شکایتنامۀ بلند به خدا؛ شعر و صدا: شیرکو بیکس
سرودهای از شیرکو بیکس
شعر آزادی از شیرکو بیکس «آزادی» شعر آزادی از شیرکو بیکس آزادی! کدامین آزادی؟ آزادی، اسبیست خسته و لنگان که هر روز گلوله بارَش میشود....
شیرکو بیکس (سلیمانیه، کردستان عراق 1940) 1) رویش شعر باران که آمد گلی در خانهام رویید آینهای تمام قد به خانهام داد شانهای به موهایم بخشید...
دختری است وطنم نمیتوانم تاریخی را دوست بدارم که تنها بوی پیکر و گیسوی سوختهی زن از آن بیاید. نمیتوانم آینهای را دوست بدارم که در...
له دوای خنکانی حهلهبچه حلبچه که نفسش برید سکالایێکی دریژم …. شکواییهای بلند… نووسی بۆ خوا به خدا نوشتم بهر له خهلکی بۆ درهختێکم خوێندهوه قبل...