اسطوره / ایران باستان
اسطورۀ قربانی در آثار بهرام بیضایی
اسطورۀ قربانی در آثار بهرام بیضایی
آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند.
هدف پژوهش حاضر، تحلیل «اسطورۀ قربانی» در فیلمنامهها و نمایشنامههای «بهرام بیضایی» است. وی با شناخت گستردهای که از اسطورهها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آنها بهره میبرد. او در نگاشتههایش، به دو شیوه از «اسطورۀ قربانی» استفاده میکند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامهها یا فیلمنامههایی آفریده که در دل روایت، «قهرمان ـ قربانی» را جای دادهاند. البته این نویسندۀ خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده میکند. در این بررسی، نمایشنامۀ «فتحنامۀ کلات» و فیلمنامههای «قصههای میرکفنپوش»، «زمین»، «طلحک و دیگران» و «طومار شیخ شرزین» تحلیل شدهاند. نتیجۀ این بررسی نشان میدهد «بیضایی» از انواع قربانی، در بخشِ «مناسک قربانی» استفاده کرده است: پیشکشهای «خونی ـ انسانی»؛ پیشکشهای «خونی ـ حیوانی» و پیشکشهای «غیرخونی»، از نوع آشامیدنیها. بیضایی از سه نوع «هدف قربانی» در روایتهایش بهره برده است: «کفارهای»، «توسلی» و «شکرگزاری». شیوۀ دوم یعنی «قهرمان ـ قربانی» نیز در آثار او چشمگیر است.
مقدمه واژه قربان: قُربان و قِربان از ریشه قرب به معنی نزدیک شدن است. قربانی در گرفتن زندگانی موجود زنده ای اعم از انسان، حیوان یا نبات علم ادیان یعنی از راه کشتن، سوزاندن، دفن کردن یا خوردن به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان. بهرام بیضایی کار خود را از سال 1341 در عرصه درام نویسی و پژوهش در زمینۀ تئاتر آغاز کرده است. او نویسندهای پُرکار و هنرمند است. نگارشهای ادبی بهرام بیضایی شامل نمایشنامه ها، فیلمنامه ها و برخوانیهای اوست؛ هرچند که بسیاری از آثار او به صحنۀ نمایش و یا اکران در سینما نرسیده است. از ویژگیهای سبکی بیضایی، استفاده از اسطوره است. او در روایت داستانهایش، از اسطوره به شکل موقعیتهای اساطیری، صورتهای ازلی و تصویرهای نمادی و رمزی بهره میبرد. اگرچه خود بر این باور است که به شکل آگاهانه از اسطوره ها بهره نگرفته است؛ بلکه این امر محصول تراوش ذهنی اوست. |
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…