصورۀ شریف زاده، پژوهشگاه علوم انسانی،1382).
9.فرهنگ شیطان (آمبروز بی یِرس، ترجمۀ رضی هیرمندی، فرهنگ معاصر،چ2،1386).
10.ماسه و کف(کتاب اندرزها و حکمت ها،خلیل جِبران، ترجمۀ نجمۀ موسوی،جامی،1376 ).
11.منتخبی از فرهنگ فلسفی (ولتر، ترجمۀ نصرالله فلسفی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1337).
12.نقیضه و نقیضه سازان(مهدی اخوان ثالث، به کوشش ولی الله درودیان، زمستان، 1374).
13.هشت کتاب(سهراب سپهری، طهوری،1355).
مأخذ: مجلۀ جهانِ کتاب
مطالب بیشتر
- بیژن جلالی: شعر یک معشوقه است
- جانشین ملک الشعرای بهار
- تحلیل اشعار عباس کیارستمی
- شعر ایران در دورۀ پساجنگ
- ادبیات به مثابه هویت ملی انسانی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…